چرا نام مهندس میرحسین موسوی سازشکاران و فرصت طلبان را نگران کرده است

این روزها بحث داغ انتخابات ریاست جمهوری تقریبا سراسر خاک اسلامی ما را در برگرفته به گونه ای که توجه بیشتر مردم به تحولات و بحث و اظهارنظر پیرامون آنچه که قرار است تا چند ماه دیگر روی دهد متمرکز شده است. داغی این بحث آنچنان است که بسیاری از موضوعات مهم دیگر را تحت الشعاع قرار داده و روزی نیست که روزنامه ها از بحث انتخاب ریاست جمهوری چیزی ننویسند و صفحه ای نگشایند، باشد که ما هم به قدرالسهم خویش برگه ای برای انتشار بنویسیم چرا که شاید بدترین عیب ما مردمان این باشد که عادت کرده ایم هر کسی را با خودمان مقایسه کنیم و در مورد او قضاوت نماییم در حالی که ما آنچه هستیم که در ذهن خویشیم و مردمان فراتر از ذهنیت های ما. چه خوش آنکه هر که را با آنچه که هست مقایسه کنیم و او را آنچنان که باید بشناسیم. اینکه من توانایی انجام کاری را ندارم پس دیگری هم ناتوان است، ناشی از خواب غفلت من است، چرا که اگر چنین بود، قدرت های استعماری و استثماری در جهان شکل نمی گرفتند و فاصله های طبقاتی و تفاوت های فردی اینچنین خودنمایی نمی نمود. نیکو آنکه از هرگونه تفکر نابهنجار دوری جسته و بر توان دیگران صحه بگذاریم تا شایسته سالاری جایگاه واقعی خویش را در کشور عزیزمان بیابد. ابتدا لازم می دانم که چند سطری در باب وجوب دولت شهرها بیان نمایم.
از آن هنگام که اندیشه های اجتماعی نیاز انسان ها را به یکدیگر هر چه بیشتر عیان ساخت، افراد برای رسیدن به ترقی و پیشرفت جامعه و نیز برقراری ارتباطی اصولی بر پایه حفظ حقوق تمام آحاد جامعه نیاز به وجود مدیریتی قوی و کارآمد را احساس نمودند. در این میانه اندیشمندان و متفکران اجتماعی و فلسفی از چند هزار سال قبل سعی بر آن داشتند تا با طرح مدینه فاضله یا توصیف احوالات انسانی و نیازهای واقعی جوامع فاصله بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد را کاهش داده و با تدوین و تصویب قوانین کارآمد امکان تحقق جامعه ای متعادل که در آن بهره کشی فرد از فرد به حداقل برسد را فراهم آورند. ارسطو در حدود ۲۳۰۰ سال پیش می گوید: هنگامی که انسان از قانون و عدالت جدایی گیرد، پست ترین تمامی حیوانات است.(۱) زیرا که فلاسفه از قدیم الایام وجود دو حس نیک و شر را در وجود انسان نهفته می دانستند و عقیده بر آن داشتند که این محیط است که سبب شکوفایی انسان ها می گردد .توماس ها بز در لوی یاتان انسان را موجودی ذاتا شریر می داند و اعتقاد دارد که انسان از ترس شرارت همنوع خود به زندگی اجتماعی روی آورده. او انسان را گرگ انسان می نامد(۲) لا ک آزادی افکار و اندیشه انسانی را به خاطر محدودیت ذهن انسان پذیرفت و اعتقاد داشت از زمانی که قوانین اخلا قی و اجتماعی شکل گرفتند بر آزادی انسان ها قیدو بند زده شد، اما این قید و بند ره آورد ارزنده ای هم به دنبال داشته. انسان با اعطای قدرت خود به دولت موجب شکل گیری قدرت برتر شد تا از این طریق از حق وی دفاع شود(۳) عنایت فرمایید و بر این نکات توجه خاص مبذول فرمایید که لا ک دولت ها را حافظین حقوق ملت ها می داند و ارسطو اجرای قوانین و عدالت را اولین رکن زندگی اجتماعی و انسانی می نامد. قانون گذاران در هر عصری بر مبنای نیازها و در اصطلا ح روان شناسی روح حاکم بر جامعه دست به تدوین قوانین و بر همین اساس ارضای نیازهای انسانی در زمان خویش می زنند.
ما نباید فراموش کنیم که قوانین تدوین شده انسانی زاده نیاز عصر خویش است و چون قوانین الهی نیست که بتواند در تمامی عصرها و نسل ها به صورت یکسان عرضه گردد زیرا که هر عصری را نیاز زمانه خویش لا زم است پس بر دولتمرد واجب است که آگاه باشد. نیازهای نوینی که در عرصه حیات اجتماعی- اقتصادی و سیاسی پدیدار می گردد نابسامانی های خاص خویش را به همراه دارند که قوانین، آداب و رسوم و سنن جاری توان پاسخگویی به آنها را ندارند در چنین شرایطی دولت باید بتواند با یاری جستن از متفکرین و صاحب نظران قوانین تحول را در یابد و علل پویایی جوامع بشری را درک نماید. یک دولت توانا باید باجاری ساختن قوانین و روحیه عدالت طلبی و فسادگریزی در مردم خویش جرات و جسارت ایجاد نماید(همچون سالیان ابتدایی انقلا ب) زیرا با هدف می تواند به هر چه غنی تر شدن خویش ایمان بیاورد. اسپینوزا می گوید دل را که به نیروی شمشیر نمی توان مسخر نمود، با نیروی محبت می توان فریفت. خردمند می داند که با انتشار علم مردم خردمند می گردند و در یک جامعه خردمندانه بهتر و تواناتر می توان زیست تا در یک جامعه زبون و ددمنشانه(۴) بنابراین می توان نتیجه گرفت که یک دولتمرد توانا مردم را هر چه بیشتر به سوی کسب کمالا ت اخلا قی و فضایل انسانی رهنمون می سازد و نباید آنچنان که نیکولا ماکیاول گفته برای رسیدن به اهداف خویش هر چه بیشتر مردم را در فساد و بدبختی فرو گذارد. که اگر چنین نماید از راه بدبختی و فلا کت کوخ نشینان، خادم کاخ نشینان می گردد. نظری اجمالی به عملکرد دولت های پس از انقلاب اسلامی مان در نزد اهل خرد این یقین را پدیدار می سازد که برای برون رفت میهن اسلامی از مشکلا تی که بدان دچار شده (مانند رقم سرسامآور افزایش نقدینگی از حدود ۶۸ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۸۳ به حدود ۱۶۴ هزار میلیارد تومان در حال حاضر) نیازمند فردی توانا، با ایمان، مورد تایید مقام معظم رهبری و محبوب مردم می باشیم ، مردی که یکبار در سخت ترین شرایط سکان هدایت دولت را به دست گرفت و موفق و سربلند به کارنامه خویش افتخار می نماید. او که پایمردی و مقاومت را از مکتب مولا ی خویش حضرت اباعبدالله(ع) فرا گرفته بود.
اگر منصفانه و بی غرضانه نگاهی اجمالی به کارنامه دولت آقای میرحسین موسوی بیفکنیم جز افتخار و سربلندی و سلا مت دولتمردان هیچ در آن نمی بینیم و سپس ناخودآگاه زبان به تحسین این بزرگمرد بی ادعا می گشاییم.
در آن ایام که منافقین داخلی و خارجی هر یک از سویی سربرداشته بودند، آنگاه که جمع کثیری از نامردمان در کسوت دوست از پشت بی رحمانه خنجر می زدند تا جامه ذلت بر تن مردم نمایند این پرچمدار با تاسی به علمدار کربلا و با استعانت از حق تعالی توانست به مدت ۸ سال درایت و توانمندی خویش را ثابت نماید. بیهوده نیست که مردم قدرشناس به چشم یک ناجی و شاگرد امام(ره) و مقام معظم رهبری به او می نگرند. عزیزان ، کارزار دولت بار دیگر او را می طلبد، تمامی دلسوزان می دانند که زمان زمانه حساسی است کوچکترین اشتباهی در عرصه سیاست داخلی و خارجی می تواند ما را تا اعماق پرتگاه نیستی بکشاند و تمامی زحمات دلسوزان ، دستاوردهای انقلا ب و خون شهیدان را به تاراج دهد پس باید هشیار باشیم و بیرق هدایت به دستان پرتوان کسی بسپاریم که نه تنها رابطه با آمریکا را به هر قیمتی نمی طلبد بلکه دست دوستی به نیرنگ آلوده آمریکا را در سال ۱۳۶۵ پس زد سه هواپیمای هدیه او را نپذیرفت. هم او که تدارک جبهه ها را می دید و هم به معیشت مردم توجه خاص داشت، در آن هنگام که تمامی کشورها ایران را تحریم کرده بودند تا انقلا ب را از ما بستانند هم او بود که در همان زمان در راه خودکفایی و پیشرفت گام برداشت و با سودجویان و رانت خواران مبارزه می نمود. در پایان تنها ذکر یک جمله را ضروری می دانم، به راستی چرا هر بار که نام آقای میرحسین موسوی به میان میآید، لرزه بر اندام افراد سازشکار و فرصت طلب می افتد؟ و چرا خواب خوش از آنان را می ستاند؟ چرا؟ تصور می نمایم که فرهیختگان در این مورد باید بیشتر و بیشتر بیندیشند. اما جناب آقای میر حسین موسوی این تکلیف بر شماست تا بار دیگر و به خاطر دل دردمندان بیایی تا سیمای مردمان را شاد سازی بیایی و در پناه خدا و حمایت رهبری دل های دردمند را التیام بخشی. من یقین دارم که با آمدن شما اتحاد و برادری بار دیگر در میان ایرانیان نقش می بندد و چهره منافقان و خیاطان لباس نامرئی از پرده ها برون می افتد. پس ای جوانمرد بسم الله زیرا یقین دارم که با آمدنت انتخاباتی بس عظیم و شکوهمند خواهیم داشت.

نویسنده : سیدمجید حسینی
پانوشت ها:
۱ و ۲ و ۳- از کتاب تاریخ نظریات سیاسی نوشته جرج ساباین ترجمه بها»الدین پازارگاد
۴- از کتاب سیر حکمت دراروپا نوشته مرحوم محمد علی فروغی.

منبع : روزنامه مردم سالاری