پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

خشمگین‌ها درکامیون‌های‌ قفس‌دار


خشمگین‌ها درکامیون‌های‌ قفس‌دار
● نگاهی‌ به‌ آغاز جنبش‌ دانشجویی‌ در فرانسه‌
وقایع‌ ماه‌ مه‌ ۱۹۶۸ فرانسه‌، ریشه‌دار بود. در بهار همان‌ سال‌ دانشگاه‌ نانتری‌ در حومه‌ پاریس‌، محل‌ تجمعاتی‌ بود كه‌ دانشجویان‌ در اعتراض‌ به‌ جدایی‌ خوابگاه‌ دخترها و پسرها ترتیب‌ داده‌ بودند. پیش‌ از آن‌ در ۱۸ و ۲۰ مارس‌ همان‌ سال‌ دو انفجار در شهر نانتری‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌. یكی‌ در یك‌ بانك‌ امریكایی‌ و دیگری‌ در ساختمان‌ «امریكن‌ اكسپرس‌». این‌ انفجارها توسط‌ دانشجویان‌ چپ‌گرا در اعتراض‌ به‌ جنگ‌ ویتنام‌ صورت‌ گرفته‌ بود. در پی‌ این‌ حادثه‌ چند جوان‌ و نوجوان‌ به‌ جرم‌ دست‌ داشتن‌ در آن‌ دستگیر شدند. این‌ دستگیری‌ سبب‌ تجمع‌ دانشجویان‌ در دانشگاه‌ شهر نانتری‌ در ۲۲ مارس‌ شد. رهبر معترضان‌، دانشجوی‌ آلمانی‌ تباری‌ به‌ نام‌ «دانیل‌ كوهن‌ بندیت‌» بود. دانشجویان‌ تجمع‌ كننده‌ حركت‌ خود را «جنبش‌ ۲۲ مارس‌» خواندند.
اینكه‌ شورش‌ از شهر نانتری‌ آغاز شد بی‌دلیل‌ نبود. نانتری‌ شهری‌ در حومه‌ پاریس‌ بود كه‌ دانشگاه‌ آن‌ شعبه‌یی‌ از دانشگاه‌ پاریس‌ بود. در این‌ شهر مجتمع‌های‌ مسكونی‌ پراكنده‌ و بزرگی‌ احداث‌ شده‌ بود تا افزایش‌ جمعیت‌ محله‌ «كرتیه‌ لاتین‌» مهار شود. مجتمع‌های‌ دانشجویی‌ نیز طوری‌ طراحی‌ شده‌ بود كه‌ با جامعه‌ شهری‌ فاصله‌ داشت‌ و پیوند و ارتباطی‌ بین‌ جمعیت‌ عظیم‌ ۱۵ هزار نفری‌ با مردم‌ عادی‌ نبود. در یك‌ طرح‌ مجتمع‌های‌ دانشجویی‌ ردیفی‌ از خانه‌های‌ ارزان‌ كه‌ محل‌ سكونت‌ كارگران‌ مهاجر اسپانیایی‌ و الجزایری‌ بود قرار داشت‌.
كارگرانی‌ كه‌ با كمترین‌ دستمزد به‌ كار گرفته‌ می‌شدند. در طرف‌ دیگر حلبی‌آبادها و زمین‌های‌ بایر كثیف‌ و آلوده‌ قرار داشت‌.اما برای‌ ریشه‌یابی‌ حوادث‌ ماه‌ مه‌ باید باز هم‌ به‌ عقب‌ بازگشت‌. در خلال‌ جنگ‌ الجزایر، در سال‌های‌ ۶۰ و ۶۱، سازمان‌های‌ دانشجویی‌ اعتراضات‌ بزرگی‌ را بر ضد جنگ‌ صورت‌ دادند كه‌ توسط‌ حكومت‌ سركوب‌ شد. در جریان‌ این‌ اعتراضات‌، شاخه‌ جوانان‌ حزب‌ كمونیست‌ فرانسه‌ به‌ دلیل‌ عدم‌ محكومیت‌ جنگ‌ از سوی‌ این‌ حزب‌ از آن‌ جدا شدند و نیز برخی‌ نیروهای‌ تندرو كه‌ از شاخه‌ جوانان‌ حزب‌ تصفیه‌ شده‌ بودند، در سال‌ ۱۹۶۶ «كمیته‌ انقلاب‌ جوانان‌» (JCR) را تشكیل‌ دادند.
اصل‌ اعتقادی‌ JCR خلق‌ و ایجاد یك‌ گروه‌ «پیشتاز» انقلابی‌ در فرانسه‌ بود. بخش‌ دیگر نیروهای‌ تصفیه‌ شده‌ «اتحادیه‌ كمونیست‌های‌ چینی‌ ماركسیست‌ لنینیست‌»(UJC (M-L را تشكیل‌ دادند. استراتژی‌ آنها تمركز بركارخانه‌ها به‌ جای‌ دانشگاه‌ها بود. جنگ‌ ویتنام‌ چپ‌های‌ انقلابی‌ را تقویت‌ كرد و یارگیری‌ را در میان‌ دانشجویان‌ و دانش‌آموزان‌ ممكن‌ كرد. در همان‌ سال‌ ۶۶ JCR با چند گروه‌ از متحدانش‌ «كمیته‌ ملی‌ ویتنام‌» (CVN) را تشكیل‌ دادند. شاخه‌های‌ دانش‌آموزی‌ این‌ كمیته‌ را شبكه‌ CALها هماهنگ‌ می‌كرد. تمام‌ این‌ گروه‌ها و سازمان‌ها نقش‌ مهمی‌ در جریان‌ حوادث‌ ماه‌ مه‌ ۶۸ بازی‌ كردند.
به‌ بهار سال‌ ۶۸ باز می‌گردیم‌. در آوریل‌ آن‌ سال‌ در دانشگاه‌ نانتری‌ اطلاعیه‌ تهدید كننده‌یی‌ مبنی‌ بر عدم‌ شركت‌ دانشجویان‌ در امتحانات‌ معارف‌ دینی‌ نظرها را به‌ خود جلب‌ كرد. رییس‌ دانشگاه‌ اعلام‌ كرد كه‌ امتحانات‌ حتی‌ اگر شده‌ تحت‌ نظارت‌ پلیس‌ انجام‌ می‌گیرد. در واكنش‌ به‌ این‌ تصمیم‌، دانشگاهیان‌ (اساتید و دانشجویان) به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ شدند. گروه‌ اول‌ كه‌ تعدادشان‌ زیاد بود خواستار برخورد شدید و با صلابت‌ دانشجویان‌ با پلیس‌ شدند و گروه‌ دوم‌ مذاكره‌ و چانه‌زنی‌ را پیشنهاد می‌كردند. در نهایت‌ این‌ واقعه‌ به‌ درگیری‌ خیابانی‌ بین‌ پلیس‌ و دانشجویان‌ منجر شد.
با این‌ مقدمات‌ به‌ آن‌ یك‌ ماه‌ بحرانی‌ می‌رسیم‌، ماه‌ مه‌. در روز دوم‌ ماه‌ مه‌ یك‌ جمعیت‌ سیصد نفری‌ از «خشمگین‌ها» كه‌ همان‌ اعضای‌ جنبش‌ ۲۲ مارس‌ به‌ رهبری‌ «كوهن‌ بندیت‌» بودند، آمفی‌ تئاتری‌ را اشغال‌ كردند و به‌ برگزاری‌ مراسمی‌ پرداختند. رییس‌ دانشگاه‌ كه‌ بسیار خشمگین‌ شده‌ بود قصد تعطیلی‌ دانشگاه‌ تا مدت‌ نامعلومی‌ را داشت‌.
قبل‌ از پایان‌ روز اعلام‌ شد كه‌ «كوهن‌ بندیت‌» و پنج‌ تن‌ از دوستانش‌ برای‌ حضور در كمیته‌ انضباطی‌ دانشگاه‌ پاریس‌ در ۶ مه‌ فراخوانده‌ شده‌اند. در اعتراض‌ به‌ این‌ حوادث‌ ظهر روز جمعه‌ ۳ مه‌ ۵۰۰ دانشجوی‌ چپ‌گرا در حیاط‌ سوربن‌ تجمع‌ كردند. در این‌ تجمع‌ اعضای‌ شورای‌ انقلابی‌ كه‌ از رهبران‌ و نمایندگان‌ تشكل‌های‌ مختلف‌ معترض‌ تشكیل‌ شده‌ بود حضور داشتند. این‌ وقایع‌ در حالی‌ روی‌ می‌داد كه‌ صبح‌ روز گذشته‌ «ژرژ پمپیدو» نخست‌ وزیر، كشور را به‌ قصد دیدار رسمی‌ دوازده‌ روزه‌ از ایران‌ و افغانستان‌ ترك‌ كرده‌ بود. دانشجویان‌ درخواست‌ مسئولان‌ برای‌ پایان‌ تجمع‌ را رد كرده‌ بودند. آنان‌ میز و صندلی‌ها را شكسته‌ و خود را مسلح‌ كرده‌ بودند.
وزیر آموزش‌ عالی‌ و رییس‌ دانشگاه‌ صلاح‌ را در كمك‌ گرفتن‌ از نیروهای‌ پلیس‌ دیدند. در بعدازظهر همان‌ روز نیروهای‌ ضد شورش‌ در مدخل‌ باریك‌ سوربن‌ مستقر شدند و تجمع‌ كنندگان‌ را محاصره‌ كردند. پس‌ از مذاكراتی‌ تصمیم‌ برآن‌ شد كه‌ با آرامش‌ به‌ تجمع‌ پایان‌ داده‌ شود، اما پلیس‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ حلقه‌ محاصره‌ را تنگ‌تر كرد. دانشجویان‌ را در حالی‌كه‌ به‌ بیرون‌ دانشگاه‌ هدایت‌ می‌كردند سوار كامیون‌های‌ قفس‌دار كردند. وقتی‌ اولین‌ كامیون‌ پلیس‌ از سوربن‌ خارج‌ شد، موج‌ جمعیت‌ به‌ خروش‌ آمد. با پرتاب‌ سنگی‌ شیشه‌ جلوی‌ كامیون‌ شكست‌ و این‌ آغاز آشوبی‌ بود كه‌ در تمام‌ طول‌ ماه‌ مه‌ ادامه‌ یافت‌. درگیری‌های‌ خیابانی‌ و سنگ‌ پراكنی‌ در تمام‌ عصر جمعه‌ ادامه‌ یافت‌. در پایان‌ روز صدها تن‌ مجروح‌ و ۵۹۶ نفر بازداشت‌ شدند.
در روزهای‌ ۶ تا ۱۳ مه‌ شورش‌ دانشجویان‌ از اساس‌ دچار تغییر ماهیت‌ شد. بدین‌ معنی‌ كه‌ شورش‌ از حالت‌ جنگ‌ و گریز و درگیری‌ خیابانی‌ خارج‌ و به‌ یك‌ جنبش‌ عظیم‌ توده‌یی‌ تبدیل‌ شد. در این‌ هفته‌ رهبران‌ دانشجویان‌ به‌ خیل‌ عظیم‌ تظاهر كنندگان‌ فرمان‌ می‌ دادند و با تحریك‌ احساسات‌ آنان‌ سبب‌ درگیری‌ شان‌ با پلیس‌ می‌شدند. پلیس‌ به‌ زانو در آمده‌ بود. در روزهای‌ اول‌ این‌ هفته‌ جنبش‌ به‌ دانشگاه‌های‌ استان‌های‌ دیگر تسری‌ پیدا كرد و سیلی‌ از تظاهرات‌ و اعتصابات‌ در آنها به‌ راه‌ افتاد.
رفتار بد پلیس‌ در روز جمعه‌ در سوربن‌ و احضار چند دانشجو دست‌ به‌ دست‌ هم‌ داد تا ۴ الی‌ ۵ هزار دانشجوی‌ عصبانی‌ یك‌ تشكل‌ را برای‌ تجمع‌ ساعت‌ ۹ روز دوشنبه‌ ۶ مه‌ اجابت‌ كنند.چند تن‌ از اساتید و نیز دانش‌آموزانی‌ كه‌ شاخه‌ دانش‌آموزی‌ CAL آنها را هدایت‌ می‌ كرد به‌ این‌ تجمع‌ كه‌ اینك‌ به‌ تظاهرات‌ تبدیل‌ شده‌ بود پیوستند. تا ساعت‌ ۳ بعدازظهر اوضاع‌ آرام‌ بود. تا اینكه‌ جمعیت‌ به‌ سمت‌ سوربن‌ حركت‌ كرد. در این‌ زمان‌ خودروهای‌ پلیس‌ راه‌ آنها را سد كرد و آنان‌ را به‌ عقب‌ راند. این‌ سرآغاز ۱۲ ساعت‌ درگیری‌ مدام‌ و زد و خورد بود.
بدترین‌ و شدیدترین‌ آشوبی‌ كه‌ پاریس‌ پس‌ از جنگ‌ الجزایر تا آن‌ زمان‌ به‌ خود دیده‌ بود. دانشجویان‌ كه‌ برای‌ محافظت‌ در برابر گاز اشك‌آور، صورت‌ خود را پوشانده‌ بودند، اتومبیل‌ها را آتش‌ می‌زدند و با درست‌ كردن‌ زنجیر انسانی‌، در مقابل‌ ضربات‌ خشونت‌بار باتوم‌های‌ پلیس‌ مقاومت‌ می‌كردند.
شب‌ به‌ پایان‌ خود نزدیك‌ می‌شد در حالی‌ كه‌ ۴۲۲ نفر دستگیر شده‌ بودند.
در این‌ روزهای‌ اوج‌ درگیری‌ «پمپیدو» هنوز در تهران‌ مشغول‌ گفت‌وگو با شاه‌ ایران‌ بود و «دوگل‌» ساكت‌ بود و هیچ‌ موضعی‌ نمی‌گرفت‌. رهبران‌ اتحادیه‌های‌ دانشجویی‌ و اساتید پیوستن‌ خود به‌ این‌ حركت‌ را كه‌ ملی‌ می‌خواندند اعلام‌ كردند. رهبران‌ دانشجویان‌ برای‌ مصالحه‌ و پایان‌ درگیری‌ها سه‌ شرط‌ را اعلام‌ كردند: بیرون‌ رفتن‌ پلیس‌ از كرتیه‌ لاتین‌، آزادی‌ سریع‌ و بی‌قید و شرط‌ دانشجویان‌ دستگیر شده‌ و بازگشایی‌ دانشگاه‌. در همین‌ موقع‌ عده‌یی‌ از برجسته‌ترین‌ نخبگان‌ و تكنوكرات‌های‌ پاریس‌ برای‌ پیوستن‌ به‌ جنبش‌، كار خویش‌ را ترك‌ گفتند. برخی‌ از اساتید نانتری‌ و سوربن‌ در حمایت‌ از دانشجویان‌ به‌ خیابان‌ها آمدند.
در روز ۷ مه‌ ۳۰۰۰۰ دانشجو به‌ مدت‌ ۵ ساعت‌ در سراسر پاریس‌ به‌ راهپیمایی‌ پرداختند در دیگر شهرها اوضاع‌ كم‌ و بیش‌ به‌ همین‌ منوال‌ بود. پلیس‌ در صفوف‌ به‌ هم‌ فشرده‌، از سوربن‌ محافظت‌ می‌كرد و تمام‌ راه‌های‌ منتهی‌ به‌ آن‌ را مسدود كرده‌ بود. در جبهه‌ مقابل‌، محله‌ «كرتیه‌ لاتین‌» در اختیار دانشجویان‌ بود. گروهی‌ از روشنفكران‌ چپ‌ مانند «ژان‌ پل‌ سارتر» و «سیمون‌ دوبوار» كمیته‌یی‌ برای‌ حمایت‌ از دانشجویان‌ تشكیل‌ دادند. پنج‌ دانشمند برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ در تلگرامی‌ كه‌ برای‌ ژنرال‌ دوگل‌ ارسال‌ كردند، از او عفو عمومی‌ دانشجویان‌ و بازگشایی‌ دانشگاه‌ را خواستار شدند. اما ژنرال‌ هنوز سكوت‌ را نشكسته‌ بود.
