پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ادبیات امریکا؛ دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰


ادبیات امریکا؛ دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰
وقتی امپراتوری ژاپن در دسامبر ۱۹۴۱ به پرل هاربر ایالات متحده امریکا حمله کرد، صرفاً امریکا را وارد دومین جنگ جهانی قرن نساخت؛ بلکه اقتصاد آن را دگرگون کرد و هدف ملی آن را جهتی دوباره بخشید و نقش آن به عنوان ابرقدرت بزرگ بعد از جنگ را تعیین ساخت.
دوران رکود اقتصادی پایان یافت چرا که بودجه نظامی اقتصاد ملی را تقویت کرد و پس از جنگ، ایالات متحده به عنوان دولتی ظاهر شد که از رفاه مالی فزاینده ای برخوردار است. جنگ امریکایی ها را علیه ملتی توتالیتر متحد ساخت و از همین رو جناح چپ و گرایش های مارکسیستی دهه ۱۹۳۰ همراه با عللی اقتصادی که موجد آنها بودند، از بین رفتند.
همین که مناقشه پایان یافت و عصر سروری امریکا آغاز شد، خود رمان امریکایی هم نقش جهانی جدیدی به خود گرفت. نویسندگان امریکایی به شکلی بین المللی خوانده می شدند و به شکلی فزاینده به عنوان نمونه های اعظم ادبیات مدرن متأخر مطالعه می شدند. در کل فرهنگ های غربی، نوعی حس و معنای آشکار شکستگی و پراکندگی به وجود آمده بود و از همین رو، نویسندگان خود را با حسی از تغییر تاریخی عمیق سازگار کردند.
در عمل، مدرنیسم به پایان رسیده بود؛ شماری از چهره های بزرگ آن، حول وحوش جنگ مرده بودند (ییتز و زیگموند فروید در سال ۱۹۳۹ و جیمز جویس و ویرجینیا وولف در سال ۱۹۴۱) و باقی از سلین گرفته تا پاوند سیاست هایی فاشیستی اختیار کرده و سرسپردگی خود را به آن اعلام کرده بودند. نوشتار آلمانی و ایتالیایی که مجبور بود از نقطه صفر آغاز کند، داستان بریتانیایی در کار سازش خود با دوران مابعدامپریالیستی و دولت رفاه جدید بود. داستان فرانسوی محک جدیدی برای تعهدات مدرن از طریق داستان های اگزیستانسیال سارتر و کامو درمی انداخت. داستان امریکایی نیز برخی از چهره های تجربه گرای خود را از دست داده بود؛ فیتزجرالد و ناتانائل وست هر دو با چند روزی اختلاف در سال ۱۹۴۰ در هالیوود درگذشتند، اندرسن در سال ۱۹۴۱ مرد، گرترود استاین در سال ۱۹۴۶ درگذشت در حالی که در بستر مرگش هم این سوال بر لبانش بود که؛ «پرسش غاصلیف چیست؟»
دیگر چهره های سرشناس دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هنوز به نوشتن ادامه می دادند و همینگوی، فاکنر و استاین بک همگی در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ جایزه نوبل بردند که این موضوع بازتاب قدرت و اهمیت بین المللی جدید داستان امریکایی است.
با وجودی که روحیه مدرنیستی این افراد بهتر درک شده بودند و از همین طریق بر نسل جدید بسیار تأثیرگذار بودند، عمدتاً دوران خوش نویسندگی شان را پس پشت نهاده بودند. در این میان، همدلی های سیاسی ای که نویسندگان در دهه ۱۹۳۰ بدان ها دل بسته بودند، باید از نو مورد ارزیابی قرار می گرفت و آنها مجبور بودند خود را با شرایط دوران بین المللی، پرتشویش و با این حال، نومحافظه کار تطبیق دهند.
اقدامات لیست سیاه روشنفکران طرفدار کمونیسم که سناتور جوزف مک کارتی به راه انداخته بود، خبر از دوران تازه ای از ضدیت با روشنفکران را می داد که در حال شکل گیری بود، اگر چه نکته حائز اهمیت تر این واقعیت بود که این دوران تازه در جست وجوی روشنفکران خود بود تا بر عقاید لیبرالیستی بین المللی تأثیر بگذارند، تا در دانشگاه ها درس بدهند و گذشته آوانگارد خود را به کناری نهند. از نویسندگان امریکایی خواسته می شد تا بیانگر ورود امریکا به مرکز تاریخ جهان جدید باشند و در ضمن از آنان خواسته می شد تا از عصر هم نوایی مادی گرایانه پشتیبانی کنند.
برای منتقدان دهه ۱۹۳۰، شرایط نومیدکننده بود. جان آلدریج در «پس از نسل باخته» (۱۹۵۱) می گوید که نوشتار امریکا اکنون از انرژی هایش عاری شده است، در ضمن فاقد هر گونه یقین اخلاقی، اسطوره ای یا هنری است که بتواند هنری جدی خلق کند. ملکوم کاولی در «موقعیت ادبی» (۱۹۵۴) مدعی می شود که همکاری نویسندگان با روند روزمره دانشگاهی موجد عصری می شود که فاقد خلاقیت بلکه سرشار از نوعی نقادی ادبی کسل کننده است.
حتی در سال ۱۹۵۹، وقتی نسلی جدید از رمان نویسان امریکایی به وضوح ظهور کرده بودند، اروینگ هاو در مقاله ای با نام «جامعه توده ای و داستان پسامدرن» نوشته بود که عملاً ناممکن شده است که در جامعه رفاه زده کنونی امریکا به انسجام هنر ادبیات رسید، در جامعه ای که «نسبتاً آسوده خاطر است، نیمی اداره تامین اجتماعی و نیمی پادگان است و در آن جماعت منفعل، بی اعتنا و اتمیزه یا جدا از هم می شوند».
از نظر هاو، عصر مدرنیسم واقعاً به پایان رسیده بود و رمان در نبردی برای یافتن فرمی جدید بود، اگر چه سوال او این بود که آیا غجامعه نویسندگانف توان تجربی انجام چنین کاری را دارد یا نه. با این حال، اینک آشکار شده بود که نوعی داستان جدید در حال بربالیدن در امریکا است که هم شکل یافته از میراث رئالیسم اجتماعی امریکا در دهه ۱۹۳۰ است و هم شکل یافته از گشودگی گسترنده نوشتار امریکایی به تأثیرات بین المللی، به خصوص تأثیرات مدرنیسم اروپایی. این نویسندگان آگاه از میراث مدرنیسم، هم دل مشغول خلق ثبت اخلاقی دورانی موهش بودند و هم در حال ساخت نوعی روح جدید لیبرالیسم.
منبع : روزنامه شرق