یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بررسی رفتاروکردار انسانها


بررسی رفتاروکردار انسانها
زیست شناسها به اقتصاد دانان کمک می کنند. ازآنجائیکه مردم معمولی نیز تا حدودی ژنتیک را عامل اصلی درتحوه پندار، گفتار ورفتارانسانها می دانند ، بدین منظور مقاله زیر جهت روشن تر شدن اذهان عمومی ارائه گردیده است تا موجبات بحث وتبادل نظر بیشتر را درجوامع فراهم نماید.
از هالدین متخصص ژنتیک از بریتانیا پرسیده شده آیا حاضر است جانش را برای کشورش فدا کند . اوپس از انجام چند محاسبه سریع گفت حاضر است برای دو برادرش یا هشت پسرعمویش جان خودرا فداکند. به عبارت دیگر او برای حفظ معادل ژنتیک سهم خود درنسل آینده حاضر بود چنین کاری انجام دهد.
نظریه انتخاب خانوادگی ، این ایده که حیوانات با کمک به نزدیکان خود می توانند ژنهایشان را منتقل کنند ، پاسخ زیست شناسها به رفتارهای ظاهرا فداکارانه است. به این ترتیب شخصی با ژنهایی که حامل صفت فدا کاری است احتمالا۳۹درصد زودتر ازشخصی که حامل صفت خودخواهی است جان خودرا ازدست می دهد. ودرنتیجه سهم کمتری درمجموعه ژنهای نسل بعد دارد.اما اگر همان شخص برای حفاظت ازنزدیکان خود، رفتاری فداکارانه داشته باشد ، ژنهای حامل صفت فداکاری ممکن است تکثیر شوند.
اقدام های آشکار فداکارانه برای غیرخویشاوندان را نیز می توان ازطریق مباحثی درزیست شناسی توصیف کرد. یک حیوان ممکن است ازبچه حیوان دیگرکه هیچ نزدیکی با آن ندارد مراقبت کند زیرا امید وار است همین کار ازطرف حیوان دیگر برای خودش انجام شود( این پدیده ای است که فداکاری متقابل نامیده می شود) شکارچی که با دست ودل بازی ، شکار خودرا با دیگران شریک می شود احتمالا۳۹درصد این کاررا به آن جهت انجام می دهد که برتری خودرا به ماده ها نشان داده ودرنهایت موفقیت بیشتری درجفت گیری پیدا کند . به این ترتیب این اقدام ها دیگرمدارانه ، عملا ودرنهایت کاری برای کسب منافع شخصی است.
تمام این مثالها موید استدلال اقتصاددانها مبنی براین است که بشر موجودی اقتصادی است وسعی می کند چیزی را که اقتصاد دانها فایده وزیست شناسها تناسب وشایستگی می نامند به حد اکثر برساند. اما یک مجموعه رفتارها درانسان مشاهده می شود که با این استدلال قابل توصیف نیستند : مردم به بی خانمانها کمک می کنند ، کیف های گم شده مردم را به آنان باز می گردانند ، کارهای داوطلبانه انجام می دهند ودررستورانها به خدمتکارها پول می دهند.وهیچ یک ازاین رفتارها با انتظارهای متقابل صورت نمی گیرد . عقل گرائی اقتصادی وانتخاب طبیعی ، هیچ یک توضیحات کافی درباره این نوع رفتارهای محبت آمیز دراختیار قرار نمی دهند . آنان رفتارهای عکس این نوع رفتارها را نیز توصیف نمی کنند . رفتار پرخاشگرانه، هنگامی که فردی به هدف ضربه زدن به منافع دیگری به منافع خود ضرر می زند. اما اکنون برای یافتن پاسخ تلاش هائی صورت می گیرد. خوب برای تو ، خوب برای من . ابزارهای معمول برای توصیف رفتارهای ظاهراعجیب ، آزمایش کالای عمومی وبازیهای هشدار نهائی نامیده می شوند . درآزمایش کالای عمومی ، هرعضو گروه مورد مطالعه پولی را دریافت می کند وازاو خواسته می شود ازآن برای کمک به صندوقی مشترک استفاده کند . سپس این پروژه توسط آزمایش کنندگان گسترش داده می شود وفواید آن بین اعضاء تقسیم می شود.
اخیرا ارنست فر ازدانشگاه زوریخ وسیمون گچر ازدانشگاه سنت گالن درسوئیس ، یک آزمایش کالای عمومی را انجام دادند . گروهی متشکل ازچهار دانشجو حدود بیست دلار برای کمک وشرکت درپروژه ه ای گروهی دریافت کردند. به آنان گفته شد می توانند هرقدر ازپول را که سرمایه گذاری نکردند نزد خود نگهدارند . قانون کار این بود که به ازای هریک دلار که درپروژه سرمایه گذاری می شد ، ۶/۱ دلار سود به افراد داده می شد اما این سودها بین تمام اعضای گروه تقسیم می شد. به عبارت دیگر هرفرد ۴۰سنت دریافت می کرد . به این ترتیب اگر همه سرمایه گذاری می کردند هریک به ازای بیست دلاری که پرداخته بودند سی ودو دلار می گرفتند وکالای عمومی باقی می ماند. اما اگر تنها یک نفرسرمایه گذاری می کرد درنهایت هشت دلار برایش باقی می ماند.
این آزمایش ابتدا به عنوان مجموعه ای ازشش دور فعالیت انجام شد . دراین آزمایشها ، شرکت کنندگان نامشخص بودند ، تصمیم های سرمایه گذاری هم زمان گرفته می شدو هیچ دو شرکت کننده ای بیش ازیک بار باهم تماس نداشتند . درپایان هردور فعالیت ، به هریک ازشرکت کنندگان گفته می شد که دیگر شرکت کنندگان چه طور سرمایه گذاری کرده اند وسود هریک چه قدر خواهد بود . دراین شکل ازبازی ، افراد خیلی سریع متوجه شدند که نباید سرمایه گذاری کنند . تا دور ششم وضعیت طوری شد که میزان کمک ها به پروژه مشترک تقریبا به صفر رسید.
درشکل دوم بازی ، به اشخاص این اجازه داده شد که درپایان هردور سرمایه گذاری ، یکدیگررا ازلحاظ مالی مجازات کنند . هرعضو گروه با هزینه یک دلار می توانست به طورناشناس دیگری را سه دلار جریمه کند . ازدویست وچهل شرکت کننده درآزمایش ، ۸۴ درصد حداقل یک بار وحدود ۹ درصد بیش از ده بار دیگری را مجازات کردند . اکثر جریمه ها ازسوی افراد با سرمایه گذاری بالاتر ارحد متوسط برافراد با سرمایه گذاری کمتر ازحد متوسط اعمال شد. جریمه ها به مفهوم انصاف وابسته بود ومیزان جریمه اعمال شده مستقیما به میزان کمتربودن مقدار کمک فرد نسبت به حد متوسط کمک مالی گروه بستگی پیدا می کرد . جریمه موثر بود زیرا باعث شد میزان کمک وسرمایه گذاری درکالای عمومی افزایش یابد . بیش از ۹۰ درصد شرکت کنندگان هنگامی که جریمه ای درکاربود ، پول بیشتری پرداخت می کردند.
این جریمه ها ممکن است غیرعادلانه به تظر رسند . درواقع آنها فداکارانه بودند زیرا درپایان هردورسرمایه گذاری ، شرکت کنندگان بین گروهها مبادله می شدند . درنتیجه هیچ گاه نمی توانستند دردورهای بعدی باهمان افراد قبلی سرمایه گذاری کنند . درنتیجه شرکت کنندگان برای مجازات کسی پول می پرداختند که دیگر برخوردی با او نداشتند . به عبارت دیگر فداکاری ومجازات ، درشکل دوم بازی بروز کرد نه درشکل اول . همچنین ژوزف هنریش مردم شناس دانشگاه میشیگان ، دانشکده تجارت وهمکارانش سال گذشته این ایده را که مردم گاه برای انصاف بیش از سود شخصی ارزش قائل هستنددرآزمایشی مربوط به فداکاری مورد بررسی قرار دادند . دریک بازی هشدار نهائی به شرکت کنندگان معادل یک روز دستمزد داده می شود وازاو خواسته می شود آن را به فردی ناشناس که هرگز دوباره اورا نخواهند دید بدهد. طرف دوم می تواند این پیشنهاد پول را بپذیرد یا رد کند اما اگر آنرا رد کند ، هیچ یک ازدونفر پول را به دست نخواهند آورد.
منطق حاکم بر بازی هشدار نهائی این است که اگرافراد بخواهند منابع خودرا به حداکثر میزان برسانند ، همان طور که علم اقتصاد مفروض می داند آنگاه نفردوم هرمیران پول داده شده ازطرف نفر اول را می پذیرد هم چنین طبق این منطق ، کمک کننده همیشه تا جائی که ممکن است سعی می کند پول کمتری بپردازد .
اما درعالم واقع چنین فرایندهائی رخ نمی دهد . پیشنهاد کمک ونیز رد پیشنهاد ها برمبنای مفهوم وانصاف انجام می شود.
محققان متوجه شدند که پیشنهاد ها بین ۲۲ درصد تا ۵۸ درصد بود وپیشنهادهائی بالاتر از ۵۰ درصد گاه رد می شد.
این مدرک ویافته های آزمایشهای دیگر کالای عمومی ، مردم شناس هارا به این نتیجه رساند که پذیرفتن یا رد ، به شدت به احساس انصاف وویزگی متقابل بودن ونیز منابع مالی مربوط است. افراد کسانی را که حس همکاری دارند مورد تشویق وکسانی را که چنین حسی ندارند مورد مجازات قرار می دهند . حتی اگر این کارشخصا ضرری برای آنها داشته باشد.
مسلما این صرفا تایید علمی یکی از رفتار های شایع انسانها است ووقتی علم پدیده ای جدید را کشف می کند ، وجود دکترفر ، انسانها شدیدا به مقابله به مثل تمایل دارند اگر مایل باشند برای مهربان بودن با افراد مهربان ومجازات افراد خطا کار ، منابع دراختیار خودرا فدا می کنند.
همچنین افرادی که شدیدا چنین تمایلی دارند حتی اگر احتمال کسب منافع یک نام همیشه کمک می کند . دکترفر وهمکارانش درمورد رفتاری که آن را(( رابطه عمیق متقابل )) می نامند استدلال هائی را مطرح کرده اند.
این نام به این دلیل انتخاب شده که آن را از فداکاری متقابل متمایز کند . به گفته مادی درآینده وجود نداشته باشد ، بازهم چنین کاری می کنند .
گروههائی ازموجودات که گرایش به اقدام متقابل درآنها زیاد شده ، شانس بیشتری برای بقاء دارند ، خصوصا به این دلیل که رفتار آنها حتی اعضاء غیرفداکار گروه را به عمل به نفغ کل گروه تشویق می کند.
ژنهای حامل صفت تمایل به رفتار متقابل به این شکل منتقل شده وگسترش می یابند.
ایده ((رابطه عمیق متقابل)) هم رفتارهای قبلا غیرقابل توصیف فداکارانه را توضیح می دهدو هم رفتارهای مخالف آن را واین باعث جذابیت نظری آن است . طرفداران آن حتی تصور می کنند این ایده می تواند کاربردهای عملی داشته باشد.
دواقتصاد دان یعنی ساموئل باولز درموسسه سانتافا درنیو مکزیکو وهربرت گینتیس ازدانشگاه ماساچوست پیشنهاد کرده اند که اگر سیاست گذاران مایلند به برخی کالاهای عمومی نظیر تقسیم منابع مشترک دست پیدا کنند ، مفید خواهد بود اگر فرصت هائی را به مردم نیک خواه بدهند تا افراد خطا کاررا درجامعه تنبیه کنند . بهره گیری ازاین روشهای تنبیهی درکل جامعه می تواند زمینه بهبود وضعیت را فراهم کند.
محمد رضا عادلی مسبب کودهی
منبع : گیگاپارس


همچنین مشاهده کنید