سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

کلون سازی چیست؟


کلون سازی چیست؟
مراد از كلون سازی به وجود آوردن موجوداتی است كه از نظر ژنتیكی مشابه یكدیگرند. از دو طریق ایجاد چنین نمونه ای امكان پذیر است: تقسیم جنینی یا انتقال هسته سلولی. در تقسیم جنینی، جنین در مراحل اولیه رشد خود به دو یا بیش از دو قسمت تقسیم شده و هر قسمت تبدیل به یك موجود مستقل می شود.
هر تكه از جنین قابلیت آن را دارد كه به یك بلاستوسیست و از آن طریق به یك جنین كامل تبدیل شود. از همین طریق است كه دوقلوهای تك تخمی به وجود می آیند كه از نظر ژنتیكی با یكدیگر تفاوتی ندارند. كلون سازی از طریق تقسیم جنین در حیواناتی نظیر گوسفند، موش و میمون صورت گرفته است.
از همین شیوه در انسان تا قبل از مرحله اتصال جنین به دیواره رحم استفاده شده است. اخیراً انجمن پزشكی تولیدمثل آمریكا اعلام كرده است كه كلون سازی انسان از طریق تقسیم جنینی یك روش پزشكی است كه می بایست تحت كنترل اخلاقی قرار گیرد چرا كه تعداد بلاستوسیست های قابل لانه گزینی در برخی از شیوه های درمان ناباروری از این طریق افزایش می یابد. در هر حال باید در نظر داشت تعداد دفعاتی كه می توان یك جنین را تقسیم كرد محدود است. علاوه بر این در این شیوه، موجود كلون شده فقط یك توده سلولی است و هیچ شباهتی به موجود بالغ زنده ندارد.
در شیوه دوم كلون كردن یا انتقال سلولی از این محدودیت ها خبری نیست. انتقال هسته سلولی (یا دقیق تر انتقال هسته سلول های غیرزایا(جسمی) به طور نظری شیوه ساده ای است. محتویات هسته یك تخمك خارج شده و محتویات هسته یك سلول سوماتیك (سلول بدنی یا غیرجنسی) به جای آن وارد می شود حاصل این تعویض ایجاد یك زیگوت یا سلول تخم است كه می تواند تبدیل به یك موجود كامل شود.
چنین زیگوت بازسازی شده ای قابلیت آن را دارد كه از طریق تقسیم سلولی به یك بلاستوسیست تبدیل شده و پس از آن در دیواره رحم لانه گزینی كند. اگر انسانی از این طریق به وجود آید دقیقاً شبیه به انسانی خواهد بود كه صاحب سلول های سوماتیك بوده است.
دو شیوه اساساً متفاوت كلون سازی انسانی وجود دارد: كلون سازی تولید مثلی و كلون سازی درمانی. به وجود آوردن یك نوزاد شبیه به موجود دیگری كه وجود دارد موضوع مجادلات اخلاقی و حقوقی متعددی است. با وجود این برخی از پزشكان این شیوه را به عنوان آخرین ابزار برای زوج هایی توصیه می كنند كه به هیچ وسیله دیگر نمی توانند صاحب نوزاد شوند.
هدف از كلون سازی درمانی ایجاد سلول های بنیادی است كه مشابه سلول های بنیادی خود بیمار است. این سلول های بنیادی می توانند بعداً جانشین سلول های سوماتیكی شده تا بیماری های منجر به تخریب سلولی را معالجه كنند. اعتراضات متعدد علمی و اخلاقی بر هر دو شیوه كلون سازی وجود دارد كه موضوع این نوشته است. علاوه بر این اعتراضات اخلاقی و مذهبی دیگری در مورد كلون سازی وجود دارد كه از حوصله این مقاله خارج است.
● كلون سازی تولیدمثلی
نخستین مهره دار كلون شده (از طریق انتقال هسته سلولی) یك دوزیست بوده است. موفقیت های اولیه در سال ۱۹۵۲ صورت گرفت و بعدها معلوم شد كه مواد منتقل شده به هسته تخم پس از تقسیم سلولی منتهی به، به وجود آمدن یك موجود كامل می شود. در دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی انتقال مواد هسته سلولی در پستانداران آغاز و در سال ۱۹۹۶ منجر به كلون سازی اولین پستاندار شد.
در سال ۱۹۹۷ مجله نیچر خبر به دنیا آمدن «دالی» اولین گوسفند كلون شده را منتشر كرد و بلافاصله مباحثه جهانی مربوط به كلون سازی انسانی آغاز شد. تاكنون تجربه بر روی گوسفند، گاو، موش، گربه و خوك به طور موفقیت آمیز صورت گرفته است. تجارب صورت گرفته بر روی این پستانداران نشان می دهد كه نهایتاً انجام این كار در مورد انسان نیز عملی است. در هر حال غالب دانشمندانی كه كلون سازی پستانداران را تجربه كرده اند در پرتو مشكلات مربوط به تكوین تخم كلون شده و همچنین سایر مشكلات مرفولوژیك و فیزیولوژیك با انجام چنین اقدامی در مورد انسان مخالفند.
اولین مشكلی كه در مورد كلون كردن وجود دارد كارایی بسیار پایین این روش است. نوعاً برای هر كلون سازی موفقیت آمیز از مرحله انتقال هسته سلول تا وضع حمل به ۱۰۰ سلول تخم نیاز است به عبارت دیگر می بایست ۱۰۰ بار سلول تخم را تخلیه و هسته سلول سوماتیك را به آن تزریق كرده و سایر مراحل را طی كرد تا بتوان یك بار موفق بود.
بنابراین كارایی این روش تنها یك درصد است. در میان پستانداران مختلف كارایی كلون سازی در بهترین شكل خود از سه درصد بیشتر نیست چنانچه كلون كردن انسانی نیز دارای این معضل باشد می بایست سلول های تخم فراوانی برای این منظور در نظر گرفت.
در هر حال باید در نظر داشت كه در سایر شیوه های IVF (لقاح در لوله آزمایش) نیز تعداد قابل توجهی سلول تخم مورد نیاز است و از آنجا كه در هر بار عمل جراحی نمی توان بیش از ۱۰ الی ۱۵ تخمك را از تخمدان جدا كرد ممكن است بیمار چندین بار مورد عمل جراحی قرار گیرد. بنابراین اگر ما بپذیریم كه شیوه های IVF برای حاملگی مورد قبولند بحث ناكارآمد بودن كلون سازی انسان چندان اعتباری نخواهد داشت. دومین مشكل علمی كه در فرآیند كلون سازی انسان وجود دارد فراوانی نقص عضوهای تكوینی است كه در سایر پستانداران مشاهده شده است.
اخیراً در كنفرانس آكادمی ملی علوم آمریكا تعمیم اطلاعات به دست آمده از كلون سازی پستانداران به انسان مورد بحث قرار گرفته است. دانشمندانی كه در این كنفرانس با كلون سازی انسان مخالفت ورزیدند مدعی بودند كه قریب به ۳۰۰ درصد پستاندارانی كه از طریق كلون سازی به دنیا آمده اند دارای نقص عضو بوده اند. غالب این نقص عضوها از گروه نشانگان نوزادان درشت (LOS) هستند. این دانشمندان معتقدند كه ممكن است انسان كلون شده نیز دچار عوارضی شود. این سندرم مشتمل بر مجموعه عوارضی است كه عموماً شامل بزرگ شدن اعضای بدن و همچنین مشكلات تنفسی و گردش خون است.
به زعم برخی دیگر از دانشمندان هر یك از ۳۰ هزار ژن انسانی ممكن است در فرآیند كلون سازی دچار این مشكلات شده و عوارض سندرم نوزادان درشت را موجب شود. از طرف دیگر آن دسته از دانشمندانی كه موافق كلون سازی انسان هستند معتقدند كه بسیاری از نقص عضو های مشاهده شده در پستانداران كلون شده ناشی از شرایط نامناسب كشت بافت است. همین گروه از دانشمندان برآنند كه طی ۲۳ سال تجربه IVF و سایر تكنیك های تولیدمثلی شرایط كشت بافت بهبود قابل توجهی یافته است. این گروه از دانشمندان نشان داده اند كه وقوع نقص عضو LOS در پستانداران همبستگی قدرتمندی با حضور نوعی ژن (RI۲GF) دارد كه در انسان و سایر انسانریخت ها وجود ندارد.
شواهد تجربی به دست آمده از تجارب IVF در انسان و سایر پستانداران موید این نظریه است. علاوه بر این در رزوس كلون شده تاكنون هیچ گونه نقص عضوی مشاهده نشده است. شواهد به دست آمده نشان می دهد كه احتمالاً انسان و سایر انسانریخت ها در مقایسه با سایر پستانداران شانس برای مبتلا شدن به نشانگان LOS خواهند داشت. نسبت وقوع نقص عضو در موش های كلون شده ۱۲ درصد و در بزها ۳۸درصد است. بنابراین بسیاری از دانشمندان معتقدند كه شانس نقص عضو در پستانداران به طور عموم ۳۰ درصد است.
اگر بپذیریم كه وقوع این نواقص با تظاهرات ژنی در ارتباط است كه در انسان وجود ندارد بنابراین می بایست شانس وقوع نقص عضو در انسان های كلون شده بسیار كمتر از ۳۰ درصد باشد. احتمال وقوع نقص عضو در افرادی كه به طور معمول تولیدمثل می كنند ۳ درصد است. این نسبت در افرادی كه سن شان از ۴۰ سال می گذرد به طور معنی داری بیشتر می شود. واضح است كه بسیاری از این افراد این مخاطره را می پذیرند و در سنین بالا اقدام به بچه دار شدن می كنند. اگر كلون سازی انسان تنها به دلیل آنكه شانس بیشتری برای ایجاد نقص عضو در نوزادان را به وجود می آورد غیرقانونی اعلام شود در آن صورت ممكن است برخی دیگر از تكنیك های رایج IVF نیز غیرقانونی اعلام شوند. هرگونه قانونگذاری در این زمینه می بایست با دقت فراوانی طراحی شود تا امكان استفاده درمانی از این شیوه را در انسان از میان نبرد.
● درمان با كلون سازی
كلون سازی درمانی عبارت است از به وجود آمدن بلاستوسیست بیماری كه دارای عارضه تخریب سلولی است. این بلاستوسیست كه اساساً یك توده سلولی است می تواند كشت داده شده و تبدیل به سلول های بنیادی شود. یك سلول بنیادی سلولی است كه می تواند به طور دائم رشد كرده و به انواع متفاوتی از سلول ها انشقاق یابد. برخی از این سلول ها و مواد حاصله از آنها می توانند استخراج شده و به بیمارانی كه دچار ضایعه تخریب سلولی هستند تزریق شوند. فایده چنین تكنیكی آن است كه به لحاظ مشابهت سلول های تزریق شده سیستم ایمنی بیمار هیچ گونه مقاومتی نسبت به آنها ایجاد نمی كند.
بیماری هایی كه می توانند از این طریق مورد معالجه قرار گیرند عبارتند از بیماری های قلبی، دیابت، پاركینسون و بسیاری دیگر از بیماری هایی كه موجب تخریب سلولی می شوند. مخالفت اصلی كه با این شیوه از مداوا صورت می گیرد از این واقعیت ناشی می شود كه این شیوه متضمن به وجود آوردن یك جنین انسان و سپس از بین بردن آن برای به دست آوردن سلول های بنیادی است. این مخالفین معتقدند كه گزینه های دیگری برای به دست آوردن سلول های بنیادی وجود دارد كه متضمن از بین بردن جنین نیست. مجادلات علمی پیرامون كلون سازی انسان بر حول محور حقوق یك فرد نازا یا یك زوج كه خواهان بچه دار شدن بدون دخالت دولت هستند، دور می زند.
در این میان دولت یا سیستم های قانون گذار از حقوق كودكی دفاعی می كنند كه ممكن است با مخاطره قابل توجه نقص عضو ناشی از اقدامات مربوط به كلون سازی روبه رو شوند واضح است آنچه مخاطره قابل توجه اطلاق می شود مفهوم دقیق علمی ندارد. افرادی كه ممكن است والدین بالقوه ای باشند تحت شرایط مختلف ادراك متفاوتی از مخاطره تولیدمثل خواهند داشت.
درك یك زوج چهل سال به بالا از مخاطره به دنیا آوردن یك نوزاد ناقص الخلقه از ادراك یك زوج ۲۰ ساله متفاوت است. اگر ثابت شود كه مخاطره داشتن نوزاد ناقص الخلقه پس از كلون سازی كمتر از ۳ درصد است در آن بخش بزرگی از مخالفت های علمی با این روش متوقف خواهد شد ولی بدون شك مخالفت هایی كه جنبه های مذهبی و اخلاقی دارند همچنان باقی خواهند ماند. یك راه حل قاطع برای از میان بردن تردید علمی در مورد این تكنیك این خواهد بود كه آزمایشات جامعی در زمینه كلون سازی انسانریخت ها صورت گیرد.
بدون شك در حال حاضر شواهد علمی لازم برای تائید و رد این تكنیك در دست نیست. مجادله علمی درباره كلون سازی درمانی انسان بر حول محور منافع پزشكی این شیوه در مقابل هزینه های از میان بردن یك جنین در مراحل اولیه تكوین آن دور می زند. بسیاری برآنند كه جنین یك انسان است و بنابراین تمام حقوق انسانی را بدان نسبت می دهند.
از دیدگاه این گروه از میان بردن یك جنین جنایت است. در هنگام مجادله درباره حقوق جنین چندین نكته می بایست در نظر گرفته شود. مراحل اولیه جنین در پستانداران توده ای سلولی است كه حتی فاقد سلول های اولیه عصبی است. بنابراین به سادگی نمی توان حقوق اساسی فرد را به این توده سلولی بخشید. حقوق مربوط به سقط جنین در بسیاری از كشورها زوجین را در سقط جنین مجاز شمرده است. بیش از ۷۰ درصد از جنین هایی كه محصول روابط جنسی طبیعی اند شانس اتصال به دیواره رحم را پیدا نمی كنند.
اگر هر یك از این جنین ها صاحب حقوق اساسی انسانی بودند می بایست شكست تلاش های پزشكی در بقای آنها را معادل جنایت تعریف كرد. این واقعیتی است كه ملاحظات اخلاقی می بایست واقعیت های جامعه را درك كند.
ارزش كدام یك از این دو در یك جامعه بیشتر است. زندگی یك فرد بالغ یا كودكی كه از بیماری های تخریب كننده سلولی رنج می برد یا جنین ۵روزه ای كه چیزی بیشتر از یك توپ پر از سلول نیست؟ به طور خلاصه باید در نظر داشت كه ریسك كلون سازی در انسان به طور كامل مشخص نشده است.
بدون شك تحقیقات آتی می توانند ایمنی روش های كلون سازی برای مادر و نوزاد را مشخص سازند، ولیكن سایر اعتراضات به ویژه اعتراضات دینی و اخلاقی باقی خواهند ماند.
دانش ما در حال حاضر نشان می دهد كه كلون سازی درمانی بسیار موثرتر از شیوه های دیگر برای به دست آوردن مواد مورد نیاز برای مقابله با بیماری های كشنده است، رها كردن این شیوه از درمان به معنای نادیده گرفتن پیشرفت های قابل توجه علمی و همچنین تسلیم میلیون ها بیمار به مرگ زودرس، بدبختی و ذلت پایان ناپذیر است. آیا این دنیای جسور نویی است كه در آینده در آن خواهیم زیست.بعد از آنكه «دالی» اولین گوسفند كلون شده پا به عرصه گیتی گذاشت، كلون سازی انسان تنها نیازمند زمان بود. با این وجود طی این چند سال در بیشتر كشورها كار چندانی برای قانونمند كردن این محدوده پزشكی صورت نگرفت. انگلستان یكی از قریب به ۲۰ كشوری است كه در آن كلون سازی تولیدمثلی غیرقانونی شده است.
تلاش ها در سازمان ملل متحد برای ایجاد یك معاهده بین المللی بی نتیجه مانده است، البته باید در نظر داشت كه تجارب سازمان ملل حتی برای منع تولید سلاح های میكروبی موفقیت آمیز نبوده است. طبعاً رسیدن به یك اجماع نظر در مورد كلون سازی انسان مشكل تر است چرا كه در اینجا همه كسانی كه مایل به پیشبرد این امر هستند نه در فكر قتل و كشتار بلكه در جست وجوی رحمت و خوشبختی افرادند. آنهایی كه قادر نیستند بچه دار شوند و یا بچه های خود را از دست داده اند بیش از همه از كلون سازی تولیدمثلی دفاع می كنند. بسیاری از افراد در برخورد با كلون سازی پاسخ ساده ای یافته اند: آن را غیرقانونی اعلام كنید.
در آمریكا این امید وجود دارد كه نه تنها كلون سازی تولیدمثلی بلكه كلون سازی درمانی نیز غیرقانونی اعلام شود. بدون شك از نقطه نظر پزشكی مخاطره كلون سازی تولیدمثلی بسیار زیاد است. به ازای هر حیوان كلون شده، تعداد بیشتری از بین رفته و از میان آنهایی كه زنده مانده اند تعداد قابل توجهی دچار نقص عضو شده اند. دانشمندان هنوز نمی دانند كه دلایل این مرگ و میر زیاد و عوارض ژنتیكی چیست.
بنابراین تا قبل از یافتن چنین پاسخ هایی اقدام بر روی انسان كار عاقلانه ای نیست. برخی از اخلاق گرایان معتقدند كه انسان نباید در امر خلقت دخالت كند.
این عده البته همین اعتراضات را در مورد IVF و حتی سقط جنین نیز صورت می دهند. برخی دیگر می گویند كه اگر كلون سازی قانونی و متداول شود بسیاری از افراد به دلایل خودخواهانه نظیر زنده كردن كودك یا عضوی از خانواده كه مرده است اقدام به كلون سازی می كنند.
آن دسته ای كه گمان می كنند كلون سازی انسان دخالت در امر آفرینش است موضع قطعی و مطمئنی علیه كلون سازی دارند. بدون شك استدلال آن دسته ای كه مخاطره كلون سازی انسان را مطرح می سازند مستحكم است. ولی دلایل كافی برای سایر مخالفین وجود ندارد. برای آن دسته از والدینی كه تلاش هایشان برای غلبه بر ناباروری موفقیت آمیز نیست یك نوزاد كلون شده به اندازه یك نوزاد معمولی عزیز و دوست داشتنی است.
ایجاد كلون از فرد (یا آن طور كه معمولاً گفته می شود فتوكپی یك فرد) تفاوت چندانی با آنچه كه طبیعت با دوقلوهای همسان تخم می كند، ندارد. زمانی كه پیشرفت های پزشكی بتوانند مخاطرات كلون سازی انسان را كاهش قابل ملاحظه ای دهند لازم است قانونگذاران كلون سازی انسان را همانند بسیاری دیگر از اقدامات آزمایشگاهی تحت لگام قانونی درآورند.
