یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

به سوی سیاست‌های زیستی پناهندگی


به سوی سیاست‌های زیستی پناهندگی
سیاست‌های پناهندگی پس از یازدهم سپتامبر: فیصله یافتن یک تناقض؟ پیامدهای پس از رویداد یازدهم سپتامبر منجر به آن شد تا ما به زندگی در تمامی ابعاد خارج از حیات سیاسی ادامه دهیم. بی‌درنگ اغلب جغرافیدانان سیاسی با بیرون کشیدن مضامینی از خاکروبه تاریخ به مباحثی درباره ستیز تمدنی و اینکه سیاست واقعیت اکنون، در گروه تحول دیگری بوده است می‌پردازند. البته مضمون اولیه چنین استدلالی بسیاری از ملاحظات درباره یکی از نمونه‌های مبرهن جهانی‌سازی و فراملیت‌گرایی را نادیده انگاشته است. منافع حاصل از ابتلا به شبکه جهانی در فرآیند جهانی‌سازی، هویت‌های چندگانه، سرمایه در گردش و دگرگون شدن شتابنده ارتباطات به شکل فزاینده‌ای به پذیرفتن عناصر زندگی روزمره در پست‌مدرنیته متاخر انجامیده است. اکنون در مواجهه با معمای چندوجهی آینده، یعنی آنچه پس از یازدهم سپتامبر روی داد می‌توان از تقابل با جغرافیای سیاسی که از مضامین روابط متداول بین‌المللی چون حاکمیت مطلق، مرزها و هویت‌های وابسته بحث می‌کند، سخن گفت. بدبختانه برای پناهندگان و مهاجران اجباری در سراسر جهان، تنها یک استثنا وجود دارد.
در پی رویدادهای یازدهم سپتامبر، ظهور «ایالات متحده» به‌عنوان متضمن بالاترین امنیت در سرزمین مادری، به نحو چشمگیری به اوج خود رسید و به موازات آن به نظارت‌های مرزی، محدودیت در ارائه گذرنامه و مبادرت به جنبش سراسری اعمال قدرت انجامید. سیاست‌های دولت آ‌مریکا در قبال مرزهای خود با مکزیک، سیستم اطلاعاتی شینگن (SIS) در اتحادیه اروپا پیش از رویداد یازدهم سپتامبر، خاطرنشان می‌کند که کثرت روزافزون تکنولوژی‌های کنترل و نظارت، بدون سابقه نبوده است. اگرچه در هر صورت، وضعیت پناهندگان رو به وخامت نهاده است.در انگلستان، حمایت تونی بلر از جرج دبلیو بوش در عملیات نظامی مشترک علیه عراق با اتخاذ تصمیم دولت به ایجاد سهمیه‌های محدود برای شماری از متقاضیان پناهندگی که در انگلیس متحمل رنج فراوان شده بودند صورت پذیرفت. هنگامی که داستان پناهندگی در انگلیس از یک موضع محافظه‌کار و به صورتی غرض‌ورزانه و با فشار داخلی روایت می‌شود،‌ رویدادهای یازدهم سپتامبر خود متضمن این مسئله هستند که چنین مباحثی را در گفتمان‌هایی درباره تهدید و امنیت بیان کنیم.
پرسش اساسی این است که چگونه جنبش‌های اجتماعی، NGOها و دیگر پناهندگان خود را در چنین دگرگونی ماهوی حرکت سیاسی اعاده می‌کنند؟ این مقاله بر طرح پرسشی اساسی درباره اینکه ما چگونه می‌توانیم دراین‌باره بیندیشیم و مدعیات معتبری درباره سیاست‌های پناهندگی ارائه د هیم، متمرکز است. با برجسته ساختن هسته مرکزی تناقض میان «نیاز» به افزایش امنیت دولت به دلیل حملات تروریستی از سویی و ادامه یافتن جهانی‌سازی نئولیبرال از سوی دیگر، «سیاست زیستی‌گرایی» سیاست‌های پناهندگی راه گسترش خود را با وجود این تناقض ایجاد می‌کنند. با دلایل بی‌شمار، پناهندگان خود را در مرکز تناقض میان جهانی‌سازی و امنیت داخلی می‌یابند.
دولت‌ها با متعهد شدن به اصولی که یکی از آنها پیوند یافتن با گردش آزاد سرمایه، کالاها، خدمات و کار است، تسلیم جهانی‌سازی نئولیبرال می‌شوند.یکی از نمونه‌های پیشرفته «گردش آزاد سرمایه»، اتحادیه اروپاست که اتباع دولت‌ها در آن با متعهد شدن به شینگن خود را به نوعی اتحادیه «بی‌مرز» تسلیم کرده‌اند. البته دولت‌ها به شکل همزمان در پی در اختیار داشتن حاکمیت خود بر «هویت» ملت‌های‌شان و هر کسی (خودی و غیرخودی) که در ارتباط با مسئله «شهروندی» قرار دارد هستند. به‌ویژه پس از یازدهم سپتامبر تامین به امنیت داخلی در بالاترین حد خود در دستور کار قرار گرفت.
بنابراین هنگامی مسئله امنیت اهمیت یافت که گردش کار توانسته بود در خدمت رشد بی‌حد و حصر اقتصاد جهانی پسافوردیسم باشد، فرایندی که به‌گونه ناخوشایندی در حریم‌ها حاضر بود.
آنچه چندوجهی شدن معمای حوادث یازدهم سپتامبر را به حملات تروریستی وابسته می‌کند یکی از نمونه‌های فراملیت‌گرایی، جهانی‌سازی و پست‌مدرنیسم است.
به‌نظر می‌رسد تروریست‌ها (به‌جای پیروی از الگوی آ‌شنای سلسله مراتب دولتی) در موقعیت‌های موجود جهانی‌سازی معاصر به کار گرفته شده‌اند و به‌عنوان شبکه‌های جهانی فراملیتی یا آنچه که «تنوع شبکه‌ها» نامیده می‌شود، با به کارگیری ارتباط تصویری پیچیده و به مثابه حمله‌کنندگان تثبیت‌شده یازدهم سپتامبر و با آگاهی که نسبت به قدرت وساطت تصویر دارند، سازماندهی شده‌اند.
پناهندگان، فصل مشترک تناقض میان جهانی‌سازی و امنیت هستند. چگونه می‌توان عرصه‌ای را که در آن پناهندگان توانی برای کنش می‌یابند تغییر داد و چگونه می‌توانیم توانایی‌های‌مان را برای سخن گفتن، اندیشیدن و ارائه دلایل معتبر درباره سیاست‌های پناهندگان دگرگون سازیم؟
این بحث را با استدلال قابل تامل «در نِوزات سُگوک» درباره وضعیت‌های پارادوکسیکال پناهندگان نسبت به اقتدار مطلق دولت‌ها پی می‌گیریم. استدلالی که در پرتو رویدادهای یازدهم سپتامبر و پیامدهای پس از آن وضوح بیشتری می‌یابد. این بحث بر تداوم بحث فوکو تحت عنوان «رویکرد حکومتی شدگی» که بر ایده‌های سیاست‌زیستی و قدرت‌زیستی استوار است، تمرکز و تاکید دارد. سپس سیاست‌های پناهندگی معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهیم و اینکه چگونه دولت انگلیسی تلاش می‌کند تا از عهده الزامات پارادوکسیکال جهانی‌سازی و امنیت در عرصه سیاست‌های پناهندگی برآید و نیز از مضامینی چون مرزهای امن، پناهگاه‌های امن که هر دو در تناقض با جهانی‌سازی و امنیت داخلی در سیاست‌های معاصر پناهندگی هستند بحث خواهیم کرد. (این تناقض خود نمونه‌ای است از اینکه ما شاهد مثالی از سیاست‌های پناهندگی «سیاست‌زیستی‌گرایی» هستیم.) مطلب فوکو درباره سیاست‌زیستی به آشکار ساختن طبیعت پیچیده سیاست‌های پناهندگی و چگونگی از عهده برآمدن دولت‌ها از الزامات پارادوکس‌های موجود در جهانی‌سازی و امنیت داخلی منجر می‌شود.
