یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

چگونه ریشه های فوتبال ایران خشکید؟


چگونه ریشه های فوتبال ایران خشکید؟
تزریق پول های كلان به فوتبال به ظاهر حرفه ای ایران، نه تنها عاملی برای پرورش بیش تر استعدادها نشده كه اندك باشگاه های سازنده را هم از اهداف اصلی خود دور كرده است. این جریان را یكی از ضعف های عمده و اصلی فوتبال پولكی كنونی كشور می دانند.
به طور معمول سرمایه گذاری و افزایش هزینه ها، می تواند آینده هر صنفی را تا اندازه ای تأمین كند و با توجه به میزان بودجه هایی كه به كار گرفته می شوند امیدواری ها نسبت به سال های آینده بیشتر می شود. اما در شرایط كنونی فوتبال، چنین باورهایی وجود ندارد.
همه آنچه كه به عنوان بودجه های میلیاردی باشگاه ها مطرح می شوند صرف خرید بازیكن های پر ادعایی شده است كه واقعیت های فنی آنها بویژه در جام جهانی و در رویارویی با ستارگان این رشته بر همگان مشخص شد. دستمزدهای چند صد میلیونی كه به این بازیكن ها پرداخت می شود، هیچ تناسبی با كیفیتی كه ارائه می دهند ندارد.
در این میان آنها كه سال ها موی خود را برای كشف و پرورش استعدادهای فوتبال سپید كرده اند سرخورده تر از هر زمان دیگری به آینده نگران كننده زندگی خود در جامعه می اندیشند و بسیاری از مدیران باشگاه ها هم قید این كار را زده اند. چه با صرف هزینه ها و وقت بسیار لقمه حاضری را در اختیار باشگاه های متمول و دلال ها قرار می دهند، بی آن كه خود نصیبی از آنچه كاشته اند ببرند.
این چنین است كه باشگاه های سازنده، زمین های خاكی و تیم هایی كه وابستگی آنچنانی به ارگان ها و سازمان ها ندارند، سیر نابودی را پیشه می كنند. بوده اند باشگاه هایی كه در دهه های گذشته اسم و رسم بزرگی برای خود دست و پا كرده بودند و نفراتی شاخص در تركیب داشتند اما هر چه پول بیش تری به مستطیل سبز وارد شد آنها از هویت خود فاصله گرفته و كم كم محو شدند.
البته گروهی دیگر از همان باشگاه های معروف به دلایلی غیر از مسائل مادی از بین رفتند. عمده ترین دلیل آن به تصمیم گیری های گروهی از مدیران تازه نهاد بر می گردد كه در سلایق آنها فوتبال یا به طور كل ورزش قهرمانی، جایی ندارد. این جریان مختص پایتخت نیست. در جنوب و شمال یا شمال غرب كشور هم شاهد آن بوده ایم.
باشگاه ها و تیم های بزرگ و كوچكی كه روزگاری سری میان سرهای فوتبال بلند كرده بودند حالا از بین رفته اند یا توان مقابله با تیم های متمول امروزی را ندارند. به راستی چرا تیم های استخواندار گذشته به این روز افتاده اند؟ آیا كسی هم به اثرات این جریان تخریبی كه چون آفتی ریشه تیم ها را خشكانده است فكر می كند؟ بدون شك پاسخ به این پرسش های تكراری یك «نه» بزرگ است.
● مربیان صد هزار تومانی
علی دوستی سرمربی سابق تیم های نوجوانان ایران و بانك ملی تهران كه بازیكنانی نظیر مهدی مهدوی كیا را به فوتبال كشورمان معرفی كرده است، در این باره توضیح می دهد: «برای هیچ كس مهم نیست كه چه اتفاقی رخ داده است. بانك ملی، تهرانجوان و دارایی، سال ها تیم های ملی را تغذیه می كردند. این تیم ها هم اكنون كجا هستند؟
چرا سازمان تربیت بدنی وارد عمل نمی شود، تا اجازه ندهد باشگاه ها به این راحتی یكی پس از دیگری منحل بشوند؟ در نظر داشته باشید جدا از بحث سازندگی موضوع پرورش روزانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ جوان و دانش آموز هم وجود داشت. این استعدادها در محیط سالم رشد می كردند اما وقتی درهای این اماكن بسته شدند آن بچه ها كجا رفتند؟
در واقع حذف باشگاه ها خود عاملی برای افزایش معضلات اجتماعی بوده است.» این كارشناس با اشاره به معضلات موجود در راه سازندگی فوتبالیست ها ادامه می دهد: هم اكنون مربیان لیگ برتری قرار دادهای ۲۰۰ میلیونی دارند در نقط مقابل مربیان سازنده، حقوق های ۱۰۰ هزار تومانی دریافت می كنند. آیا این عدالت است؟ كاركردن با بچه ها شرم نیست.
باور كنید مربیان خون دل می خورند تا فوتبال اصولی را به كودكان یاد بدهند؛ ولی هیچ دلگرمی وجود ندارد. در واقع كسی نیست كه نظارت داشته باشد. خودم ۲۵ سال است كه این كار را انجام می دهم ولی هنوز كسی نیامده بگوید كارم درست است یا اشتباه؟ خب، این چنین است كه فوتبال ما بی پشتوانه می ماند و دیگر باشگاه هایی كه پول كمتری دارند عطای كاركردن را به لقایش می بخشند.»
● فلسفه شاهین
این كه فوتبال ایران هم به سبب جو زمانه در بسیاری از زمینه ها، پیشرفت های محسوسی داشته، امری طبیعی است و همه بر آن معترف اند. شاید بیش ترین و فاحش ترین رشد را در دستمزد بازیكنان و مربیان شاهد هستیم. البته در سطحی بسیار نازل تر از نظر كیفی هم اوضاع بهبود یافته است و البته ورزشگاه ها و امكانات همان ها هستند كه در ۲ یا ۳ دهه قبل بوده اند. در كنار این ها باید تأسف خورد كه دیگر تیم هایی كه به فوتبال كشور طراوت خاصی می بخشیدند و هر یك از گوشه و كناری بازیكن های نامی فراوانی را به این مرز و بوم معرفی می كردند وجود ندارند روز گاری شاهین بهترین تیم ایران بود. قدیمی ها دلایل ویژه ای را برای تأكید بر شرایط ویژه و محبوبیت شاهینی ها مطرح می كنند.
مهم ترین علت آنها اخلاق و رفتار اعضای این تیم و شرایط حاكم بر كل باشگاه بوده است. مرحوم دكتر اكرامی بنیانگذار باشگاه شاهین روی این مهم توجه ویژه ای داشت. فوتبال تهاجمی كه شاهینی ها ارائه می كردند هر تماشاگری را از هیجان و لذت سیراب می كرد. شاهین علاوه بر مهندسین و پزشكان فراوانی كه تحویل جامعه داد تا مدت های طولانی، فوتبال ایران را با طراوت نگه داشت. در واقع استخوان بندی اصلی تیم ملی هم از شاهین و استقلال (تاج سابق) شكل می گرفت. اما حالا این تیم پرآوازه كجاست؟
چرا هیچ اثری از آن تیم نامی در میان لیگ برتری ها و حتی لیگ یكی ها به چشم نمی آید؟ شاید مهندس امیرهوشنگ نیكخواه بهرامی بازیكن سابق شاهین و مدیرعامل كنونی این باشگاه بهتر از دیگران به این سؤال پاسخ بدهد: «دكتر اكرمی كه خودش دبیر بود و در دبیرستان تدریس می كرد از همان مدارس بازیكن هایی كه از نظر تحصیلی و اخلاقی در درجه بالایی قرار داشتند و از استعداد فوتبال برخوردار بودند را جدا می كرد و به شاهین می برد.
اولویت های شاهین همین بوده و هست اما بعدها شرایط فوتبال عوض شد و این باشگاه نتوانست مسیرش را تغییر دهد تا خود را با شرایط وفق دهد. هم اكنون همه دنبال پول هستند كه این با فلسفه شاهین جور درنمی آید. در ضمن باشگاهداری نیاز به بودجه كلان دارد. از طرفی تا وقتی طرفدار نباشد اسپانسر هم نیست و اگر اسپانسری پا پیش بگذارد هیأت مدیره را می خواهد ولی اساسنامه باشگاه چیز دیگری می گوید. براین اساس یك هیأت ۱۷ نفره از شاهینی های سابق كه هیأت امنا هستند تصمیم گیرنده سرنوشت باشگاه هستند و از این جمع ۵ نفر هیأت مدیره را تشكیل می دهند.»
وی كه از اوضاع نابسامان كنونی فوتبال و بی توجهی به باشگاه هایی نظیر شاهین بسیار دلخور است ادامه می دهد: «بارها نامه نوشتیم و برای بهبود وضع چمن ورزشگاه درخواست دادیم ، اما كسی پاسخی نداد. اكنون از مجموعه باشگاه شاهین فقط یك سالن چند منظوره و زمین چمنی باقی مانده است كه همه چیز دارد جز چمن! آموزشگاه فوتبال هم دایر است و البته در همه رده های پایه ای تیمداری می كنیم.
مشكل ما این است كه تا بازیكن را آموزش می دهیم باشگاه های پولدار سراغ آنها را می گیرند. از شاهین توقع زیادی است ولی ما دیگر نه قصد رقابت داریم و نه غوغاسازی. از سال جدید هم فقط آكادمی تربیت بدنی باشگاه، فعال می شود. شاهین نمی تواند از فلسفه وجودی اش دور بشود.» وقتی تاریخچه باشگاه شاهین ورق می خورد ، جز افسوس چیزی باقی نمی ماند. بی شك در میان همه تیم ها، شاهین یك «نمونه و الگو» بود.
این تیم در سال ۱۳۲۱ ش به دست دكتر عباس اكرامی و همراهی گروهی از جوان ها بنا نهاده شد و مفاخر بزرگی چون امیرمسعود برومند، امیر عراقی، شكیبی، فاخری، انصاری، افشار، مرحوم دهداری، مهندس كلانی، كاشانی، بهزادی، شیرزادگان و... را تقدیم به جامعه فوتبال ایران كرد. شاهین حتی زمانی دارای ۴۰۲ تیم جوان با ۶۲ شعبه در سطح كشور بود و البته جملگی ۳ اصل اولیه باشگاه یعنی اخلاق، تحصیل و ورزش را رعایت می كردند.
جالب این كه شاهین برای نخستین بار در تاریخ فوتبال ایران آموزش این رشته را از روی اصول شروع كرد و نخستین جزوات آموزشی را كه دربرگیرنده اصول ورزش فوتبال بود و با استفاده از منابع جهانی تهیه شد در اختیار بازیكنانش قرار داد. بعدها این تیم به دلیل قدرت عجیبی كه بازیكنانش در كارهای هجومی داشتند، كمتر حریفی را مجال كسب امتیاز می داد.
اما بنابر دلایلی خاص و مبهم از سوی مدیران وقت ورزش كشور ، فعالیت های شاهین پس از بازی روز شانزدهم تیرماه ۱۳۴۶ مقابل تهرانجوان متوقف شد. در این روز ناظم گنجاپور هر ۳ گل شاهین را وارد دروازه تیم تهرانجوان كرد تا تمام كننده همیشگی كتاب پیروزی های این باشگاه لقب گیرد.
بعد از یك سال گوشه نشینی شاهینی ها با درایت برومند و دهداری به تیم دسته دومی پرسپولیس پیوستند و پس از بازی دوستانه مقابل جم آبادان كه آن روزها تیم صاحبنامی بود، بار دیگر بر سر زبانها افتادند. بعدها بازیكنان سابق ماجراهای زیادی را تجربه كردند از جمله كوچ دسته جمعی و البته یك ساله به پیكان. حتی پیوستن به تیم شهباز و پرسپولیس هم نتوانست آن گروه منسجم را كه آوازه ای استثنایی داشتند تكرار كند. هرچند در دهه ۶۰ شاهین در دسته اول كشور و لیگ باشگاهی تهران حضور یافت ، اما هیچ وقت گذشته درخشان این باشگاه تكرار نشد و آرام آرام از یادها رفت!
به گذشته ها كه برگردیم به نام هایی برمی خوریم كه روزگاری پای تماشاچیان زیادی را برای دیدن بازی هایشان به ورزشگاه ها می كشاندند. حضور بازیكنان توانمند در تركیب این تیم ها صحنه رقابت های باشگاهی پایتخت و لیگ سراسری را بسیار جذاب می كردند ، اما چه حاصل كه دیگر اثری از این تیم ها نیست. كیان ، دارایی ، تهرانجوان، شعاع، بوتان و در شهرهای دیگر كارگر آبادان ، جم ، كلوب شنای اهواز و... از جمله تیم هایی بودندكه در تهران و شهرهای دیگر آوازه ای برای خود دست و پا كرده بودند. این باشگاه ها در كنار شاهین، راه آهن و بانك ملی سازنده های بزرگ فوتبال بودند.راه آهن با توجه به امكاناتی كه در جنوب شهر تهران داشت بازیكنان زیادی از جمله ناصر محمدخانی ، غلام فتح آبادی ، فرشاد پیوس ، برادران ابوطالب را به فوتبال كشور معرفی كرد. بانك ملی هم در اوایل دهه ۵۰ با پرورش نوجوانها چهره هایی چون روح الله عبادزاده و مسیح مسیح نیا را رو كرد. بانكی ها تا همین چندسال پیش هم دراین زمینه فعال بودند اما بالارفتن تورم و كمبود بودجه باعث شد باشگاه ها فعالیت های شان را محدود كنند.
دارایی ، همان تیمی است كه در دهه۴۰ رقیبی جدی برای استقلال (تاج) و شاهین محسوب می شد و در اواسط دهه ۵۰ نیز با مربیگری جلال طالبی به نایب قهرمانی لیگ تخت جمشید رسید. دارایی دردهه ۶۰پس از آن كه به لیگ سراسری راه نیافت ، تحلیل رفت و پس از چند سال فعالیت در لیگ تهران از یادها دور ماند. شعاع هم از دیگر تیم هایی بود كه در اواخر دهه ۳۰ به چهره ای درخشان تبدیل شد و تا اوایل دهه ۵۰ فعالیت كرد. اما این تیم هم با مشكلات مالی فراوانی مواجه شد و از بین رفت.
دیگر تیمی كه در دهه ۴۰ تا اواسط ۵۰ سری میان سرها بلند كرده بود، تهران جوان نام داشت كه زیرنظر حسین فكری، پرویز ژافره اداره می شد. این تیم مدتی رقیب جدی برای شاهین، استقلال و پرسپولیس محسوب می شد. از كوروش و دیهیم كه بعدها با نام پله در میادین حاضر شد هم نمی توان بی تفاوت گذشت. تیمی كه برادران ابوطالب را در اختیار داشت ولی به همان بهانه تكراری (مادی) عطای كار كردن را به لقایش بخشیدند.
این جریان در نقاط مختلف كشور هم به طرق مختلف مشهود بود. استقلال انزلی، استقلال رشت، چوكا انزلی، فرودگاه و اداره بندر از جمله تیم های فعالی بودند كه در گیلان بازیكنان بزرگی را در خود جای دادند. ولی اكثر این تیم ها یا نابود شده اند یا این كه فعالیت ناچیزی دارند. غفور جهانی كه به همراه مرحوم قایقران و بهروز پرورش خواه، روزگاری به تیم ملی هم رسیدند، ساخت و ساز بی رویه مسكن را در شمال كشور كه باعث نابودی زمین ها شده است مهم ترین عامل از بین رفتن تیم های ریشه دار این منطقه می داند.
جهانی همچنین می گوید:« من تیم اداره بندر را مثال می زنم كه زمانی نادر عزت اللهی، حمید محمدیان و محمود فكری را به فوتبال گیلان معرفی كرد. این تیم فقط و فقط به دلیل تصمیم های غیرمنطقی مسئولانش نابود شده است. البته یك چیزی هم بگویم آن قدیم ها تعصب بیشتری بود و بازیكن ها به تیم خود عشق می ورزیدند ولی اكنون همه دنبال پول های كلان هستند. این شرایط تیم های بی بضاعت را از بین برده است.
اوضاع در دیگر استان های شمالی كشور یعنی مازندران هم به همین منوال پیش رفته است. شهرداری و وحدت ساری كه دیگر هیچ فعالیت جدی ندارند و یا نساجی كه سال هاست از رده اول فوتبال كشور دور مانده است. در آذربایجان تراكتورسازی و ماشین سازی و بعدها شهرداری تبریز همواره بر سایرین سایه افكنده بودند. آذر آب، موتوران و كمپیدور هم درمقاطعی خودی نشان دادند اما فعالیت های آنها مقطعی بود. پلی اكریل اصفهان را هم باید جزو تیم های مطرحی دانست كه در نصف جهان رقیبی جدی برای سپاهان و ذوب آهن محسوب می شد ولی نتوانست پابه پای این۲ تیم بزرگ حركت كند.
در میان همه استان ها شاید خوزستان بیش ترین ضررها را در این ماجرا متوجه خود دیده است. كلوب شنای اهواز، نفت و كارگر آبادان، تاج مسجدسلیمان، پاس مسجد سلیمان، نیرو اهواز، شاهین اهواز، نورد و لوله اهواز، رستاخیز خرمشهر كه زراعتكار و مجید بشكار (عضو تیم ملی در جام جهانی ۱۹۷۸) را به همراه داشت هر یك می توانستند حریفان قابلی برای هر تیم بزرگی باشند. قدیمی ها و آنها كه مو سپید كرده اند به طور حتم حركات حمید سه برادران، مرحوم مهدی ویسی، محمدعلی ملك زاده، مرحوم غلام شیدایی و كریم بوستانی را در تیم نیروی اهواز از یاد نبرده اند.
بازی های فریدون لقمان و شهید ناصر شاملی كه هنگام تمرین بر اثر اصابت تركش بمب، جان به جان آفرین تسلیم كرد هم در تركیب نفت آبادان فراموش نشدنی است. آیا كسی می تواند قدرت تیم ریشه داری مثل شاهین اهواز كه تا جام برندگان جام آسیا پیش رفت را از یاد ببرد؟ كریم بوستانی دروازه بان سابق تیم ملی، علت محو شدن این نام های بزرگ را افزایش بی رویه دستمزدها و مشكلات مالی این باشگاه ها می داند. وی می گوید كه هنوز هم در خوزستان كسانی هستند كه به پیراهن تیم های قدیمی وفادار مانده اند هر چند این عده قلیل كاری از پیش نمی برند.
جستاری در سایر نقاط كشور ما را به شرایطی تأسف برانگیز می رساند. از تیم هایی با نام هایی بزرگ فقط یك خاطره باقی مانده است. آیا آیندگان هم حسرت چنین روزهایی را خواهند خورد؟
علی رضایی
منبع : روزنامه ایران