چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

پنج قطعه آسان - Five Easy Pieces


پنج قطعه آسان - Five Easy Pieces
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : باب رافلسن و ریچارد و کسلر
کارگردان : رافلسن
فیلمنامه‌نویس : ایدری‌ین جویس، برمبنای داستانی نوشته جویس و رافلسن
فیلمبردار : لاسلو کواکس
آهنگساز(موسیقی متن) : ولگانگ آمادئوس موتسارت، فردریک شوپن و یوهان سباستیان باخ
هنرپیشگان : جک نیکلسن، کارن بلک، لویس اسمیت، سوزان آنسپاچ، بیلی &#۱۷۱;گرین&#۱۸۷; بوش، تونی بازیل، هلنا کالیانیوتس، رالف ویت و آیرین دیلی.
نوع فیلم : رنگی، ۹۸ دقیقه.


«رابرت دوپی» (نیکلسن)، پیانیستی از یک خانواده اهل موسیقی، در منطقه نفت‌خیز کالیفرنیا کار می‌کند و بیشتر وقتش به بازی بولینگ، نوش‌خواری با دوستش، «التن» (بوش)، یا معاشرت با محبوبه پیشخدمتش، «رایت» (بلک) می‌گذرد. وقتی «رابرت» می‌فهمد که «رایت» باردار شده، کارش را رها می‌کند و برای دیدن خواهر پیانیستش، «پارتیتا» (اسمیت) به لس آنجلس می‌رود. «پارتیتا» به او می‌گوید که پدرشان دو بار سکته کرده و به او اصرار می‌کند که به خانه پدری‌شان در پیوجیت ساوند برگردد. «رابرت» با بی‌میلی حاضر به سفر می‌شود و «رایت» را هم با خود می‌برد و سرراه دو زن هم‌جنس‌دوست به نام‌های «تری» (بازیل) و «پالم» (کالیانیوتس) را سوار می‌کنند. در یک رستوران بین راه، «رابرت» از این که پیشخدمت نمی‌تواند سفارش مخصوص او را بیاورد، با او بگومگو می‌کند و هر چهار نفرشان را از رستوران بیرون می‌اندازند. بالاخره «رابرت» به مقصد می‌رسد، ولی چون «رایت» را هم‌تراز خانواده‌اش نمی‌بیند، برای او در متل اتاقی می‌گیرد و به تنهائی به دیدن پدر افلیجش می‌رود. هنگام شام، «رابرت» با «کاترین وَن اوست» (آنسپاچ) - نامزد پیانیست برادر ویولونیستِ خود، «کارل» (ویت) - آشنا می‌شود و آنان با وجود تفاوت‌های بسیار، مجذوب هم می‌شوند، «رایت» که از تنهائی خسته شده، بی‌خبر به املاک خانواده می‌آید. موقعیت ناخوشایندی پیش می‌آید و وقتی «سامیا» (دیلی)، یکی از دوستان خانوادگی‌شان، «رایت» را مسخره می‌کند، «رابرت» مجبور می‌شود از او دفاع کند. سپس، در اوج خشم، با پرستار مرد قوی هیکل پدرش درگیر می‌شود. پس از تلاشی بی‌سرانجام برای حرف زدن با پدرش، «رابرت» با «رایت» به‌راه می‌افتند، و در حالی که از مناسبات روشن‌فکرانه خانوادگی و شرایط کارگری محل کارش سرخورده شده، «رایت» را در پمپ بنزینی جا می‌گذارد و خودش برای کامیونی دست بلند می‌کند و با آن می‌رود.
* از کلیدی‌ترین، عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین آثار دهه 1970، درباره از خود بیگانگی و به پوچی رسیدن طبقه متوسط آمریکائی. نیکلسن در این نخستین هم‌کاری‌اش با رافلسن، در جان بخشیدن به شخصیت سرگردان «رابرت» بسیار موفق است و بلک نیز در نقش دوست کمابیش بازی خورده او بی‌نظیر می‌نماید. تماشای فیلم به مسافرتی طولانی شباهت دارد که بی‌مقصدی آن نه تنها کسالت‌بار نیست که لذت‌بخش نیز هست.