پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب الجزایر


انقلاب الجزایر
جنبش رهائی بخش در الجزایر (۱۹۵۴) ۸ سال به طول انجامید و سلطه صد ساله امپریالیسم را پایان بخشید. حاصل سلطه استعمارگران، فقر روز افزون ، بیسوادی، بیکاری و رواج فحشاء و اعتیاد بود. انقلاب دموکراتیک ملی در الجزایر که موفق به کسب استقلال سیاسی شده بود، به عنوان قدم بعدی در تعمیق انقلاب می باید فئودالیسم را که سد راه رشد و تکامل جامعه شده بود و پایگاهی برای امپریالیسم به شمار می رفت، ریشه کن کند و در راه استقلال اقتصادی حرکت کند. اما اکثریت غالب رهبران به علت موضع گیری طبقاتیشان واقعیت عینی در جامعه را نادیده می گرفتند. به همین خاطر آن ها از برخورد با فئودال ها امتناع می ورزیدند و این کار به تقویت سازشکاران منجر شد.
در فاصله سه سال بعد از انقلاب به علت عدم برنامه مشخص و رشد نا رضائی در بین توده ها، برخی نا آرامی ها کشور را دربر گرفت و در این موقع بود که تحت عنوان پایان دادن به نا آرامی ها، کودتا اتفاق افتاد. امپریالیسم که سعی داشت در الجزایر جای بگیرد، شروع به مداخله نمود و پوشش این مداخله که به طور آشکار و پنهان انجام می شد، موج تروری بود که در سال های ۶۸-۱۹۶۷ به راه افتاد و تمام حامیان راستین انقلاب الجزایر را در بر گرفت. هدف این حرکت متوقف ساختن موج ملی کردن ها در داخل و قطع مبارزه ضد امپریالیستی مردم در عرصه جهانی و بالاخره متقاعد ساختن انحصارات به وجود مساعد برای سرمایه گذاری بود. ناپیگیری رهبران خرده بورژوائی دست سازشکاران با امپریالیسم را در این ترورها باز می گذاشت.
دولت الجزایر به خاطر نداشتن برنامه مدون و عملی، دور نمائی برای توسعه صنعتی به نحوی که دوباره به امپریالیسم وابسته نشود، نداشت و به علت ماهیت طبقاتی خود، نمی توانست داشته باشد. امپریالیسم به غیر از سرمایه گذاری مستقیم برای نفوذ از مجرای دیگری نیز استفاده می کند که عبارت است از دادن وام های کلان که اغلب با تعهداتی برای خرید کالا از کشور وام دهنده همراه است. از آن جا که پس از رهائی از استعمار تغییرات بنیادی در سیستم اداری الجزایر انجام نگرفته است، زمین داران بزرگ و بورژوا بوروکرات ها می توانند هم از طریق همکاری و شراکت با سرمایه های خارجی منافع خود را تامین کنند و هم سهم عمده از درآمد ملی را به خود اختصاص دهند.
آن چه در این تحولات چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی اهمیت دارد، سیر تکاملی آنهاست. اصلاحات در الجزایر از چهارچوب اصلاحات بورژوائی خارج نشد و روز به روز سیاست های رادیکال رهبری خرده بورژوائی سائیده تر شده و جریان استحاله رهبری خرده بورژوائی به بورژوازی و در نتیجه وابستگی به امپریالیسم تسریع و سرمایه داری دولتی تحکیم شد. آن چه در مورد انقلاب الجزایر و سایر انقلابات نظیر آن باید مورد توجه قرار گیرد آن است که این انقلابات، نمونه وار و خصلت نمای دوران گذار از سرمایه داری نیستند.
کتاب نامه:
۱- فرانس فانون: جامعه شناسی یک انقلاب، ترجمه دکتر نورعلی تابنده، انتشارات حقیقت، چاپ سوم، ۱۳۸۴
سیّد محمّد صدرالغروی
کارشناس علوم سیاسی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه