شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

میم مثل مادر


میم مثل مادر
▪ میم مثل مادر
▪ کارگردان : رسول ملاقلی پور .
▪ بازیگران :
ـ گلشیفته فراهانی
ـ حسین یاری
هم م م ... نوشتن راجع به فیلمی که هنوز روز پرده ی سینماهاست و هنوز منتقدان هم وقت نکردند نظراتشونو راجع بهش ابراز کنند خیلی جسارت میخواد ...! و فقط بچه های مهرگان از پسش بر میان!
این فیلم بیشتر به کارهای ابراهیم حاتمی کیا ماننده است. چرا که ملاقلی پور در این فیلم اثرات و نتایج یک جنگ به ظاهر پایان یافته را بررسی میکند. موضوع فیلم چندان جدید نیست و ما هم با موضوع فیلم چندان غریبه نیستیم. بیشترین چیزی که باعث اثر بخشی هر چه بیشتر این فیلم میشود یکی صحنه های دراماتیک فیلم، موسیقی دائمی و رسای ویولن، و لحن تراژدیک گونه ی روایت آن است که باعث میشه با اینکه موضوع فیلم چندان گریه آور نیست، آخرش اکثرمان چشمهامان قرمز شود. لازم به ذکره که کارگردان ( به زبان خودمان ) دائما روی نرو (!) بیننده آکاردئون میزنه. صحنه هایی در فیلم وجود دارد که بود و نبودشان نه تنها به روند اجرای فیلم صدمه ای وارد نمیکند که اصلا لزومی ندارند و تنها به خاطر تبلیغات و زیاد کردن پیازداغ مساله ای ساده است.مثل شخصیتهایی در فیلم که تنها به دل سوختنهای ما دامن میزند و دردهای جامعه ی پر درد جهان سومی ما را بیشتر تو سرمان میزند. دختر فراری و رزمنده ی مسیحی هیچ یک اثر آن چندانی در روند فیلم ندارند و نیز شغل دیپلمات که چندان موضوع داستان را عوض نمیکنند از نقصهای بی برو برگرد این فیلم هستند. در سراسر فیلم، با هر جمله میشه متوجه تغییر ضربان در بدن شد و ترشح آدرنالین آن هم به مقدار زیاد که دائما قلب را میلرزاند نیز به علت اغراق آمیز بودن داستان است. داستان نقصهای دیگری هم دارد از چمله اینکه همه امان میدانیم که کودکی که دارای نقص عضو باشد، سقط کردنش قانونی است و احتیاجی به این همه دردسر ندارد و اینکه بچه ۵ ماهه را در هیچ جای دنیا با دارو سقط نمی کنند ..... گویا ملاقلی پور مسایل را با هم قاطی کرده ...!
این فیلم ظاهرا گونه ی خاصی از زنده گی را نشان میدهد: دیپلماتی که عشق به سیاست چشمش رو به روی تمام مسائل دیگر در دنیا می بندد. پدری که سیاست باعث از بین رفتن تمام علاقه اش به فرزندی که اتفاقا بیش از هر کس دیگری در فیلم ( با آن نگاه های معصومانه اش ) ترحم آدم را بر می انگیزد شده است. گذشتن از همه چیز شاید برای نقش سپیده کمی قدیس گونه باشد که البته در جامعه ی ما به خاطر نش والای مادر و فداکاری ها و از خود گذشته گی های اساطیری آنها چندان دور از عقل نیست فیلم را دل نشین تر و دردناک تر میکند.
... در آخر : این فیلم کاملا احساساتتان را به بازی میگیرد و من کمتر کسی را میشناسم که بعد از دیدن فیلم ذهنش مشغول نبوده و یا سر درد نداشته باشد.
ساخته شدن چنین فیلمهایی در سینمای ایران خیلی کم دیده میشود. اما استقبال زیاد از این فیلم شاید نوید انقلابی در نحوه ی فیلم سازی ایرانیان که بیشتر به مایه های کشککی یا در بهترین حالت آب دوغ خیاری است بدهد. .................... این فیلم رو از دست ندید!
منبع : بیا تو جوان


همچنین مشاهده کنید