ظهر پنجشنبه‌ ۹ مه‌، روسای‌ دانشگاه‌ها تصمیم‌ خود مبنی‌ بر بازگشایی‌ دانشگاه‌ و از سرگیری‌ عادی‌ امور را اعلام‌ كردند. اما رهبران‌ دانشجویان‌ پایان‌ اعتصاب‌ را به‌ برآورده‌ شدن‌ تمام‌ خواسته‌های‌ دانشجویان‌ موكول‌ كردند. اتحادیه‌ اساتید هم‌ تصمیم‌ به‌ ادامه‌ اعتصاب‌ گرفت‌. وزیر آموزش‌ عالی‌ مانع‌ بازگشایی‌ دانشگاه‌ شد. هیچ‌ چیز تغییر نكرد. این‌ سختگیری‌ حكومت‌ اوضاع‌ را هر چه‌ بیشتر از اختیار رهبران‌ معتدل‌ خارج‌ می‌كرد و به‌ گرایش‌ رادیكال‌ جنبش‌ امكان‌ خودنمایی‌ بیشتری‌ می‌داد.شب‌ ۱۰ مه‌، در تاریخ‌ فرانسه‌ نام‌ «شب‌ سنگرها» را به‌ خود گرفت‌. آن‌ شب‌ اجتماع‌ ۱۵ هزار نفری‌ دانشجویان‌ و دانش‌ آموزان‌ كه‌ خواستار آزادی‌ رفقای‌ زندانیشان‌ بودند به‌ سمت‌ زندان‌ «سن‌» جایی‌ كه‌ گمان‌ می‌كردند دانشجویان‌ زندانی‌ در آنجا بسر می‌برند حركت‌ كردند. پلیس‌ آنان‌ را از دیوارهای‌ زندان‌ دور نگاه‌ داشت‌. جمعیت‌ قصد رفتن‌ به‌ سمت‌ سوربن‌ را داشت‌. تمام‌ راه‌ها به‌ دانشگاه‌ بسته‌ شده‌ بود. دانشجویان‌ در تمام‌ خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ سوربن‌ سنگرهایی‌ كه‌ از اتومبیل‌های‌ واژگون‌ پر شده‌ از سنگ‌ و چوب‌ و شیشه‌ درست‌ شده‌ بود، ساختند. ساختمان‌هایی‌ اشغال‌ شد و تابلوهایی‌ از دیوارها پایین‌ كشیده‌ شد. در همان‌ شب‌ مذاكرات‌ «آلن‌ ژیسمار» از اعضای‌ اتحادیه‌ اساتید با قائم‌مقام‌ رییس‌ دانشگاه‌ سوربن‌ و گفت‌وگوی‌ تلفنی‌ «كوهن‌ بندیت‌» با وزیر آموزش‌ عالی‌ به‌ نتیجه‌ نرسید زیرا آزادی‌ دانشجویان‌ زندانی‌ پیش‌ شرط‌ هر نوع‌ مذاكره‌یی‌ اعلام‌ شده‌ بود. گزارش‌های‌ ارسالی‌ از خشونت‌ پلیس‌ كه‌ از شبكه‌های‌ رادیویی‌ مستقل‌ پخش‌ می‌شد هزاران‌ جوان‌ كه‌ تعداد زیادی‌ از آنان‌ كارگر بودند را برای‌ پیوستن‌ به‌ جنبش‌ به‌ خیابان‌ها كشاند.
ساكنان‌ «كرتیه‌ لاتین‌» با آب‌ و غذا به‌ كمك‌ مبارزان‌ می‌آمدند و مجروحان‌ را به‌ خانه‌ برده‌ و مداوا می‌كردند. ساعت‌ ۳۰/۴ صبح‌ در وزارت‌ كشور ستاد بحران‌ تشكیل‌ شد و در ۳۰/۵ دستوری‌ مبنی‌ بر توقف‌ درگیری‌ و متفرق‌شدن‌ تظاهر كنندگان‌ از سوی‌ «كوهن‌ بندیت‌» از رادیو پخش‌ شد. تعداد مجروحین‌ ۳۶۷ نفر و بازداشت‌ شدگان‌ ۴۶۰ نفر بود. ۱۸۸ اتومبیل‌ هم‌ تخریب‌ شد.
در شب‌ شنبه‌ ۱۱ مه‌، نخست‌ وزیر (ژرژ پمپیدو) از سفر ایران‌ و افغانستان‌ بازگشت‌ و سه‌ ساعت‌ بعد با ملت‌ سخن‌ گفت‌. او اعلام‌ كرد كه‌ سوربن‌ از دوشنبه‌ صبح‌ باز خواهد شد و دادگاه‌ دانشجویان‌ را آزاد خواهد كرد. فردای‌ آن‌ روز دانشگاه‌ «استراسبورگ‌» و دانشكده‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ سوربن‌ به‌ اشغال‌ دانشجویان‌ در آمد و موجی‌ از تسخیر در پاریس‌ و شهرهای‌ دیگر به‌ راه‌ افتاد. این‌ موج‌ به‌ بخش‌های‌ كارگری‌ و صنعتی‌ و خدماتی‌ هم‌ رسید و باعث‌ فلج‌ شدن‌ خدمات‌ عمومی‌ شد.
در روز ۱۳ مه‌ تظاهرات‌ انبوهی‌ با شركت‌ بیش‌ از ۸۰۰ هزار نفر به‌ دعوت‌ دو اتحادیه‌ بزرگ‌ كارگری‌ و فدراسیون‌ اصلی‌ اساتید فرانسه‌ برگزار شد.
پمپیدو به‌ تعهداتش‌ عمل‌ كرد اما دیگر دیر شده‌ بود چرا كه‌ دانشجویان‌ خواسته‌های‌ جدیدی‌ داشتند: آزادی‌ مطلق‌ بحث‌های‌ سیاسی‌ در دانشگاه‌، عزل‌ وزیر كشور و عزل‌ رییس‌ پلیس‌. سوربن‌ كه‌ اینك‌ باز شده‌ بود به‌ تسخیر دانشجویان‌ درآمد. آنان‌ برای‌ اداره‌ امور یك‌ مجمع‌ عمومی‌ تشكیل‌ دادند. چندین‌ كارخانه‌ به‌ تسخیر كارگران‌ درآمد. اینك‌ در جای‌جای‌ فرانسه‌ كمیته‌های‌ اجرایی‌ برای‌ پیشبرد جنبش‌ تشكیل‌ شده‌ بود.
خط‌ مشی‌ پمپیدو كه‌ آن‌ را در روز سه‌شنبه‌ ۱۴ مه‌ برای‌ اعضای‌ سنا تشریح‌ كرده‌ بود این‌ بود كه‌ با واگذاری‌ «كرتیه‌ لاتین‌» به‌ دانشجویان‌، خشونت‌ عریان‌ و آنارشی‌ آنان‌ را به‌ نمایش‌ گذارد تا ملت‌ به‌ سبب‌ نگرانی‌ از اوضاع‌ در مقابل‌ دانشجویان‌ قرار گیرد و از دولت‌ بخواهد كه‌ آنان‌ را سر جای‌ خود بنشاند. ظاهرا دوگل‌ كار را به‌ نخست‌وزیر واگذار كرده‌ بود چرا كه‌ برای‌ دیدار از رومانی‌ كه‌ برنامه‌ آن‌ از یك‌ سال‌ پیش‌ ریخته‌ شده‌ بود كشور را ترك‌ كرد. این‌ در حالی‌ بود كه‌ در همان‌ روز ۲۰۰ نفر در اعتصاب‌ بسر می‌بردند. این‌ تعداد در ۱۹ مه‌ به‌ ۲ میلیون‌ و در ۲۲ مه‌ به‌ بیش‌ از ۹ میلیون‌ نفر رسید. حمل‌ و نقل‌ هوایی‌ و راه‌آهن‌ متوقف‌ شده‌ بود. خدمات‌ پستی‌ انجام‌ نمی‌گرفت‌. حمل‌ و نقل‌ عمومی‌ در چند شهر مختل‌ شده‌ بود، نقدینگی‌ بانك‌ها كاهش‌ پیدا كرده‌ بود. در این‌ وضعیت‌ نگران‌كننده‌ دوگل‌ در ۱۸ مه‌ سفر رومانی‌ را نیمه‌تمام‌ رها كرد و به‌ فرانسه‌ بازگشت‌. توصیه‌ نخست‌وزیر به‌ دوگل‌ ادامه‌ سیاست‌ سكوت‌ بود اما رییس‌جمهور تصمیم‌ خود مبنی‌ بر صحبت‌ با ملت‌ در روز جمعه‌ ۲۴ مه‌ را اعلام‌ كرد.
روز چهارشنبه‌ ۲۲ مه‌، دانیل‌ كوهن‌ بندیت‌ رهبر ۲۲ ساله‌ جنبش‌ ۱۸ مارس‌ «عنصر نامطلوب‌» در فرانسه‌ اعلام‌ شد و از كشور اخراج‌ شد. پمپیدو گفت‌وگوهای‌ مفصلی‌ را با اتحادیه‌های‌ كارگری‌ آغاز كرده‌ بود تا به‌ بحران‌ اعتصابات‌ پایان‌ دهد.
دوگل‌ بالاخره‌ سكوت‌ را شكست‌ و در سخنرانی‌ خود به‌ ملت‌ پیشنهاد كرد كه‌ با شركت‌ در رفراندوم‌ حكمرانی‌ را دوباره‌ به‌ وی‌ تفویض‌ كنند. به‌ پیشنهاد او این‌ رفراندوم‌ باید در ۱۶ ژوئن‌ برگزار می‌شد. او با ملت‌ از مشاركت‌ سخن‌ گفت‌ اما با ذكر مسائل‌ بی‌ربطی‌ مانند «تنظیم‌ اقتصاد كشور با توجه‌ به‌ منافع‌ ملی‌ و نیازهای‌ بین‌المللی‌» آن‌ را توضیح‌ داد. هنوز سخنان‌ دوگل‌ تمام‌ نشده‌ بود كه‌ فریادهای‌ اعتراض‌آمیز تظاهركنندگان‌ در خیابان‌ها بلند شد. سخنان‌ رییس‌جمهور موج‌ خشونت‌هایی‌ را كه‌ پس‌ از اخراج‌ «كوهن‌ بندیت‌» در كرتیه‌ لاتین‌ ایجاد شده‌ بود افزایش‌ داد.
در درگیری‌های‌ جمعه‌ ۲۴ مه‌ یك‌ جوان‌ ۲۶ ساله‌ در محله‌ كرتیه‌ لاتین‌ بر اثر تركش‌ یك‌ شی‌ء پرتاب‌ شده‌ كشته‌ شد. در آن‌ شب‌ ۸۰۰ نفر بازداشت‌ شدند. حدود ۱۵۰۰ مجروح‌ هم‌ به‌ جای‌ ماند و حیاط‌ سوربن‌ به‌ بیمارستان‌ تبدیل‌ شده‌ بود.
طی‌ روزهای‌ ۲۵ تا ۲۷ مه‌ مذاكرات‌ چندجانبه‌ پمپیدو با اتحادیه‌های‌ كارگری‌ و كارفرمایان‌ انجام‌ شد. نتیجه‌ توافقنامه‌ «گرانل‌» بود كه‌ در آن‌ امتیازات‌ خوبی‌ به‌ كارگران‌ داده‌ شده‌ بود. گذشته‌ از افزایش‌ سطح‌ دستمزدها و اعطای‌ تسهیلات‌ جدید، مقرر شده‌ بود نصف‌ حقوق‌ اعتصابیون‌ در ایام‌ اعتصاب‌ پرداخت‌ شود.
در روزهای‌ پایانی‌ ماه‌ مه‌، دانشجویان‌ آشكارا خواستار بركناری‌ دوگل‌ از قدرت‌ و برپایی‌ نظام‌ جدیدی‌ بودند. موافقتنامه‌ «گرانل‌» از سوی‌ كارگران‌ پذیرفته‌ نشد، آنان‌ موافقتنامه‌ را پاره‌ كردند و اتحادیه‌هایشان‌ را به‌ تبانی‌ با دولت‌ و كارفرمایان‌ متهم‌ كردند.
در ۲۷ ماه‌ مه‌ تجمع‌ ۳۵ هزار نفری‌ معترضان‌ در یك‌ استادیوم‌ ورزشی‌ در حالی‌ برگزار شد كه‌ پلیس‌ هرگونه‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ را ممنوع‌ اعلام‌ كرده‌ بود. حتی‌ «فرانسوا میتران‌» رهبر سوسیالیست‌ها كه‌ تا به‌ حال‌ تنها به‌ مبارزه‌ پارلمانی‌ با دو گل‌ مشغول‌ بود و در انتخابات‌ قبلی‌ در سال‌ ۱۹۶۵ رای‌ قابل‌ توجهی‌ در مقابل‌ وی‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود وارد كارزار فراپارلمانی‌ شد و به‌ جرگه‌ شورشیان‌ پیوست‌.
وی‌ گفت‌: دوگل‌ بیش‌ از این‌ نمی‌تواند تاریخ‌ساز باشد و مردم‌ به‌ رفراندوم‌ پیشنهادی‌ او جواب‌ نه‌ خواهند داد. وی‌ پیشنهاد تشكیل‌ دولت‌ موقت‌ به‌ ریاست‌ خودش‌ را نیز مطرح‌ كرد. توصیه‌ پمپیدو به‌ دوگل‌ هم‌ كناره‌گیری‌ برای‌ نجات‌ نظام‌ گلیستی‌ بود. در این‌ حین‌ حزب‌ كمونیست‌ هم‌ خواستار سهیم‌ شدن‌ در دولت‌ جدید شده‌ بود. بسیاری‌ از ناظران‌ عمر سیاسی‌ دوگل‌ و گلیست‌ها را به‌ سرآمده‌ تلقی‌ می‌كردند.
صبح‌ روز ۲۹ مه‌، دوگل‌ فرانسه‌ را بدون‌ اطلاع‌ قبلی‌ و بطور مخفیانه‌ ترك‌ كرد و به‌ «بادن‌ بادن‌» آلمان‌، محل‌ استقرار ۷۰ هزار نیروی‌ نظامی‌ فرانسوی‌ رفت‌ و رییس‌ ارتش‌ را نیز به‌ آنجا فراخواند. ظاهرا او تصمیم‌ به‌ ماندن‌ گرفته‌ بود. وی‌ ساعت‌ ۳۰/۴ صبح‌ روز بعد به‌ پاریس‌ بازگشت‌ و با ملت‌ سخن‌ گفت‌: «در چنین‌ اوضاع‌ و احوالی‌ و تحت‌ چنین‌ شرایطی‌ من‌ هرگز سقوط‌ نخواهم‌ كرد. من‌ پادشاه‌ ملت‌ فرانسه‌ هستم‌ و این‌ وظیفه‌ را به‌ بهترین‌ نحو انجام‌ خواهم‌ داد.»وی‌ افزود: «كشور از سوی‌ دیكتاتوری‌ كمونیستی‌ تهدید می‌شود و مردم‌ باید از جمهوری‌ دفاع‌ كنند.» وی‌ كمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها را به‌ توطئه‌ به‌ قصد براندازی‌ جمهوری‌ متهم‌ كرد و مدعی‌ شد كه‌ آنها مردم‌ عادی‌ را به‌ شورش‌ ترغیب‌ كردند.
این‌ ادعا درست‌ نبود، احزاب‌ چپ‌ هیچ‌ اقدام‌ عملی‌ برای‌ سرنگونی‌ حكومت‌ صورت‌ ندادند. آنان‌ فقط‌ سوار بر موجی‌ شدند كه‌ گمان‌ می‌كردند دولت‌ جدیدی‌ را مستقر خواهد كرد. دوگل‌ حرفی‌ از خواست‌ كارگران‌ و دانشجویان‌ نزده‌ بود اما بزودی‌ حمایت‌ مردم‌ و گلیست‌ها از وی‌ آغاز شد. وحشت‌ از كمونیسم‌ طرفداران‌ گلیسم‌ را به‌ خیابان‌ها آورد. این‌ سال‌ها، سال‌های‌ آغاز جنگ‌ سرد بود و خطر كمونیسم‌ حربه‌ خوبی‌ برای‌ ایجاد وحدت‌ ملی‌ بود. كمیته‌های‌ شبه‌نظامی‌ در گوشه‌ و كنار پاریس‌ برای‌ جنگ‌ شهری‌ تشكیل‌ شده‌ بود. انسجام‌ اعتصابیون‌ درهم‌ شكست‌. دوگل‌ دولت‌ را تحریم‌ و مجلس‌ ملی‌ را منحل‌ كرد و برگزاری‌ انتخابات‌ زودرس‌ را نوید داد. انتخابات‌ در ۲۳ و ۳۰ ژوئن‌ برگزار شد و دوگل‌ با اكثریت‌ بی‌نظیر پارلمانی‌ به‌ قدرت‌ بازگشت‌. جنبش‌ شكست‌ خورد اما پایه‌های‌ حكومت‌ دوگل‌ را لرزاند. ده‌ ماه‌ بعد دوگل‌ در پی‌ شكستی‌ كه‌ به‌ دنبال‌ یك‌ همه‌پرسی‌ پرافت‌ و خیز بر سر اصلاحات‌ منطقه‌یی‌ و سنا متحمل‌ شد استعفا داد. وی‌ در نوامبر ۱۹۷۰ در آستانه‌ ۸۰ سالگی‌ در روستای‌ محل‌ تولدش‌ درگذشت‌.
منبع‌:پاتریك‌ سیل‌ مورین‌ مك‌ كانویل‌، انقلاب‌ ۱۹۶۸ فرانسه‌، ترجمه‌ حسین‌ بخشنده‌
فرج‌الله‌ زمانی‌
منبع : روزنامه اعتماد