یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مسئولیت پایان ناپذیر انسان بودن!


مسئولیت پایان ناپذیر انسان بودن!
تقریبا ۴ سال پیش بود که به طور اتفاقی کتابی به دستم رسید در مورد سرگذشت و شرح حال زندگی آلبرت شوایتزر، برنده جایزه صلح نوبل سال ۱۹۵۲ میلادی؛ کتابی که باعث شد از آن هنگام تاکنون، فلسفه زندگی این مرد ذهنم را به خود مشغول کند: زیستن برای دیگران...آلبرت شوایتزر، کشیش، فیلسوف، آهنگ ساز و پزشک آلمانی الاصل متولد فرانسه بود که با وجود برخورداری از یک زندگی نسبتا مرفه که خانواده اش فراهم کرده بودند، بنا به گفته خودش از همان کودکی غم دیگران را در دل داشت و به همین سبب بود که در آغاز زندگی اجتماعی اش، ورود را به کلیسا برای کمک به هم نوعان خود برگزید، اما پس از چندی دریافت که موعظه گری صرف چندان، دردی را از محرومان جامعه دوا نمی کند بنابراین به تحصیل پزشکی پرداخت و پس از فراغت از تحصیل به همراه گروهی از میسیونرهای اروپایی راهی مستعمرات فرانسه در قلب آفریقا شد.
او در آن جا و در میان جنگل های استوایی قاره سیاه، جایی که تا آن زمان پای هیچ سفیدپوستی به آن جا گشوده نشده بود، اقدام به احداث درمانگاهی خیریه کرد. او در بیمارستان کوچکش که امروزه در قلمروی کشور گابن قرار گرفته، به تدریج توانست اعتماد بومیان قبایل آفریقایی را جلب کند و بدین ترتیب به همراه همسرش که پرستار بود؛ جان مردمان بسیاری را از مرگ نجات داد. شوایتزر و همسرش طی نزدیک به نیم قرن، زندگی خود را وقف توسعه آن بیمارستان کردند و به جز دوره های زمانی کوتاهی که برای جمع آوری کمک های مردمی در اروپا حضور می یافتند، هرگز از آفریقا خارج نشدند. وی سرانجام در سال ۱۹۶۵ میلادی دیده از جهان فرو بست و در همان محل نیز به خاک سپرده شد.
روزی که خبر مرگ جادوگر سفید- لقبی که سیاهان آفریقایی به او داده بودند- منتشر شد، در سراسر آفریقا مراسم یادبود و بزرگداشت برای وی برپا شد......هرچند قبول دارم که این نوع زندگی فداکارانه برای هر کسی مقدور نیست، این هم از ما پذیرفته نخواهد بود که نسبت به زندگی دیگران، هم شهریان و هم وطنان، هم کیشان و هم نوعان خود، بی تفاوت روزگار بگذرانیم، آن هم مردمانی که مدعی ساختن جامعه ای اخلاقی و آرمانی اند و پیام آورنده دین و آیین شان، حضرت محمد مصطفی(ص) که پروردگار جهانیان وی را برترین الگو و اسوه آدمیان معرفی کرده است، کسانی را که همسایگان شان گرسنه شب را به صبح برسانند، از دایره مسلمانی بیرون دانسته است.با این حال، بسیاری از ما مشکلات اقتصادی خودمان را بهانه قرار داده و با بی اعتنایی و در نهایت آسودگی خیال و وجدان، از چنین مباحثی می گذریم. هر چند بسیاری از این مشکلات اقتصادی هم خودساخته و نتیجه رواج زندگی های به شدت مصرف گرا در جامعه است.
شاید در این روزگار وانفسا که بسیاری غرق نیاز و گروه اندکی غرق در ناز و نعمت اوقات می گذرانند، برای این که بتوان اندکی از این بیهوده زیستن که نتیجه افتادن در چرخه معیوب زندگی (زندگی برای پس انداز و پس انداز برای زندگی کردن) است، فاصله گرفت؛ لازم باشد گاهی هم به دیگران بیندیشیم. البته ناگفته پیداست که ضرورتی هم ندارد کمک های ما حتما جنبه امدادی و حمایتی داشته باشد که گاه مشکلات مالی را رفع می کند اما بر پیکر کرامت انسانی افراد زخم می زند بلکه حمایت های فکری و معنوی و بهتر از تمام این ها، کمک به توانمندسازی افرادی است که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند، کارآفرینی های نو و تلاش و برنامه ریزی برای رونق دادن به کسب و کار افراد می تواند مرهمی باشد بر زخم های گاه کهنه هم نوعانمان؛ آن هایی که تنها نیازمند اندکی توجه بیشترند.
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید