سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مثل هیچ کس ؛ مثل دیگران!


مثل هیچ کس ؛ مثل دیگران!
مجموعه تلویزیونی مثل هیچ کس، توانایی ها و قابلیت های قابل ملاحظه ای را در جذب مخاطب دارا بود. اگرچه از کاستی ها و آسیب های چندانی نیز رنج می برد. گذشته از شتابزدگی و سطحی نگری که همچون سال های گذشته دامنگیر تمامی مجموعه های مناسبتی سیماست و معلوم نیست تا کی قرار است ادامه یابد؟ مجموعه مثل هیچ کس متاسفانه از هر دو منظر فرم و محتوا دچار سر در گمی و نابسامانی بود. از منظر کلی تم و درونمایه نهفته در دل اثر بدون شک از کلیشه ها و تکرار مکررات داستانی رنج می برد. قصه وطرح دو خطی این مجموعه طرح بکر و جدیدی نیست که بتوان به آن دل بست و از ابتدا تا به انتها آن را دنبال کرد و به تماشا نشست. مخاطب در حین تماشای اثر می توانست از همان ابتدا، انتهای آن را حدس بزند. نویسنده در طرح و بسط موضوع کاملا از افت وخیزها و کشمکش های دم دستی و نخ نما شده پیروی کرد و مجموعه در مهم ترین بخش و جذاب ترین اصل جذب مخاطب با دستی خالی و چه بسا رو شده به میدان آمد. میدانی که از لحاظ موقعیت زمانی، از زمان خاص ومناسبی برخوردار است. مخاطب در این ایام، مخاطب حاضری است. با تمامی قسمت ها به گونه ای قراردادی و از پیش تعین شده همراه می شود و به گونه ای اجتناب ناپذیر همراه و همدل و وفادار اثر است. این مهم می بایست مورد توجه خالقین اثر قرار گیرد و این امر می بایست به نوعی زیرکانه در خلق آثار این چنینی لحاظ گردد. کاری که مجموعه مثل هیچ کس نکرد و برای مخاطب، داستانی را به نمایش گذاشت که توجه و تماشای آن امری ملال آور، عاری از کشش دراماتیک یا به تعبیر دیگر تعلیق شایسته و بایسته به شمار می رفت. تکرار و تاکید روی یک نکته در مجموعه های تلویزیونی رایج و هفتگی نه تنها بی عیب است بلکه بدون تردید ضروری نیز هست. اما یکی از مشکلاتی که مجموعه مثل هیچ کس در قالب مجموعه ای روتین و هر شبی دچار آن شد، تاکیدها و تکیه های فراوان و بیش از اندازه روی صحنه به صحنه و سکانس به سکانس آن رمق و تعامل را از اثر گرفته و آن را ملال آور و زیاده گو به نمایش گذاشته بود. تشریح و توصیف موارد و نکته های واضح و بدیهی و یا به تعبیر دیگر توضیح واضحات، هر پدیده جذابی را از رنگ و رو می اندازد و هر عنصر زیبا و دلپذیری را پس می زند و نتیجه عکس می دهد. پیام و رسالت اثر کاملا مبرهن و روشن است و نیازی به آکسان گذاری و مستقیم گویی های نزدیک به شعار نیست. اما خالقین اثر متاسفانه همچون آینه ای تمام قد، سرتاسر اثر را دوباره و چند باره برای مخاطب تیز هوش و هوشیار معاصر خود روایت می کنند تا جایی که این مهم از مقام ومنزلت پیام آن کاسته و باعث نزول و سقوط اثر شده است. شعارهایی که باز هم متاسفانه با حجم انبوهی از ضرب المثل ها و مثل های رایج به عنوان ما به‌ازاهای عینی و بیرونی به مخاطب منتقل می شد که می توانست از بار معنایی و مفهومی آن بکاهد و موضوع مهم و تکان دهنده آنچنانی را تا حد امری سطحی و بی اصل و اساسی نازل دهد وبه نظر می رسد که داده است. مثل هیچ کس مانند تمامی آثاری بود که درشت و مستقیم شعار می دهند و عبور می کنند. نگاه کنید به توصیه های ایمنی یا هشدارهای مشهور آثار کوتاه و بلند تبلیغاتی که به گونه ای موکد و مکرر شاهد آن هستیم.
ایمان ذوقی
منبع : روزنامه رسالت