دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم «گیس بریده» ساخته جمشید حیدری


نگاهی به فیلم «گیس بریده» ساخته جمشید حیدری
در دهمین ساخته جمشید حیدری حضور بازیگران حرفه ای در كنار مضمونی جسورانه انتظار مواجهه با فیلمی متوسط و آبرومند را در مخاطب ایجاد می كند. اما آنچه روی پرده به تصویر درمی آید نه متوسط است نه جسورانه. موضوع مطرح شده در «گیس بریده» به جهت ارائه در مدیوم سینما تازگی خاصی دارد بخصوص كه همواره بهره گیری سینما از اخبار روزنامه و صفحه حوادث جذابیت اولیه ای ایجاد می كند كه البته فقط به جهت طرح موضوع است. اما آنچه می تواند فیلم را از جهت سینمایی برجسته كند نگاه و پرداخت هنرمندانه موضوع است. در «گیس بریده» بسط سینمایی این موضوع همسو شده با نگاهی سهل و سطحی به همه عناصر از فیلمنامه تا بازی و طبعا پرداخت تصویری. با ذكر این نكته كه سهل و سطحی بودن تبدیل به نقصانی مزمن در فیلم شده كه حتی توانایی های بالقوه بازیگران مطرح خود را هم پوشش داده است. از بازی و حضور بازیگران حرفه ای در این فیلم گفتیم كه گلشیفته فراهانی و محمدرضا شریفی نیا شاخص ترین آنها هستند. فراهانی بازیگری جوان و تواناست كه همزمان فیلم «میم مثل مادر» را هم بر اكران سینماهای تهران دارد. مریم كاراكتری جسور هم به جهت موقعیت سنی و هم خاستگاه اجتماعی و تاریخی است كه بازی این بازیگر با وجود ضعف های حاكم بر فیلم مریم را به یادماندنی و باورپذیر می كند. كاراكتر مریم در«گیس بریده» دارای ویژگی های بالقوه و مستعدی است كه می تواند به عنوان انگیزه های اولیه بازیگر مورد توجه قرار گیرد. اما در ادامه چه اتفاقی می افتد، مریم نوجوانی است كه گرفتار بدگمانی پدر و اولیاء مدرسه شده بدون آنكه تقصیری در این میان داشته باشد. سوء رفتار پدر و ضرب و شتم مكرر او را وادار به اقدام قانونی و شكایت از پدرش می كند. در بخش میانی هم زمان آوارگی او در شهر و بحرانی كه می گذراند به ترسیم تصویری از موقعیت های خطرناك برای دختری مانند او می انجامد. مشخص است كه این كاراكتر از جهت اجرا هم می تواند موقعیت های بالقوه خوبی در اختیار بازیگر قرار دهد به خصوص بازیگری كه دغدغه تجربه نقش های متفاوت را دارد.
واقعیت هم این است كه حضور این بازیگر و توانایی هایش می تواند در مواقعی فیلم را در اختیار بگیرد و در واقع چشم بیننده را بر ضعف های موجود و سوال برانگیز بودن موقعیت طراحی شده ببندد ولی این فقط برای چند لحظه است نه بیشتر. نكته مهمتر اینكه همین تك امتیاز فیلم در بهره گیری از حضور فراهانی نتوانسته در مورد بازیگران دیگر هم صدق كند و حضور آنها موجب شده شاهد كاراكترهایی تخت و یك بعدی از پدر، مادر، معلم و. . . باشیم. فیلم بدون آنكه به ساختاری درخور این موضوع بپردازد در توزیع اطلاعات هم عجولانه عمل و برگ برنده خود را زودهنگام رو می كند بدون آنكه این رویكرد كمكی به روایت و قصه پردازی كند. اقدام مریم به شكایت از پدر همان برگ برنده ای است كه به نظر می آید به جهت جسارت و به نوعی ناچاری فاعل آن باید پرداخت مناسبی داشته باشد تا رسیدن شخصیت به این راهكار باورپذیر جلوه كند. ولی در ادامه این كنش در زمان و موقعیتی ناكارآمد ارائه می شود. از جهت پرداخت شخصیت ها هم اینطور تعبیر شده كه برای ایجاز در معرفی و صرف كمترین زمان ممكن رفتن سراغ تیپ های آشنای مانوس با ذهن تنها و آسانترین راه ممكن است. راهكاری كه به ناچار تحول - نه تغییر - این تیپ ها را در پی دارد و در كاراكتر پدر، مادر، معلم، دختر فراری و. . . مشهود است. رویكرد جالب دیگر كه برخاسته از همین نگاه است طراحی دیالوگ هایی برای كاراكترهاست كه انگیزه ها و اهداف آنها را مشخص و به نوعی آنها را تطهیر می كند. حرف های شعاری پدر درباره این كه بزرگترها خیرخواه بچه هایشان هستند و حرف های مادر و معلم برخی از آنها هستند. وقتی به دیالوگ هایی مانند آنچه میان دو قاضی دادگاه می گذرد و تنها جنبه اطلاعاتی دارد فكر می كنیم و این ارزیابی ها را در كنار هم قرار می دهیم این نكته پررنگتر می شود كه از پرداخت هنرمندانه و آن نگاه ویژه سینمایی در كلیت فیلم كمتر نشانی است و همه چیز در سطح حركت می كند.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید