یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شبکه - The Net


شبکه - The Net
سال تولید : ۱۹۹۵
محصول : اروین وینکلر و رب کاوئن
کارگردان : وینکلر
فیلمنامه‌نویس : جان برانکاتو و مایکل فریس.
فیلمبردار : جک ن. گرین
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک ایشم.
هنرپیشگان : ساندرا بولاک، جرمی نوردم، دنیس میلر، دایان بیکر، وندی گازل، کن هوارد و ری مکینن.
نوع فیلم : رنگی.
صدا : ۱۱۲ دقیقه.


"آنجلا بنت" (بولاک)، متخصص برنامه‌ریزی کامپیوتری در منزل کار می‌کند. از میان مشتریانش، شرکتی هم هست که دیسک‌ها و برنامه‌هایش را برای کنترل نزد او می‌فرستد. روزی میان یکی از دیسک‌ها، متوجه وجود یک کد مخصوص می‌شود که به‌طور محور و نامشخص، خبر از وجود یک توطئه دولتی و سیاسی ـ اقتصادی می‌دهد. اما او نمی‌تواند رمز دیسکت و کد را کشف کند. این البته مصادف است با خودکشی یکی از مقامات سطح بالای حکومت در پارک. "آنجلا" برای کشف قصیه با یکی از دوستانش تماس می‌گیرد و او را به خانه‌اش دعوت می‌کند اما او در میانه راه، دچار حادثه‌ای مرموز می‌شود و می‌میرد. روزی "آنجلا" برای کشف قضیه با یکی از دوستانش تماس می‌گیرد و او را به خانه‌اش دعوت می‌کند اما او در میانه راه، دچار حادثه‌ای مرموز می‌شود و می‌میرد. روزی "آنجلا" با مردی به‌نام "جک" (نوردم) آشنا می‌شود که این آشنائی خیلی زود به صمیمیت می‌انجامد. اما "آنجلا" وقتی در می‌یابد "جک" یک آدم‌کش حرفه‌ای است که برای کشتن او اجیر شده، فرار می‌کند. حالا مأموران امنیتی و آدم‌کشی حرفه‌ای دنبال او هستند. از طرفی FBI نیز قصد جان او و دزدیدن دیسکت را دارند و از دوستانش نیز کاری برنمی‌آید، پس به محبوبه سابقش، "آلن" (میلر) تلفن می‌کند. "آلن" می‌کوشد رمز را کشف کند اما هر بار باتعهدید و حمله‌ای ناگزیر است کار را رها کند. مأموران حکومتی "آلن" را به قتل می‌رسانند حالا "جک" حلقه محاصره را تنگ‌تر می‌کند. سرانجام "آنجلا" در یک نمایشگاه کامیپیوتر اسم رمز را کشف می‌کند اما وقتی "جک" سر می‌رسد، در یک تعقیب و گریز او را می‌کشد و دیسکت و اطلاعاتش را برای پلیس می‌فرستد.
٭ با پس زمینه‌ای از ورود فیلم به حیطه سینمای افشاگرانه سیاسی درباره فساد طبقه حاکم، و با گوشه چشمی به فیلمی اصلاً درباره کامپیوتر و دنیای کامپیوتر بازها، فیلم خیلی زود به یک فیلم حادثه‌ای متوسط، (حتی بدون تعلیق و معما) و یک تعقیب و گریز موش و گربه‌وار تنزل می‌کند که اهمیت، جذابیت و موفقیتش، را به بسیاری عوامل خارج از حیطه سینما وا می‌گذارد: این که مثلاً تا چه حد این مایه تعقیب و گریز تعلیق و هیجان دارد (که ندارد) یا در انتخاب محل و مکان وقوع این حوادث تا چه حد رعایت تازگی و بداعت را روا داشته است (که نداشته)، که شخصیت‌ها چقدر تازگی دارند (که اصلاً ندارند) که آیا اصلاً فکر تازه‌ای داریم (که نداریم). فیلم حتی با ایده کمرنگ جابه‌جائی هویت‌ها هم چندان کار نمی‌کند، و خیلی زود (از همان ابتدا) در حد یک موش و گربه بازی بسیار سطح پائین تنزل می‌کند. فیلم حتی مایه رابطه مهر آلود صیاد و صید را نیز رها می‌کند. به قولی مارک شاپیرو اگر ساندرا بولاک (که بازی درخشان او در دو سه فیلم اخیرش را به یاد می‌آورد) نبود، فیلم به زحمت حتی ارزش دیدن داشت.


همچنین مشاهده کنید