یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تهران؛ شهر دهلیزهای بسته


تهران؛ شهر دهلیزهای بسته
این همه تلاش، زحمت، صرف انرژی، ابراز عقیده و اعلام نظرات کارشناسی، تشکیل سازمانهای ریز و درشت، نصب دستگاهها و تجهیزات اندازه گیری و اعلام وضعیت کیفیت هوا و... چه نتیجه ای داشت؟! آیا غیر از این است که دلسوزی مسؤولان امر را می نمایاند؟ این اقدامات که با صرف هزینه و نیروی انسانی بسیاری صورت گرفته، فقط به شهروندان تهرانی القا کرده که «ای مردم شریف، ما هم به فکر شما هستیم!» اما دریغ از یک اقدام چاره بخش، حسرت از یک ذره بهبود در شرایط! همگان دیدیم که تعطیلی چند روزه مدارس، دانشگاهها و اداره ها، چاره ای اساسی برای رفع آلودگی هوا نبود. طرح ورود شماره پلاکهای زوج و فرد اتومبیلها به محدوده و بزرگتر کردن محدوده طرح ترافیک، اگرچه در ترافیک داخل محدوده و افزایش درآمد راهنمایی و رانندگی (به لحاظ افزایش صدور اوراق جرایم) تأثیرگذار بود، اما تأثیر ملموسی ( به لحاظ ناسازگاری و عدم معاضدت ابر و باد و مه و خورشید و فلک)در کاهش آلودگی هوا نداشت. البته اتخاذ تدابیری همچون خروج اتوبوسهای دیزلی از ناوگان اتوبوسرانی تهران که اخیراً نسبت به آن تصمیم گیری شده و ان شاءالله اجرا نیز می شود، می تواند تا حدودی مؤثر باشد ولی به تنهایی نمی تواند در کاهش آلودگی هوا نقش بسزایی داشته باشد.
مباحث و مجادلات بر سر افزایش تعداد اتومبیلهای موجود در تهران و یا حرکت اتومبیلهای تک سرنشین، جمع آوری اتومبیلهای فرسوده، افزایش وسائط نقلیه عمومی و طرح توسعه و گسترش خطوط مترو، ارزانی قیمت بنزین و گران شدن آن به صورت صعودی، نرخ رو به رشد واردات بنزین، برای رسیدن به مقاصدی خاص در برهه هایی از زمان شاید مطرح کنندگان آن مباحث را به مقصود نزدیک کند ولی برای رفع آلودگی هوای تهران راه حل اساسی نمی شود. توجه به این نکته اساسی، ضروری است که همه این قلم فرسایی ها، سلامت آن ۱۶۱۸ بیمار قلبی و تنفسی را که تنها در چند روز و آن هم تنها با اورژانس به بیمارستانها منتقل شده اند و خدا می داند سرنوشت شان به کجا انجامیده را به تن های نحیف و آزرده شان باز نمی گرداند و اظهارنظرها و ارائه طرحهای مقطعی، دردی از خانواده های عزادار آن یکصد و هفت نفری که طی مدت یک ماه (نیمه دوم آبانماه تا پایان نیمه اول آذرماه) به سبب آلودگی هوا، بی سر و صدا جان باخته اند را دوا نخواهد کرد. همانگونه که می دانید آلودگی هوای تهران، درد بی درمان نیست و فقط اراده دولت را لازم دارد.
حال می توان با شهامت پرسید مگر آلودگی هوای تهران با صدور دستورات عدیده و دستورالعملها رفع می شود، در جهت رفع این معضل اساسی که میلیونها نفر را در رنج و تاب قرار داده چه طرح مؤثری ارائه و اجرا شده است؟ چه کسی مسؤول از کف رفتن جان انسانهای بیمار قلبی و عروقی و یا تنفسی و... خواهد بود؟ ظاهراً همگان را رسم بر آن است تا بر لب جویی بنشینند و گذر عمر را ببینند. اشکال کار کجاست؟
به نظر می رسد بسیاری از مسؤولان ترجیح می دهند اجرای پروژه هایی را دنبال کنند و یا طرحهایی را به منصه ظهور برسانند که نمود عینی بیشتری داشته باشند و آثار و نتایج آن هرچه بزرگتر وقابل رؤیت تر باشند، چرا که کارهای زیربنایی که حتماً رفاه کل جامعه را به همراه دارد، شاید در اکثر موارد قابل رؤیت و لمس نباشند. به طور مثال اگر شبکه فاضلاب شهری تهران (سیستم اگوکشی) با تأخیر چند ده ساله به اجرا درمی آید (در حالی که در استان گیلان و شاید بعضی استانهای دیگر حداقل پنجاه سال قبل به اجرا درآمده (در حالی که در استان گیلان و شاید بعضی استانهای دیگر حداقل پنجاه سال قبل به اجرا درآمده) به همین دلیل است که کمتر به چشم می آید و شاید امروز هم اگر به سبب دریافت حق انشعاب و اشتراک (در آینده) از مردم مطرح نبود، باز هم دهها سال به تأخیر می افتاد. مثال دیگر شبکه لوله کشی آب شهری تهران است که بیش از ۳۰ درصد پوسیدگی دارد و آبی که با صرف هزینه های سنگین به آب قابل شرب تبدیل و به این شبکه فرسوده تزریق می شود تا برای مصرف در اختیار شهروندان قرار گیرد به سبب این پوسیدگی هرز می رود و در هر منطقه که فشار آب به سبب این هرزرفتگی کاهش می یابد، حفر چاههای عمیق (به بهانه جمع آوری آبهای سطحی زیرزمینی) مجاز می شود و آب این چاهها به کمک آب شهری می آیند. از سوی دیگر برای اینکه تردیدهای آلودگی آب این چاهها از اذهان عمومی زایل شود، از مواد ضدعفونی کننده مانند کلر به میزان فراوان بهره گیری می شود. نتیجه اخلاقی اینکه، اگر شهروندان از دارایی خوبی برخوردار بودند که از آبهای معدنی استفاده می کنند و اگر نه، باید مشکلات بیماریهای زیادی را تحمل کرده و هزینه های گزافی را به بودجه های تأمین اجتماعی و خدمات بهداشتی و درمانی کشور تحمیل کنند. نتیجه ملموس تر این فاجعه نشست و فروکش کردن زمین در تهران است که در اینجا و آنجای شهر و گاهی آن را با عنوان رانش زمین می شنویم و خسارات جانی و مالی مترتب بر آن که به ناچار به شهروندان و بودجه های شهری وارد می شود. آنچه مسلم است اینکه تمامی کارشناسان بر اینگونه مسائل اشراف دارند ولی ابراز عقیده و اعلام هشدار در این زمینه ها را به مصلحت نمی دانند غافل از آنکه عدم ابراز نظر چیزی از مسؤولیت انسانی آنان نخواهد کاست.
عین این مسائل و مشکلات در زمینه آلودگی هوا در تهران و ایضاً در شهرهای بزرگ موجود است به گونه ای که اخیراً تبریز نیز به وضعیت هشدار رسیده و حتماً پس از آن نوبت به اصفهان، مشهد و... نیز خواهد رسید.
چاره کار چیست؟ قبل از چاره جویی، بهتر است وضعیت جغرافیایی شهر تهران را مورد بررسی قرار دهیم.
تهران شهری است که می توان آن را با ورودی شرقی اش (بزرگراه کرج و جاده ترانزیتی کرج) به یک تابه (که در اصطلاح عمومی ماهی تابه نامیده می شود) تشبیه کرد. کوههای اطراف این شهر لبه بیرونی تابه و مسیر تهران - کرج در واقع دسته تابه مذکور را تشکیل می دهند. حتماً اطلاع دارید که کارخانه های زیادی در مسیر تهران - کرج قرار دارند که اکثراً آلاینده هوا نیز هستند. برای فضای تهران فقط یک مسیر دم وجود دارد و آن هم بنا به تأیید کارشناسان، مسیر کرج به تهران است زیرا مسیر حرکت هوا از سمت غرب به شرق است. این شهر مسیر بازدم ندارد یا بهتر است گفته شود تهران شهری است که توسط ارتفاعات محصور شده و به مثابه یک دهلیز عمیق عمل می کند. حال باید راههای تخلیه این دهلیز عمیق که مانند یک انبان پر از دود و سایر آلاینده ها عمل می کند را بررسی کرد و مورد مطالعه قرار داد.
برای حل همیشگی این معضل و برون رفت از این بن بست سه راه کار پیشنهاد می شود:
۱- جابه جایی تمام کارخانه ها و کارگاههای آلاینده که در مسیر دم این شهر (تهران - کرج) قرار دارند. به علاوه خروج تمام کارگاهها وکارخانه ها داخل محدوده شهری مانند کارخانه سیمان، نوشابه سازی، کارخانه های تولیدی لوازم خانگی وهمچنین کارخانه های تولیدی لوازم الکترونیکی و سایر کارخانجات و کارگاههایی که آمار دقیق آن در اختیار شورای شهر و مدیریت شهری تهران قرار دارد. با اجرای این راهکار تا چهل درصد مشکل آلودگی هوا برطرف می شود.
۲- تعریض فضای خروجی های شرق تهران (دوجاده هراز و جاده خراسان)از لبه محدوده شهری تهران به طرف بیرون تا مسافت حداقل سی کیلومتر است که باید در اطراف مسیر جادهای موجود و با عرض پانصدمتر تمامی موانع فیزیکی از جمله کوهها، ارتفاعات و تپه ها برداشته شده و این دوکانال هم سطح جاده های موجود ایجاد گردند. بدین ترتیب دوکانال هوایی فراخ جهت انجام بازدم مناسب دهلیز عمیق تهران طبق شکل به وجود می آید. با اجرای این راهکار تا هفتاد درصد از معضل آلودگی هوای تهران کاسته می شود.
۳- با توجه به این موضوع که جهت حرکت هوا در تهران معمولاً از غرب به طرف شرق است راهکار سوم که در واقع تلفیقی از دو راهکار (۱) و (۲) است، پیشنهاد می شود. بدین معنی که هم جابه جایی کارخانه های آلاینده در مسیر دم و همچنین از داخل محدوده انجام و هم طرح تعریض خروجی های شرق تهران (مسیر بازدم) اجرا شود. با اجرای این راهکار به طور صددرصد، تهران برای همیشه از معضل آلودگی هوا رهانیده می شود و مردم از رنجوری و بیماری که نتیجه مستقیم آن هزینه هایی است که هم بر دوش خانوارها سنگینی می کند و هم بر بودجه دولت تحمیل می شود، نجات می یابند.
توجه: این طرح، طرح جامعی نیست و نیاز به کار کارشناسی بیشتری دارد.

حسینعلی لطفی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید