شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


جریان فرهنگی انقطاع پذیر نیست


جریان فرهنگی انقطاع پذیر نیست
در بزرگداشت علی اشرف درویشیان، در مراسم اهدای جایزه کتاب سال منتقدان مطبوعات، این سوال همچنان مطرح بود که ادامه و جایگزین این بزرگان کو؟ سوالی که در سال های اخیر در بزرگداشت ها و درگذشت های شاعران و نویسندگان بزرگ مطرح بوده است. با بررسی اجمالی نام ها و سن شاعران و نویسندگان از نیما و هدایت تا مقطع انقلاب می بینیم که چگونه در حضور و با وجود شاعران و نویسندگان مطرح هر نسل، جوانان نسل بعد به بزرگی می رسیدند و مشعل شعر و داستان در تمام آن سال ها و دهه ها نه خاموش شد و نه بر زمین افتاد. که این دلیلی نداشت جز جای داشتن فرهنگ و جریان های فرهنگی، به طور طبیعی، در متن زندگی، چه به عنوان مخاطب و چه به عنوان خلق کننده. ضرورت فرهنگ به طور عام و هنر به طور خاص در زندگی روزمره بسیاری آن چنان مطرح بود که انگار جز آن غیرطبیعی بود. که بود. غیرطبیعی جامعه یی است که به هر دلیل فرهنگ از متن زندگی دور شده و در نهایت به امری تزیینی مبدل شود. و این اتفاق افتاد.ما با وقوع جنگ با انقطاعی فرهنگی مواجه شدیم. آن حرکت پویا متوقف شد؛ توقف و انقطاعی که نمودش را در سال های اخیر به خوبی دیده ایم. از همان سال درگذشت بهرام صادقی و بعد غلامحسین ساعدی و اخوان ثالث تا مرگ شاملو و گلشیری هر بار اندوهگین از رفتن آنها مبهوت و پرسان به اطراف خود چشم انداخته ایم تا دنباله این درگذشتگان را بجوییم، و هربار هم مغموم چشم به آینده یی دور یا نزدیک دوخته ایم. این درست که جریان فرهنگی انقطاع پذیر نیست، ولی تأخیر بردار که هست. اگر برای دو سه نسلی مجالی نبود تا شاعران و نویسندگان خود را در کنار بزرگان قبل از خود بنشانند، اما در سال های اخیر جوانان شاعر و نویسنده یی را شناختیم که دیگر به میانسالی می رسند و باید خیلی زودتر از این ها نام های ماندگاری می شدند در کنار بزرگان قبل از خود.
جایزه های ادبی مستقلی که در این سال ها ایجاد شد در پاسخ به نیازی مبرم بود؛ پاسخ به این نیاز که کمک کند تا این لک و لک بعد از آن انقطاع یا تأخیر پیش آمده و شاید ناچار، هر چه زودتر به جریانی تبدیل شود که بایسته است. این جایزه ها آمدند تا- اگر بگذارند- کمک کنند به رشد نویسندگان و با مباحثی که بعد از هر جایزه ایجاد می شود دوباره آن شور و شوق را در مخاطب و آن انگیزه های از دست رفته را در نویسندگان ایجاد کنند. این جوایز کمک می کنند تا هر نسل، بزرگان داستان نویس خود را بشناسد.
می دانیم که هوشنگ گلشیری، مخصوصاً در آن سال های سکوت و سکون، چگونه سعی می کرد این کورسوی داستان و داستان نویسی را همچنان روشن نگه دارد و نسل به نسل چه وقت و نیرویی برای این کار می گذاشت. تربیت مخاطب و کمک به رشد نویسندگان مستعد هدف اولیه او بود. این تلاشی که، با همه کارشکنی ها، دست اندرکاران بنیاد گلشیری هر ساله برای بر پا نگه داشتن و اجرای این جایزه می کنند تلاشی است برای تداوم آن چه که گلشیری می خواست و می کرد؛ تا در کنار یکی دو جایزه یی که تاکنون دوام آورده اند همچنان جشنواره پاییزی داستان گرم نگه داشته شود. وقتی از مستقل بودن جوایزی چون جایزه گلشیری صحبت می شود یعنی تلاش برای بقا در مقابل همه آن عواملی که با تمام توان می کوشند تا نباشد. هر سال باید چه نیرو و توانی، که باید صرف اعتلای این جریان شود، هدر برود فقط برای بقا و بودن و ماندن. باور بفرمایید تعطیل جایزه گلشیری و جوایز مستقلی از این دست جای هیچ کس و جریانی را گشاد نخواهد کرد که هیچ،... یک سونگری فرهنگی یعنی تعطیل فرهنگ، یا نه تاخیر در جریان فرهنگ و این به صلاح هیچ کس نیست؛ باور بفرمایید.
یونس تراکمه
منبع : روزنامه اعتماد