فهم سیاست‌زیستی به درک عرصه سیاست‌های پناهندگی منجر می‌شود. دولت‌های توسعه‌یافته در پارادوکس جهانی‌سازی و امنیت داخلی نه‌تنها سود سرشاری را از گسترش شبکه جهانی به‌دست می‌آورند بلکه بازیگران آن در عرصه خصوصی و عمومی نقش نمایندگی سیاست‌های پناهندگی را هم به‌عهده دارند. پرداختن به حقوق واقعی پناهندگان چالشی را در برابر از صدا انداختن آنان ایجاد خواهد کرد که به ترسیم فضاها و جنبه‌های گوناگون سیاست‌های پناهندگی کمک می‌کند.
● اقتدار مطلق و سیاست‌های پناهندگی:
«هر پناهنده و همه بدن‌های مهاجر، توانایی دولت را در اثبات این ادعا که حاکمیت کامل بر مرزها/ اقلیم‌های خود را دارد زیر سوال می‌برد و در عین حال منبع فرافکنی برای دولت است که خود را به مثابه ضرورتی هستی‌شناختی می‌پندارد. من این وضعیت را «پارادوکس پناهندگی»، می‌نامم.» ‌ نوزات سُگوک
این نوشته از نوزات سگوک از جمله پناهندگان/ مهاجران مرز مکزیک‌ـ آمریکا، با تاکید بر عملکردهای پارادوکسیکال کنش‌های اقتدار مطلق دولت‌ها که چگونه از عهده حضور پناهندگان برمی‌آیند، هسته مرکزی بحث را برجسته می‌سازد. پارادوکس «پناهنده فرافکنی‌شده» سگوک، ابزاری کنش‌مند است. این ابزار کنش‌مند شماری از تحلیل‌ها را درباره نقشی پیچیده و پارادوکسیکال پناهندگان و مهاجران در سیاست‌های جهانی دربر دارد. (به‌ویژه در ارتباط با کنش‌های اقتدار مطلق دولت‌ها) جورجو آگامبن نیز با هوشمندی پناهندگان، را «ایجاد توهم اقتدار مطلق مدرن در شرایط بحرانی» می‌نامد. مایکل دیلن نیز در این‌باره به نحو مشابهی به استدلال می‌پردازد: «ورود پناهندگان اغلب حضور پدیده آنها را به دنبال دارد. فضاحت بشری آنچنان است که با صورت بخشیدن به نتایج تکنولوژیک سیاست می‌کوشد تا خود را نجات بخشد، در این فرآیند، «ما»، «پایان یافتن امکان»، «ترور و تهدید جهانی» موضوعیتی تازه می‌یابد.» «طبیعت رسوایی‌آور» پناهندگان به دیدگاه آگامبن و سُگوک درباره شخصیت‌سازی از پناه‌جویان نزدیک است. پناهندگان، شکنندگی اقتدار مطلق مدرن و جامعه مهاجر‌پذیری را که در آن زندگی می‌کنیم برجسته می‌سازند. اما چرا آنان خود را آواره می‌سازند؟
مسئله اساسی در اینجا تلاش برای به‌دست آوردن حقوق و صدای سیاسی است و شرایطی که بتوان در آن اندیشید، خیال‌پروری کرد و مدعیات معتبری درباره سیاست‌های پناهندگی در فرامتن یازدهم سپتامبر ارائه کرد تا به این وسیله وضعیت پارادوکسیکال جهانی‌سازی و امنیت داخلی تعین یابد. در این بخش، رویکرد قابل تامل فوکو به مفاهیمی چون حکومتی شدن و سیاست‌های زیستی و ترکیب آن با نظریه سگوک، تصویر روشنی را از طبیعت دگرگون نشونده سیاست‌های زیستی‌پناهندگی معاصر ارائه می‌دهد که بر گشودن امکان تفکر بیشتر و ارائه مدعیات معتبر درباره سیاست‌های پناهندگی معاصر متمرکز است. دیدگاه‌های آگامبن، دیلن، سگوک و دیگران نگرش‌مان را به این نکته وسعت می‌بخشد که روایت متداول جهان سیاست در قبال نظم موجود در ارتباطات بین‌المللی و قوه‌تشخیص خود را درباره «طبیعت رسوایی‌آور» پناهندگان از دست می‌دهد. در حالی که اساس کنش‌های اقتدار مطلق بازساختن/ تعریف انسان است و مقوله بخشیدن به سیاست بدن را در دستور کار خود دارد.
در اینجا باید به چگونگی رویدادهای پس از یازدهم سپتامبر و پیامدهای آن، دگرگونی عرصه سیاست‌های پناهندگی و شرایطی که ما در آن قادر خواهیم بود از تغییر سیاست‌های پناهندگی پرسش کنیم، توجه شود.
تلاش برای حقوق و یافتن صدای سیاسی فرآیندی انتقادی است. از نظر سگوک از دست رفتن صدای پناهندگان غیرقابل تردید است. سگوک به جای پل زدن به مفاهیمی چون «مخمصه زیان‌آور پناهندگان» یا «فقدان عاملیت شایسته سیاسی برای شهروند یک دولت بودن» پیشنهاد می‌کند که گفتمان پناهندگی را مسوولیت در قبال شرایط «از صدا افتادن» آنان بنامیم. پرسش از فرافکنی دولت رویکردی انتقادی است و فرامتن پس از یازدهم سپتامبر چندان تغییر نکرده است. گفتمان از بشر دوستی و طرح پوشش درباره مهمان‌نوازی یا ظالمانه بودن رفتارهایمان به هویت یافتن مبتنی بر تمایز میان بیگانه ناشناس و شهروند آشنا تغییر کرده است و سیاست‌های پناهندگی به‌عنوان گفتمان امنیت و تهدید ترسیم می‌شوند. سگوک می‌نویسد: «در امتیاز دادن به شهروند/ ملت/ دولت (به‌شکل جمعی) به مثابه آمریت سلسله‌مراتبی فعالیت‌های زندگی، شگفت‌آور نیست.» این مفاهیم به کنش‌ مرکزی اقتدار حاکمیت مطلق مرتبط می‌شوند. آن هم به‌واسطه کنش‌های قلمروگرایی، سگوک در جای دیگر می‌نویسد: «ادعاهای اقتدار مطلق، ناگزیر به فهم مفاهیمی چون فضا/ اقلیم/ هویت/ شهروند/ ملت/ دولت منجر می‌شوند که همگی کنش‌هایی حاصل فرافکنی منطقه‌گرایی خود و در جست‌وجوی «بازنمایی ذات و ماهیت»، معناها، هویت‌ها و فرهنگ‌های خود هستند.» استناد به مفهوم «کنش‌های اقلیم‌گرای «سگوک»، «هزار فلات» دلوزوگتاری را به خاطر متبادر می‌کند. مهاجر یا پناهنده حقیقتا بی‌اقلیم نیست بلکه تنها خانه به‌دوشی است که در چنین شرایطی خواهان سهمی برابر است.
این بحث وابسته و مرتبط با مفهومی است که در آن پناهنده، «داستان اصیل اقتدار مطلق مدرن» را برجسته می‌سازد و نیز بر شکل‌گیری مفهومی «شکنندگی مرزها»، «هویت‌های وابسته» و نظریه اقتدار مطلق مدرن که مفهوم مرکزی آن به ارجاع دادن «سیاست‌های پناهندگی» به «اقلیم‌گرایی» است تاکید می‌کند. در چنین شرایطی، پناهنده و مهاجر مستاصل، به فردی در تردد و شرایطی گذرا و موقت مبدل می‌شود. آنچه این پارادوکس را برجسته می‌سازد این است که پناهنده از سویی هم حاصل فرافکنی محدودیت‌های اقتدار مطلق است و هم از سوی دیگر غایت و هدف قدرت اقتدار مطلق قرار می‌گیرد. ملاحظات سگوک بر «پارادوکس پناهنده فرافکنی‌شده» و توانایی او در برجسته ساختن شخصیت دوگانه پناهنده به مثابه عامل تداوم‌بخش و ایجاد‌کننده کشورداری فاصله‌‌ای را برای ما ایجاد می‌کنند تا سیاست‌های پناهندگی را پس از یازدهم سپتامبر مورد تامل قرار دهیم.
بنیامین مولر
ترجمه: امین حامی‌خواه
منبع: Refuge, Volume ۲۲, NO.۱
بنیامین مولر استاد علوم سیاسی دانشگاه ویکتوریا ـ کانادا
منبع : روزنامه کارگزاران