پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

نظارت، کنترل، تسلط


نظارت، کنترل، تسلط
از بنیانگذاران مکتب فایده‌گرایی که از هیوم و هلوتیوس الهام گرفته است. این فلسفه بر مبنای اصلی اخلاقی است که می‌توان آن را در چنین جمله‌ای بیان کرد: همواره طوری رفتار کنید که نتیجه‌اش بیشترین منفعت را برای همگان داشته باشد. اگر قادر بودیم روشی پیدا کنیم که بتواند هر آنچه را که بر سر انسانی می‌آید نظاره کنیم، تا بتوانیم محدوده انسان‌ها را با آن سر و سامان دهیم، و احساسی را که می‌خواهیم در درون‌شان به وجود آید تولید کنیم، تا از فعالیت‌ها و ارتباطات و تمامی شرایط زندگی‌شان باخبر باشیم، تا حدی که چیزی از قلم نیفتد، شکی نخواهیم داشت که وسیله‌ای با این قابلیت‌ها تنها می‌تواند ابزاری پرانرژی و پرسود باشد تا دولت‌ها از آن برای رسیدن به اهدافی مهم استفاده کنند.
● ساختمان دیده‌بانی (panoptique):
نقشه خانه مجازات می‌تواند ساختمانی دایره‌مانند باشد، یا اینکه از دو ساختمان تشکیل شود که یکی به دیگری متصل است. آپارتمان‌های زندان حاشیه بنا را تشکیل می‌دهند که شش طبقه دارند. آنها سلول‌هایی هستند که از داخل به هم مرتبطند و از پشت یک تور سیمی ضخیم کاملا مشخص‌اند.
دالانی در هر طبقه ارتباط بین‌شان را برقرار می‌کند و هر سلول دری دارد که به این دالان باز می‌شود. برجی مرکز بنا را اشغال کرده که جایگاه استقرار بازرسان است، ولی برج تنها سه طبقه دارد، چون طبقات طوری روی هم قرار گرفته‌اند که هر کدام بر دو طبقه از سلول‌ها تسلط دارند. برج بازرسی دالانی دارد که با کرکره‌ای شفاف پوشیده شده که به بازرس‌ها اجازه می‌دهد داخل سلول‌ها را مشاهده کنند و مانع از دیده شدن آنها از سوی زندانیان می‌شوند. با یک نگاه می‌توان یک سوم زندانیان را دید و با کمی جابه‌جایی می‌شود همه آنها را در یک دقیقه از نظر گذراند. اما در نبود بازرس، خیال حضور او به همان اندازه حضور (حقیقی) او کارگر است. لوله‌هایی برج بازرسی را به هر سلول مرتبط می‌سازند، به طوری که بازرس بدون دادزدن و جابه‌جایی می‌تواند با زندانیان در ارتباط باشد، کارهایشان را هدایت کند، و نظارت‌اش بر زندانیان محسوس باشد. باید بین برج و سلول‌ها فضایی خالی وجود داشته باشد، این فضا مانند چاهی عمل می‌کند که امکان هر عمل خلافی از سوی زندانیان را سلب کند.
مجموعه این عمارت‌مانند کندویی است که هر سلول آن از یک نقطه مرکزی قابل رویت است. بازرس ناپیدا مانند روحی حکومت می‌کند. اما همین روح در صورت لزوم حضور حقیقی خود را نیز اعلام می‌کند. این خانه کیفر، «دیده‌بانی» نامیده خواهد شد، تا فردیت خود را تنها با یک جمله بیان کند، با یک نظر امکان دیدن هرآنچه اتفاق می‌افتد را فراهم می‌کند. خوشبختانه در نهایت، این اصل می‌تواند در مدارس، پادگان‌ها و تمامی مشاغل یا تنها از جانب شخصی که مسوول نظارت بر عده‌ای است به کار گرفته شود. در سیستم نظارت همگانی، افراد محتاطانه عمل می‌کنند و این احتیاط موفقیت بیشتری نسبت به سیستم‌های دیگری داشته که افراد از روی درستکاری دست به خطا نمی‌زدند.

جرمی بنتام
منبع: دیده‌بانی، جرمی بنتام، ۱۸۳۹
منبع : روزنامه کارگزاران