یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


"سهراب" شاعر عارفانه ها


"سهراب" شاعر عارفانه ها
‌‌امروز سالروز تولد سهراب سپهری (۱۳۵۹-۱۳۰۷) شاعر زندگی و عارفانه‌ها است. سهراب سپهری شاعر و نقاش کاشانی بود که در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد. او از مـهـم‌تـریـن شـاعـران مـعــــاصــــر ایــــران اســــت و شـعـرهـایـش بـه زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فــرانـســوی، اسـپــانـیــایــی و ایتالیایی ترجمه شده است. وی پس از ابتلا به بیماری ســـــرطـــــان خــــون در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران درگذشت و صحن امامزاده سلطان علی، روستای مشهد اردهال کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.‌‌ او تحصیلات دوره‌ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد۱۳۲۲) گذراند و پس از فارغ التحصیل شدن در دوره‌ دوساله‌ دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام اداره‌ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد.
سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و همزمان به استخدام شرکت نفت تهران درآمد که پس از هشت ماه استعفا داد.‌‌سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعر نیمایی خود را به نام "مرگ رنگ" منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه اول علمی نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه اشعار خود را با عنوان "زندگی خواب‌ها" منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت. در آذرماه ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به تدریس پرداخت. در مهرماه ۱۳۳۴ ترجمه اشعار ژاپنی از وی در مجله "سخن" به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمنا در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام نویسی کرد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش گذاشت.
حضور در نمایشگاه‌های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت.‌‌‌نخستین نمایشگاهی که سپهری در آن شرکت داشت اولین دوسالانه نقاشی تهران بود که در فروردین ۱۳۳۷ برگزار شد. وی در خرداد همان سال در دوسالانه <ونیز> شرکت کرد سپس در دو سالانه دوم تهران (فروردین ۱۳۳۹)، برنده جایزه اول هنرهای زیبا شد. در ادامه فعالیت های هنری خود نمایشگاهی انفرادی در تالار رضا عباسی تهران (اردیبهشت ۱۳۴۰) به راه انداخت. وی در طول عمر هنری خود در بیش از ۳۰ نمایشگاه گروهی و اختصاصی داخلی و خارجی شرکت کرد که آخرین آنها نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران بود که چند ماه قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ برگزار شد.‌سپهری مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد.
از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکده هنرهای تزئینی تهران نمود و در اسفند همین سال بود که از کلیه مشاغل دولتی به کلی کناره‌گیری کرد.‌‌‌سهراب در آغاز کار شاعری، تحت تأثیر شعرهای نیما بود و این تأثیر در "مرگ رنگ" به خوبی مشهود است. بعدها سبک او دستخوش تغییراتی می‌شود و شعرش با دیگر شاعران هم دوره خویش متمایز می‌گردد. از جمله مجموعه شعرهای دیگر سهراب سپهری می‌توان به این عنوان‌ها اشاره نمود‌‌:‌آوار آفتاب (۱۳۴۰)‌؛ ‌شرق اندوه (۱۳۴۰)‌؛ ‌حجم سبز (۱۳۴۶)‌؛ ‌هشت کتاب (۱۳۵۶)‌‌ و همچنین برخی از اشعار وی در سال‌های ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ در فصلنامه آرش به چاپ رسید.‌ ‌
● ‌سهراب در کنار حافظ و سعدی است
محمد شمس لنگرودی معتقد است: سهراب سپهری یکی از قله‌های شعر فارسی است که در کنار حافظ و سعدی می‌تواند قرار گیرد. ‌این شاعر به ایسنا گفت: سپهری یکی از عجایب روزگار ما در حوزه‌ شعر است ؛ عجایب از این نظر که در روزگاری که در ایران، روشنفکری با سیاسی و مارکسیست بودن مساوی بود و تـوجـه بـه مـفـاهـیـم هـسـتی‌شناختی به‌نوعی کفر روشنفکرانه محسوب می‌شد، سهراب سپهری با بی‌اعتنایی باورنکردنی، به عوالمی دست یافت که نه با آن روزگار جور درمی‌آمد و نه با سن و سالش. ‌وی همچنین یادآور شد: سپهری در آن سال‌ها به نکاتی از هستی و اجتماعیات توجه کرد که جامعه‌ ایرانی و روشنفکری باید شـکـســت‌هــای مـتـعـددی را پـشـت سـر مـی‌گـذاشـت تـا بـه آنـهـا برسد؛ چنانچه الا‌ن خیلی‌ها به آن‌ها رسیده‌اند.
‌شمس لنگرودی نگاه سهراب را به زندگی، نگاهی بی‌توجه به سیاست ندانست و گفت: او هضم اینها را در نگاه ژرف‌تری دارد؛ چنانکه می‌گفت: "من قطاری دیدم که سیاست می‌برد / و چه خالی می‌رفت" و یا در شعر دیگری می‌گوید: "جای مردان سیاست بنشانید درخت / تا هوا تازه شود." در شعری هم گفته است:‌ "من به اندازه‌ یک ابر دلم می‌گیرد / وقتی از پنجره می‌بینم حوری / دختر بالغ همسایه / پای کمیاب‌ترین نارون روی زمین / فقه می‌خواند" و یا مثلا این‌که شاعری در سال‌های دهه‌های ۳۰‌ و ۴۰‌ در شعری بگوید: "هر که در حافظه‌ی چوب بیند باغی / صورتش در وزش بیشه‌ی شور ابدی خواهد ماند." این گذشته از ارزش‌های زیبایی‌شناسی دقیق، واجد نگرش بسیار عمیقی است که چه قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم، دستیابی به آن آسان نیست. این امر تجربه و مطالعه‌ فوق‌العاده‌ای لازم دارد تا انسانی شاعر یا غیر شاعر به درک آن برسد و به گمانم سهراب این تجربه و مطالعه را داشت. ‌
منبع : روزنامه آفتاب یزد