بدون شك باید تحقیقات در زمینه كلون سازی انسان ادامه یابد ولیكن این تحقیقات می بایست تحت كنترل قانونی قرار گرفته و مجازات سنگینی برای متخلفین در نظر گرفته شود. در بررسی های مربوط به كلون سازی درمانی جنین های حاصله می توانند موضوع پژوهش های علمی باشند.
دانشمندان از این طریق خواهند توانست دلایل مرگ و میر فراوان و ضایعات توارثی را مشخص سازند. بدون شك اقداماتی كه آمریكاییان در زمینه غیرقانونی كردن كلون سازی تولیدمثلی و درمانی كرده اند اشتباه است.
یك منع قانونی همیشگی بر تحقیقات كلون سازی بدون شك عواقب بدتری از قانونگذاری دقیق خواهد داشت. اگر اولین دختر كلون شده واقعاً یك كپی از مادر خود باشد موانع پیش روی دانشمندان برای كلون سازی چندان ترسناك نخواهد بود. اهداف سیاست های مربوط به كلون سازی انسان می بایست توسط آن دسته ای تعیین شود كه بیش از آماتورها در این زمینه اطلاع دارند. تجربه مبارزه با مواد مخدر در سرتاسر جهان به ما نشان داده است كه غیرقانونی كردن این مواد، تقاضا برای مصرف آن را كاهش نخواهد داد. ناامیدی و نیاز یك جفت نازا بسیار قدرتمندتر از نیاز یك معتاد به مواد مخدر است.
بنابراین برای آنكه كلون سازی انسان به بی راهه نرود می بایست به چنین افرادی امید داد و در یك گفت وگوی آزاد به جامعه نشان داد كه چه خطراتی برای مادران و كودكان كلون شده وجود دارد. در عین حال می بایست به همه اطمینان داده شود كه تحقیقات تكنولوژی كلون سازی را آرام آرام توسعه داده و نهایتاً آن را به شیوه ای سالم و بی خطر تبدیل خواهد كرد. در آن صورت است كه افراد به جای مراجعه به آزمایشگاه های زیرزمینی صبورانه به انتظار می نشینند تا راه و رسم درست را انتخاب كنند.
● سالشمار كلون سازی
▪ ۱۹۳۸:
هانس اسپمن (H.Spemann) آلمانی نویسنده كتاب القا و نمو جنینی روشی برای انتقال هسته از یك سلول بالغ به تخم بدون هسته ارائه كرد. این روش شامل استفاده از هسته یك جنین سمندر ۱۶سلولی برای ایجاد یك دوقلوی همسان بود.
▪ ۱۹۵۲:
رابرت بریجز (R.Briggs) و توماس كینگ (T.King) از دانشگاه فیلادلفیا نوزادان قورباغه ای را با استفاده از سلول های جنینی قورباغه كلون كردند. از ۱۹۷انتقال هسته صورت گرفته، تنها ۲۷نوزاد قورباغه نمو یافتند.
▪ ۱۹۶۲:
جان گوردون (J.Gurdon) از دانشگاه آكسفورد موفق شد از سلول های روده ای قورباغه های بالغ، با نرخ موفقیت ۲درصد، قورباغه های بالغی را كلون كند. با تكرار آزمایش مشخص شد كه قریب به ۲ تا ۵درصد از سلول های روده ای قورباغه در واقع سلول تخمك یا اسپرمی هستند كه در مرحله آغازین قرار دارند بنابراین موفقیت گوردون در كلون سازی قورباغه می تواند در نتیجه استفاده تصادفی از این سلول های جنسی بوده باشد.
▪ ۱۹۶۳:
جی بی اس هالدن ( J.B.S.Haldane) انگلیسی برای اولین بار از كلمه یونانی كلون برای شرح آزمایش گوردون بر روی قورباغه ها استفاده كرد.
▪ ۱۹۷۷:
كارل ایلمنس (K.Illmeness) از دانشگاه جنوا متهم شد كه به دروغ ادعا كرده موشی را كلون كرده است.
▪ ۱۹۷۸:
دیوید رورویك (D.Rorvik) نویسنده مستقل آمریكایی كتابی با این عنوان چاپ كرد: كلون سازی یك مرد، داستان فرض شده ای از یك میلیونر كه مخفیانه خود را كلون كرده است. چاپ این كتاب هیجان بسیاری را در میان مردم ایجاد كرده و به یكی از پرفروش ترین كتاب های آن زمان تبدیل شد. در سال ۱۹۸۲نویسنده كتاب پس از آنكه مبلغ ۷۳۰هزار دلار به جیب زد ادعای خود را بی اساس خواند.
▪ ۱۹۸۳:
ایلمنس در این سال به كلاهبرداری متهم و مطالعاتش از نظر علمی رد شد. در سال ۱۹۸۴داور سولتر (D.Soltder) از انستیتوی ویستار دانشگاه فیلادلفیا، پس از آزمایشات جامعی كه بر روی موش ها صورت داد ادعا كرد كه از نظر زیست شناسی كلون سازی پستانداران امكان پذیر است.
▪ ۱۹۸۴:
استین ویلادسن (S.Willadsen) از دانشگاه كمبریج انگلستان، با استفاده از سلول های اولیه جنینی، گوسفندی را كلون كرد. او همچنین سلول های جنینی متعلق به گونه های مختلف را با هم مخلوط و درصدد خلق دورگه های گوسفند بز و گوسفند گاو برآمد.
▪ ۱۹۸۶:
یك تیم تحقیقاتی متشكل از نیل فرست (N.First)، رندل پرادر (R.Prather) و ویلارد آیستون (W.Eyestone) در دانشگاه ویسكانسین با استفاده از سلول های اولیه جنین گاو موفق به كلون سازی یك گاو شدند. در جولای ۱۹۹۵یان ویلموت (I.Wilmut) و كیت كمپبل ( K.Campbell) از انستیتوی رزلین اسكاتلند (موسسه تولید مثل جانوران) از سلول های جنینی ۹روزه و تمایزیافته توانستند بره های مشابهی را كلون كنند. این بره ها، مگان و مورگان نامیده شدند.
▪ ۱۹۹۶:
در ماه جولای ویلموت و كمپبل موفق شدند با استفاده از سلول های یخ زده یك میش بالغ، دالی را كلون كنند.
▪ ۱۹۹۷:
در ماه فوریه تولد دالی فاش شد. در تابستان ۱۹۹۸پژوهشگران دانشگاه ماساچوست نیز توانستند با استفاده از سلول های جنینی گاوی را كلون كنند.
▪ ۱۹۹۸:
در بهار این سال دالی اولین بره خود را به شیوه ای طبیعی به دنیا آورد. این مسئله نشان می داد كه او از لحاظ سنی، هم سن مادر یا سلول های مادری اش نیست. در جولای همین سال، پژوهشگران ژاپنی اعلام كردند كه با استفاده از سلول های گاوهای بالغ، گوساله هایی را كلون كرده اند.
موسسات اقتصادی سرمایه گذاری های كلانی را برای تحقیق بر روی جانوران انجام دادند. به عنوان مثال، موسسه تحقیقات تنباكو، كار باب مك كینلس (B.Mckinnels) بر روی كلون سازی قورباغه را به عنوان بخشی از تحقیقات بنیادی و پایه بر روی سرطان، مورد حمایت خود قرار داد.
تجارت مبتنی بر كلون سازی در اوایل دهه نود دگرگون شد.
بسیاری از دانشمندان كه در گذشته بر روی كلون سازی جانوران كار می كردند در حال حاضر در مراكز تجاری مبتنی بر IVF (لقاح در لوله آزمایش) كار می كنند. این مراكز در ایالات متحده آمریكا زیر نظر بخش خصوصی دارای فعالیت هستند چرا كه دولت آمریكا هیچ بودجه ای را صرف تحقیقات بر روی جنین انسان نمی كند.
▪ ۲۰۰۰:
پژوهشگران اورگون وجود« تترا»، اولین میمون كلون شده را فاش ساختند. این میمون مكاك رزوس با شیوه ای بسیار متفاوت از دالی كلون شده بود. در واقع تترا با قطعه قطعه شدن یك جنین اولیه -در مرحله ۸ سلولی-به ۴ قسمت به وجود آمده بود. سپس هر یك از این قسمت ها به یك جنین جدید تبدیل شدند اما تنها یكی از آنها زنده باقی ماند. بنابراین، برخلاف دالی، تترا هم دارای پدر بود و هم مادر و كلونی از آنها نبود.
اما چیزی بیشتر از یك چهارقلوی مصنوعی بود. علاوه بر این، در همین سال كمپانی كه در خلق دالی نقش داشت خبر از كلون سازی تعدادی بچه خوك داد. این كمپانی گفت كه گله خوك های كلون شده ممكن است روزی به منبع مهندسی ژنتیكی با ارزشی برای پیوند عضو انسان تبدیل شوند.
▪ ۲۰۰۱:
پانایوئیس زاوس (P. Zavos) متخصص باروری از آمریكا و یك تیم از پژوهشگران سراسر جهان در ماه مارس اعلام كردند كه صدها زوج آمادگی خود برای انجام آزمایش برای خلق كودكان كلون شده را اعلام داشته اند. اعضای این تیم امیدوار بودند كه بتوانند تا سال ۲۰۰۳برای زوج های ناباروری كه توانایی بچه دار شدن نداشتند، راهی بیابند. بریتانیا اولین كشوری بود كه در ژانویه ۲۰۰۱
كلون سازی جنین های انسان را قانونی كرد. دولت بریتانیا به محققین این كشور اجازه داد كه تنها بر روی سلول های بنیادی جنین كار كنند. بنابراین كلون هایی كه بدین منظور ایجاد می شدند می بایست بعد از ۱۴روز از بین می رفتند و این دانشمندان مجاز به كلون سازی انسان نبودند.
▪ ۲۰۰۲:
پژوهشگران AM تگزاس در ماه فوریه ادعا كردند كه برای اولین بار یك گربه خانگی را كلون كرده اند. گربه كلون شده CC نامیده شد (CC مخفف Copy Cat). در واقع این گربه دوقلوی ژنتیكی مادرش بود. دانشمندان قدم بزرگتر بعدی را كلون سازی جانوران خانگی اعلام كرده اند.
▪ ۲۰۰۳: نخستین اسب همانندسازی شده جهان كه «پرومتیا» نامیده شد در آزمایشگاه مهندسی ژنتیك كرایوزوتك فرانسه به دنیا آمد. این كار حاصل همكاری دانشمندان فرانسوی با شركت ایتالیایی «ال تی آر - سی آی زی» بود.
▪ ۲۰۰۴:
دانشمندان كره ای برای نخستین بار موفق به همانندسازی ژنتیكی یك سگ شدند. دانشمندان كره ای این سگ همانندسازی شده را كه یك توله سه ماهه شكاری افغان به نام «اسناپی» است در آزمایشگاه خود در دانشگاه ملی سئول نمایش دادند.
▪ ۲۰۰۵:
خلق دومین اسب همانندسازی شده. این كره اسب به لحاظ ژنتیكی نمونه عینی اسبی به نام «پیه راز» (Pieraz) است كه زمانی در رشته استقامت قهرمان جهان شده بود، اما اخته بوده و نمی توانست تولیدمثل كند. این كره اسب كه «پیه راز _ كرایوزوتك - استالیون» نام گرفته، روز ۲۵ فوریه متولد شد.
منبع : کانون دانش


همچنین مشاهده کنید