پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه اغواگر نیست


فلسفه اغواگر نیست
از زمانی كه سقراط نام فیلسوف را برای خود انتخاب كرد فلسفه همواره در برابر سفسطه به كار می‌رفت اما بعدها در موارد متعددی به كار برده شد و در نتیجه معانی ابهام‌آمیزی یافت به طوری كه هر كس نزد خود معنایی از فلسفه می‌فهمد تا جایی كه برخی گمان می‌كنند فلسفه عبارت است از اظهارنظرهای آمیخته با بهت و تحیر درباره جهان و برخی دیگر نیز می‌پندارند كه فلسفه چیزی جز پراكنده‌گویی و احیانا تناقض‌گویی نیست.
در نظر گروهی فلسفه همیشه فریبنده‌ای اغواگر نموده است، زیرا وعده همه چیز را داده است اما حقیقت هموار و یكدست را به دست نداده، بلكه تنها درباره تعریف خود قال و مقال به راه انداخته است.
این واژه در اصطلاح جاری مردم به معانی مختلف به كار می‌رود گاهی منظور از آن نوعی طرز تفكر در جهت فعالیت‌های معین است مانند وقتی كه كسی می‌گوید‌«من به او رای می‌‌دهم زیرا با فلسفه او راجع به حكومت موافقم.» همچنین گاهی گفته می‌شود كه این مطلب فلسفی است و مقصود نظری كلی و دوراندیش درباره پاره‌ای از مسائل است و وقتی می‌گویند به بعضی امور باید با دید فلسفی نگریست منظور این است كه نباید نسبت به حوادث آنی، زیاد نگران و دربند وضع كنونی بود بلكه به جای آن باید كوشید این امور را از لحاظ كلی و با نظری وسیع‌تر دید.
قطع نظر از تعابیر موضعگیرانه منفی و نیز برداشت‌های عامیانه در خصوص واژه فلسفه، كاربرد متعدد و متفاوت این لغت حتی آنجا كه به یك معرفت خاص بشری اطلاق می‌شود، سبب شده است كه واژه فلسفه به صورت مشترك لفظی درآید بنابراین هر تعریفی از فلسفه تنها فلسفه خاصی را می‌شناساند.
اما در عین حال وقتی به تاریخ فلسفه نگاه می‌كنیم، پی می‌بریم كه فیلسوف در هر فلسفه‌ای كوشید تا واقعیت را از راه شناخت آن توجیه عقلانی كند و در واقع قسمت اعظم فلسفه همواره خردورزی، فعالیتی عقلانی و مجموعه‌ای از اصول و آموزه‌ها بوده است نه صرفا فعالیتی شاعرانه و فلسفه، در حقیقت پژوهش در كلی‌ترین وجوه هستی است.
منبع : روزنامه تهران امروز