شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


هستی در اندیشه فیلسوفان


تاریخ نشر : ۸۵۰۲۱۹
تیراژ : ۱۰۰۰
تعداد صفحه : ۳۹۸
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۸۷۱۳-۲۶-X
شماره کنگره : ۸۵۲۱۹۰۰۵
رده دیویی : ۱۱۱
محل نشر : تهران
جلد : شومیز
قطع : رقعی
زبان کتاب : فارسی
نوع اثر : ترجمه
نویسنده : ژیلسون - اتین
مترجم : طالب‌زاده - سیدحمید
مترجم : شمشیری - محمدرضا

در فصل نخست نویسنده از منظر وجود بالفعل به فیلسوفان یونان از جمله پارمنیدس، افلاطون و افلوطین و برخی شارحان قرون وسطایی مذهب افلاطن هم‌چون ماریوس ویکتورینوس، جان اسکاف و اسناد اکهارت می‌پردازد و نقاط ضعف این اندیشه‌ها را مورد بحث قرار می‌دهد. وی در فصل دوم فلسفه‌ی ارسطو را به طور مستقل به مثابه‌ی دیدگاهی که هرچند در تقابل با افلاطون مطرح شد، ولی عاقبت به همان مسیر قبلی وارد شد و به نتایجی مشابه رسید، مورد بحث قرار می‌دهد و سپس به ابن سینا و ابن رشد می‌پردازد و نقد ابن رشد را بر نظریه‌ی عروض وجود بر ماهیت ابن سینا به تفصیل توضیح می‌دهد و تاثیر ابن رشد بر بعضی متفکران قرون وسطی و پدید آمدن مکتب ابن رشدیان لاتین شرح می‌دهد و آرای سیژر برابانتی را در این زمینه مورد بحث قرار می‌دهد. فصل سوم به بیان آرای ابن سینا با تفصیل بیش‌تری اختصاص دارد. ژیلسون نظریه‌ی ماهیت در اندیشه‌ی ابن سینا را به نحوی که در فلسفه‌ی قرون وسطی منعکس شده است طرح می‌کند و تاثیر و نتایج مترتب بر آن را در مواضع فلسفی الهی‌دانان متاخر قرون وسطی هم‌چون دونس اسکاتس و فرانسیسکو سوارز مورد بررسی قرار می‌دهد. فصل چهارم به شرح تفصیلی تفکر جدید از دکارت به بعد در نسبت با وجود بالفعل اختصاص دارد و نویسنده نشان می‌دهد که چگونه از دکارت به بعد و به خصوص در فلسفه‌ی کانت و بعد از وی هگل وجود به محاق رفته است و حقیقت هستی به ماهیات تحویل شده است و مفهوم‌انگاری فلسفه جدید به ایدئالیسم مطلق منتهی شده است که در آن‌جایی برای وجود بالفعل باقی نمانده است، اما در قبال مفهوم‌انگاری دوره‌ی جدید فلسفه‌ی قیام ظهوری (اگزانسیالیسم) عکس‌العملی افراطی بوده است که فلسفه‌ را از شناخت مفهوم تهی کرده است و به عبارت دیگر برای توجه مجدد فلسفه به وجود در واقع فلسفه را از تعهد اصلی خودش دور کرده است. در فصل پنجم نویسنده مجددا به قرن سیزدهم بازمی‌گردد تا موقعیت خاص فلسفه‌ی توماس را در نسبت با کل تاریخ فلسفه روشن سازد و در همین فصل نظریه‌ی اصالت وجود را که به نظر نویسنده تنها از رهگذر اندیشه‌ی توماس به نحو شایسته‌ای تدوین شده است، مورد بحث قرار می‌دهد و می‌کوشد تا به انتقاداتی که معاصران و با برخی اخلاف توماس آکویینی به بیانات او وارد ساخته‌اند پاسخ دهد. سرانجام فصل ششم تکمله‌ای است بر مباحث گذشته که نویسنده به بررسی موقعیت وجود در منطق و دستور زبان می‌پردازد و این که وجود رابط یا معنای 'است' چه نقشی را در حوزه‌ی زبان ایفا می‌کند و اگر چه اصالت ماهیت و اگزیستانسیالیسم هر دو مواضعی انتزاعی‌اند، اما دو فعل وجود داشتن است. حتی شناخت انتزاعی نیز رو گرفت صرف عقل از یک ماهیت نیست، بلکه ضرورت عقلانی ماهیتی بالفعل در یک هستی عقلانی است.