یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


لباس خانم جین سیمونز و تله فیلم های ابتدایی


لباس خانم جین سیمونز و تله فیلم های ابتدایی
● درباره پخش فیلم های سینمایی از تلویزیون
صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای نمایش فیلم های خارجی محدودیت های زیادی دارد. دنیا به سفارش و سلیقه ما فیلم نمی سازد و نمی تواند خود را با معیارهای ارزشی ما منطبق کند. به همین دلیل بسیاری از فیلم های خارجی به هنگام پخش از سیما آنچنان مورد جرح و تعدیل قرار می گیرند که گاهی انسجام و تمامیت داستانی خود را کاملاً از دست می دهند و به اثر مخدوش و بی معنایی بدل می شوند.
مثال ها در این مورد فراوان است و هرکس می تواند از فیلم های زیادی در این زمینه مثال بیاورد. اواخر سال گذشته بود که شبکه دوم سیما حدود یک هفته تبلیغ کرد که فیلم اسپارتاکوس اثر استنلی کوبریک را در فلان روز و در فلان ساعت پخش خواهد کرد.
اسپارتاکوس فیلم محبوب دوران کودکی و جوانی من بود و بارها آن را دیده بودم و دوست می داشتم بار دیگر آن را ببینم. انتظار به سر رسید و فکر می کنم عصر یک روز جمعه بود که شبکه دو این فیلم را پخش کرد. زمان بندی این فیلم در اصل بالای سه ساعت بود. اما فیلمی که به نمایش درآمد حدود یک ساعت و شاید هم کمتر بود. در واقع حدود دو ساعت از یک فیلم شناخته شده و بارها به نمایش درآمده، قیچی شد.
جین سیمونز یکی از ستارگان اصلی فیلم بود و نقش همسر اسپارتاکوس را بازی می کرد و رقابت کراسوس و اسپارتاکوس بر سر عشق این زن، یکی از کانون های داستانی اصلی و مهم این فیلم را شکل می داد. اما در ورسیون شبکه دو خانم سیمونز به کلی از فیلم حذف شد و حضورش فقط به یک نمای دور تقلیل پیدا کرد و آنچه از فیلم باقی ماند صرفاً صحنه های مغشوش و پراکنده یی از جنگ های اسپارتاکوس و بردگان با سپاهیان روم بود. اما چون داستان به راه نمی افتاد و شخصیت ها شکل نمی گرفت، تماشاگر بی زمینه نمی توانست بفهمد کی با کی می جنگد و چرا می جنگد.
البته داستان ممیزی در سیما داستان تازه یی نیست و بارها گفته شده است و تاثیری نیز به جا نگذاشته است. انصاف آنکه در این زمینه یک سویه نیز نمی توان داوری کرد. فکر کنید که خود ما در جایگاه مسوول پخش یا مدیریت شبکه قرار گرفته باشیم، آیا می توانیم فیلم های خارجی را بدون ممیزی پخش کنیم؟ آن وقت جواب اخلاق گرایان و ارزش محوران را چه باید بدهیم؟ آیا می توانیم فیلم ها را صرفاً از منظر زیبایی شناسی مورد ارزیابی قرار بدهیم؟
راست این است که وقتی در موقعیتی رسمی قرار می گیریم ناچاریم که از قرارها و قواعد جمعی پیروی کنیم یا برای صیانت از موقعیت خود ناگزیریم که به قواعد تن دهیم. مشکل فیلم اسپارتاکوس در مضامین اجتماعی و اخلاقی و سیاسی فیلم نبود و فیلم از این نظر با باورهای رسمی و عدالت جویانه ما کاملاً همخوان بود. مشکل فیلم در پوشش زن ها و در رأس آنها لباس خانم جین سیمونز بود که مدعای عدالت جویانه فیلم را کاملاً زیر سوال برده بود.
سازندگان فیلم نیز گناهی نداشتند و نمی خواستند از اندام خانم سیمونز ابزاری برای سودجویی بسازند. به یاد بیاوریم که سینمای غرب در دهه های دور از نظر اخلاقی سینمای موجهی بود و با فیلم های روی پرده فعلی قابل قیاس نبود.
طراحی لباس فیلم براساس مستندات تاریخی صورت گرفته بود و در آن ایام اغلب زن ها تقریباً به همین شکل لباس می پوشیدند. بنابراین سازندگان فیلم نمی توانستند ملهم از باورهای ما دنیای فیلم را بنا کنند و به خانم سیمونز لباس بپوشانند. همچنان که ما نیز نمی توانیم فیلم های سینمایی را براساس قواعد دیگران پخش کنیم.اما سوال اصلی این است؛ وقتی نمی توانیم فیلم خارجی را به شکل اصلی نمایش دهیم، اساساً چرا اقدام به پخش آن می کنیم. آیا صحیح تر این نیست که از خیر نمایش آن بگذریم؟ به همین دلیل صدا و سیما از چند سال قبل تصمیم گرفت که خود فیلم های بلند داستانی بسازد و به جای فیلم های وارداتی به نمایش بگذارد.
فیلم هایی که به تله فیلم یا فیلم سینمایی تلویزیونی معروف شده اند. مجری این طرح در ابتدا سیمافیلم بود که با حداقل بودجه فیلم هایی را در چرخه تولید قرار داد؛ فیلم هایی به کارگردانی فیلمسازان نوآمده و بی تجربه، با حضور بازیگران درجه دوم و سوم و با فیلمنامه های سطحی و سهل انگارانه و به جز موارد استثنایی، اغلب خسته کننده و ملال انگیز.
پس از مدتی ساخت این فیلم ها از انحصار سیمافیلم به در آمده و به شبکه های دیگر و حتی مراکز استان ها سفارش داده شد. در مراکز این فیلم ها از بد هم بدتر شد و مدیران مراکز با بودجه یک تله فیلم پنج فیلم بلند داستانی می ساختند و می سازند و به این خست افتخار هم می کنند.
حالا همین فیلم های شهرستانی و ابتدایی، در بهترین ساعت های پخش، از شبکه های اصلی سیما به نمایش درمی آید. فیلم هایی آنچنان ملال آور و بی مایه که احتمالاً جز سازندگان خود آن فیلم ها، مخاطب دیگری ندارد. فکرش را بکنید، تلویزیون تفریح بسیاری از خانواده های ایرانی است و بسیاری از مردم روز جمعه در خانه نشسته اند که تلویزیون برای شان فیلم سینمایی پخش کند. آن وقت شاهد نمایش معجون هایی چون روجا و تک درخت ها و از این قبیل می شوند.
جالب اینکه نیت اولیه از ساخت چنین فیلم هایی نیز به تدریج فراموش می شود. مگر نه اینکه این فیلم ها قرار بود جانشین فیلم های خارجی شوند؟ چنین نشد و تلویزیون همچنان تحت عناوین سینما یک و سیما دو و صد فیلم و سینما چهار و سینما ماورا و چه و چه ، فیلم های خارجی را به صورت مثله شده به نمایش می گذارد و آنگاه عده یی کارشناس را نیز دعوت می کند تا درباره فیلم هایی که اصلاً دیده نشده اند، نظر بدهند. اما آنچه که در سیمای ما کمتر دیده می شود فیلم های ایرانی است.
در واقع تلویزیون همچنان به شکل پنهان و آشکار در کار تخریب سینمای ایران است. سینما در روزگار کنونی به شدت به حمایت تلویزیون احتیاج دارد. تلویزیون می باید فیلم های سینمایی را معرفی کند و به بازاریابی آن یاری برساند.
کاری که در تلویزیون ما یا اصلاً صورت نمی گیرد، یا اختصاص به فیلم های خاصی پیدا می کند. فیلم های سینمایی بعد از نمایش عمومی و فروش های ویدئویی، معمولاً از تلویزیون به نمایش درمی آیند و تهیه کنندگان از قبل روی فروش های تلویزیونی محاسبه می کنند. اما تلویزیون این منبع درآمد را از سینمای ما دریغ کرده است .
حالا هم با تله فیلم های ابتدایی و شهرستانی می خواهد ضربه آخر را به سینمای ایران بزند. تلویزیون با این سیاست نه فقط به سینمای ایران، بلکه به خود نیز ضربه می زند. تلویزیون وقت و سرمایه گزافی را صرف می کند تا در شرایط تورم رسانه ها، مخاطبان ایرانی را به خود جلب کند. اما با این به اصطلاح تله فیلم ها برای مردم چاره یی نمی ماند جز اینکه اشتهای تصویری خود را از منابع دیگر و چه بسا غیرمجاز ارضا کنند.
بهزاد عشقی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید