شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


نبرد اقتصادی


نبرد اقتصادی
شاید چرچیل نمی‌دانست تشویق مرتب روزولت برای حضور در جنگ جهانی دوم چه نتایج بزرگ اقتصادی و سیاسی را برای آمریکا در دهه‌های بعدی به ارمغان خواهد داشت.
آمریکایی‌ها، بدون آسیب منطقه‌ای در جنگ جهانی دوم، موفق به ایجاد یک نظام سلطه‌ای در بخش‌های مهمی از دنیا شدند. با فروپاشی کمونیسم در دهه ۹۰ به یکباره فضای جدیدی در مناسبات اقتصادی حاصل گردید. هرچند ظهور قدرت‌های اقتصادی چین و هند و احیای روسیه فضای جدید چندقطبی را برای مناسبات جهانی ترسیم نمود. در چنین فضایی، آمریکا برای سلطه کامل بر منطقه خاورمیانه و تسلط بر منابع حیاتی آن، طرح حمله به افغانستان و عراق را با دستاویز تروریسم سازماندهی نمود. در دنیای سیاست، همچون صفحه شطرنج، معادلات همیشه آن طور که بازیگر می‌خواهد، پیش نمی‌رود.
سقوط طالبان و صدام به عنوان دو دشمن دیرینه نظام جمهوری اسلامی باعث تقویت مواضع ایران گردید. از سوی دیگر هند و چین به عنوان بازیگران مهم در صحنه اقتصاد جهان ظاهر شده‌‌اند. روس‌ها با تدابیر پوتین به دنبال احیای سیاسی و اقتصادی خود هستند. در این کشاکش، خاورمیانه به دلیل ذخایر انرژی جایگاه ویژه‌ای به عنوان یک برگ برنده می‌یابد. تسلط آمریکا بر منابع انرژی منطقه می‌تواند تاثیرگذاری مهمی بر معادلات سیاسی داشته باشد. فشار غرب بر جمهوری اسلامی دقیقا در راستای استراتژی آمریکا مبنی بر کنترل ذخایر استراتژیک انرژی دنیا است.
در یک مبارزه درک و تبیین دقیق اهداف استراتژیک و تاکتیکی طرف مقابل، یک راهبرد حیاتی است. زیرا در پدافند، دانستن اصول آفندی مهاجم یک الزام مهم است. آقای بوش به صراحت در این مرحله فشارهای اقتصادی را در دو قالب به عنوان راهبرد آمریکا بیان نموده است.
۱) ایجاد محدودیت از طریق مصوبات قانونی شورای امنیت:
این حرکت در دو مرحله انجام شده است. غرب با رایزنی کشورهای ۱+۵ به دنبال قطعنامه سوم است. در هر صورت مشکلاتی را برای واحدهای اقتصادی کشور ایجاد نموده‌اند.
۲) تحرکات غیررسمی:
وزیر خزانه‌داری آمریکا تابستان گذشته در یک تور اروپایی به عمده بانک‌های مهم دنیا رفت و با سیاست تشویق و تهدید خواستار عدم همکاری با بخش‌های اقتصادی ایران شد. تعدادی از بانک‌ها دفاتر خود را در تهران تعطیل کردند و تعدادی هم حجم مبادلات خود را کاهش دادند، بعضی نیز مسیر قبلی همکاری را ادامه دادند. حدود سه ماه پیش نیز معاون خزانه‌داری آمریکا به منطقه خلیج‌فارس آمد و درخواست‌های مشابهی را از کشورهای منطقه نمود. طی دو ماه گذشته نیز حضور مسوولین طراز اول آمریکایی در منطقه با پوشش‌های مختلف محسوس بوده است. محور اصلی این تحرکات فشار بر بانک‌های منطقه در جهت کاهش مبادلات بازرگانی و پولی با طرف‌های ایرانی بوده و هست.
این مجموعه اقدامات مشهود غرب در جهت فشار بر اقتصاد ایران است. از اقدامات پشت‌پرده و غیرمشهود هم که اطلاعی در دست نیست. آنچه که مسلم است، غرب با استراتژی فشار اقتصادی به دنبال ایجاد بحران اقتصادی از قبیل تورم و بیکاری گسترده در کشور است. تحریم‌ بانک‌های ایرانی هدف اصلی نیست؛ هدف نهایی واحدهای تولیدی کشور هستند.
جامعه صنعتی ایران از بیگانه انتظاری ندارد. آنچه جای نگرانی دارد، بی‌توجهی کسانی است که باید در چنین شرایطی به حمایت از اقتصاد تحت‌فشار برخیزند. شرایط مذکور باعث ایجاد روند کاهنده در تامین مواداولیه و قطعات برای واحدهای تولیدی شده است. تشدید این شرایط می‌تواند منجر به بروز بیکاری بیشتر در جامعه شود.
سوال مهم این است: در مقابل استراتژی روشن و صریح غرب ما چه کرده‌ایم؟ در ازای تحریکات گسترده رسمی و غیررسمی آمریکا، مسوولین اقتصادی کشور چه کرده‌اند؟
۱) رشد حجم نقدینگی به ۱۴۵هزارمیلیارد تومان و ایجاد تورم ۱۷درصدی، باعث افزایش هزینه‌های تولید گردیده و توان رقابت واحدهای داخلی را با تولیدکنندگان خارجی کاهش داده است. این رقم تورم در حقیقت به این معنی است که ۱۷درصد تعرفه‌ها کاهش داده شود. زیرا تعرفه در جهت حمایت از تولید داخلی است. افزایش هزینه‌های تولید تعرفه‌ها را به همان میزان بی‌اثر می‌سازد.
۲) سرازیر شدن اعتبارات بانک‌ها به سوی طرح‌های زودبازده که متاسفانه عمدتا منابع آن به سمت و سوی غیرتولیدی هدایت می‌گردد، باعث شده منابع بانک‌ها محدود شود؛ زیرا دیون بانک‌ها به علت گستردگی طرح‌ها و غیراقتصادی بودن افزایش یافته است. در نتیجه امکان حمایت از واحدهای اصیل تولیدی و کارآفرینان واقعی کشور که در معرض تهدید دشمن قرار گرفته‌اند، وجود ندارد. یعنی هم منابع کشور از دست رفته است و هم امکان دفاع از تولید گرفته شده است. باید مدام توجه داشت که هدف غرب واحدهای تولیدی و اقتصادی کشور هستند.
دو نگرش در کشور وجود دارد. دیدگاهی که تحرکات غرب را به هیچ‌ می‌انگارد و دیدگاهی که در متن حوادث قرار دارد و حق دارد نگران باشد. مقام معظم رهبری در کنار آنکه توان و قدرت کشور را می‌ستایند، خواستار هوشیاری و آمادگی مسوولین و مردم در مقابل تحرکات می‌‌شوند. در قرآن مجید خداوند متعال آمادگی بالا برای ترساندن دشمن را راهبرد دفاعی مسلمین عنوان می‌فرمایند. در اینکه خداوند یار و یاور مومنین است، تردیدی وجود ندارد. ولی آیا مومنین هم وظایفی ندارند؟ نباید در مقابل آفند دشمن طرح‌ پدافندی داشت؟ مسوولان کشور کدام طرح اقتصادی را به منظور مقابله با تحرکات اقتصادی دشمن طراحی نموده‌اند؟ در مقابل قطع اعتبارات بانک‌های خارجی کدام حمایت را از واحدهای تولیدی کشور در دستور کار قرار داده‌اند؟ قبول داریم در بذل و بخشش‌های قبلی که متاسفانه عمدتا به سوی واحدهای غیرتولیدی رفته است، افراط شده است. ولی آیا باید در چنین شرایطی واحدهای مولد کشور را نیز با همان چوب راند؟ . انتظار جامعه صنعتی و کارآفرینان کشور از مسوولان اقتصادی این است که باتوجه به درک شرایطی که در غرب ایجاد نموده و توجه به اهداف آنان در اقتصاد کشور، از تولید کشور حمایت نمایند. طرح مقابله با اهداف اقتصادی دشمن باید تهیه شود. اگر در معرض تهاجم قرار داریم، بایستی طرح مقابله داشته‌ باشیم. بی‌برنامه بودن به معنی اجازه دادن به طرف مقابل برای پیشروی است. اگر در نبرد ۸سال دفاع مقدس پیروز شدیم، با ایمان به خدا و تدبیر فرماندهان و رزمندگان دلیری بود که با برنامه و نبوغ ایرانی می‌جنگیدند. نماز شب می‌خواندند، راز و نیاز می‌کردند، ولی ساعت‌ها و روزها روی طرح‌های عملیاتی کار می‌کردند. این بود که با رشادت و شهادت میهن اسلامی آزاد گردید. بنابر این در این مرحله حماسی از انقلاب اسلامی، هوشیاری و برنامه داشتن شرط اصلی گذر و عبور از بحران است.
از تو حرکت از خدا برکت
محمود اسلامیان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد