دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


داستین هافمن: نمی خواستم صدایم مثل خودم باشد


داستین هافمن: نمی خواستم صدایم مثل خودم باشد
شداستین هافمن اواخر دهه ۶۰ میلادی وارد سینما شد، در سال هایی که بازیگری داشت خود را از سیطره ستاره های پرزرق و برق هالیوودی رها می کرد و آل پاچینو و رابرت دنیرو بازیگران مثال زدنی نسل جدید بودند. هافمن اگرچه در تمام این سال ها نتوانست به شهرت هم نسلان خود برسد و به اندازه آنها نقش های به یادماندنی بازی کند اما در کارنامه او هم نقش های جاندار کم نیستند؛ از «بزرگمرد کوچک» تا «توتسی»، «کابوی نیمه شب»، «کرامر علیه کرامر»، «ماراتن من»، «فارغ التحصیل»، «تمام مردان رئیس جمهور»، «شهر دیوانه» و... او که تاکنون دو بار جایزه اسکار را برای فیلم های کرامر علیه کرامر و مرد بارانی گرفته، نزدیک به دو دهه است دیگر چندان در سینما مطرح نیست. بسیاری دلیل این مساله را انتقادهای او به سیستم دلالی حاکم بر هالیوود می دانند و به قول خودش، ترجیح می دهد وقتی نمی تواند مقابل این سیستم بایستد، حداقل از آن دوری کند.
بنابراین او در این سال ها سعی کرده به تجربه هایی دست بزند که در امتداد کارنامه ۴۰ و اندی ساله بازیگری اش هستند.
حضور هافمن ۷۱ ساله برای نخستین بار در فیلم انیمیشن «کونگ فو پاندا» یکی از همین تجربه ها است. او که در این فیلم به جای استاد استادان حرف می زند، کار صداگذاری این انیمیشن را بسیار دشوار توصیف می کند: «شما در یک اتاق به تنهایی و جلوی یک میکروفن می ایستید.
بدین ترتیب دیگر نمی توانید بازی بازیگران دیگر را ببینید. فقط یک روزی که همراه با جک بلک روی صداگذاری این انیمیشن کار کردیم، به نظرم فوق العاده بود. وقتی جواب بله ام را برای قبول این کار گفتم، فکر می کردم همه ما در کنار هم صداگذاری خواهیم کرد اما اشتباه می کردم چون ابتدا چند روز کار می کنی و بعد به تو می گویند چند ماه بعد باید برای کار اصلی بیایی. آن وقت تمام صحنه ها را دوباره تنظیم می کنند و حتی آنها را تغییر می دهند البته این روش آنها همان است که اغلب هنرمندان به آن عمل می کنند یعنی نویسندگان یا نقاش ها اغلب به این شیوه کار می کنند اما در مورد سینما نباید این طور باشد یعنی باید از همان اول درست عمل کرد. اما سازندگان کونگ فو پاندا چهار سال و شاید هم بیشتر روی آن فقط به عنوان یک ایده کار کردند و تو باید بازیچه دست آنها می شدی و هر تغییری را که در کار می دادند، قبول می کردی و این خیلی سخت بود.»
البته هافمن در صداگذاری این انیمیشن این حق را هم داشت که اگر احساس کرد کارش را به بهترین نحو ممکن انجام نداده است، آن را دوباره انجام دهد: «آنها به من گفتند یک قرارداد آقامنشانه با تو می بندیم که هر کاری که بخواهی بتوانی انجام دهی. شنیده بودم که مایک میرز انیمیشن «شرک» را دیده بود و گفته بود دلم می خواهد دوباره کل کار را از اول انجام دهم... و آنها هم به او اجازه این کار را داده بودند. من هم گفتم می شود نسخه ای از انیمیشن را ببینم؟ آنها گفتند ولی لب های شخصیت ها تکان نمی خورد، گفتم فقط می خواهم ببینم چه چیزی را باید به عنوان صدایی که با شخصیت ها همخوانی داشته باشد، از کار دربیاوریم... بالاخره هر دو طرف قرارداد در این موضوع توافق کردیم و نتیجه کار این شد که می بینید. در واقع دلم نمی خواست صدایم روی شخصیت کارتونی شبیه صدای خودم باشد و نمی خواستم صدایم به نظر امروزی بیاید.
فکر می کنم کار انتخاب صدا برای شخصیت های کارتونی فرقی ندارد با رفتن به سمت کمد و انتخاب لباسی که به تو بیاید، می گویی می خواهم این را بپوشم. بعد که پوشیدی در آینه نگاه می کنی و می گویی نه، می خواهم آن یکی را بپوشم و بالاخره می گویی خب، این یکی به من می آید.»
کار صداگذاری این فیلم برای هافمن بسیار سخت بود تا اینکه روزی را همراه با بلک سپری کرد و تازه بعد از این از کارش لذت برد: «آن یک روز که با جک بلک کار کردم، خیلی با بقیه روزها فرق داشت چون هر کدام از ما پشت یک میکروفن قرار گرفتیم و به ما اجازه دادند بداهه کار کنیم.
منظورم این است که اگر می توانستم بازیگران دیگر را در همان اتاق جمع کنم، می گذاشتند نسبت به بازی هم واکنش متقابل نشان دهیم اما کار آنها چهار سال تمام طول کشید. از تو می خواستند چند روزی کار کنی و سه، چهار ماه بعد دوباره به سراغت می آمدند و دوباره همان کار را تکرار می کردند و بدین ترتیب نمی توانستی به مدت چهار سال بازیگران را در همان اتاق جمع کنی. مطمئنم آنها هم ترجیح می دادند همه ما یک جا جمع باشیم. دلم می خواهد یک روز بتوانیم این کار را طوری انجام دهیم که انگار واقعاً داریم با هم حرف می زنیم، نه اینکه به حرف زدن با هم تظاهر کنیم.»
ظاهراً درباره انتخاب حیوانی که هافمن قرار بوده صدای آن را در «کونگ فو پاندا» بر عهده بگیرد نیز قدری بگومگو شده است: «آنها گفتند که صدای یک پاندای قرمز کوچولو را برای من در نظر گرفته اند و به نظرم زیاد جالب نیامد چون اصلاً هنوز هم نمی توانم باور کنم که این نام برای آن حیوان مناسب است. نه. پاندای قرمز کوچولو. کوچولو. در حالی که دلم می خواهد نامم گودووافافا باشد،»
منبع: CanMag
ترجمه: سپیده جدیری
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید