دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تجربه ای متمایز اما مؤثر


نهادینه شدن برخی شاخصها و متغیرها در میان كشورهای آمریكای لاتین سبب شده است این منطقه جغرافیایی موقعیت متعین و متمایز خود را حتی در عصر جهانی شدن و ابتدای قرن بیست و یكم حفظ كند و همچنان نتایج متفاوتی از آزمون نظریات مختلف علوم اجتماعی در این منطقه به دست آمده ریشه این تعین و تمایز را باید در سابقه تاریخی منطقه جست وجو كرد.
كشف قاره آمریكا در اواخر قرن ۱۵ میلادی به عنوان قاره ای جدید و اشغال آن در طول ۲۰۰ سال، این ذهنیت را برای اروپاییان ایجاد كردكه قاره تازه كشف شده به دلیل بكر بودن می تواند سرزمین دوم فرهنگ و تمدن اروپایی قلمداد شود به این دلیل گروههای وسیعی از اروپا عمدتاً با اهداف بزرگ رهسپار این سرزمین شدند و با اختلاط با اقوام بومی در طول ۳۰۰ سال، به تدریج هویت یافتند. جنگ ها و تحركات استقلال طلبانه ای كه بلافاصله پس از استقلال آمریكای شمالی و متأثر از انقلاب فرانسه از اواخر قرن هیجده در سرزمین های آمریكای لاتین آغاز شد و تا سال ۱۸۲۶ (سال استقلال برزیل) ادامه یافت، نمادی از این هویت یابی بوده با این حال آمریكای لاتین پیوستگی تحولات خود با اروپا بویژه كشورهای جنوبی اروپا (اسپانیا و پرتقال) را همچنان حفظ كرد و این پیوستگی همچنان ادامه دارد. ورود سرمایه و تكنولوژی اروپایی به آمریكای لاتین از دهه ،۱۸۸۰ زمینه ساز اولین تحركات صنعتی در این منطقه شد و این در شرایطی بود كه آمریكای لاتین در چارچوب دكترین مونروئه حیات خلوت ایالات متحده آمریكا به حساب می آمد. بالا گرفتن رقابتهای سیاسی و تسلیحاتی كشورهای اروپایی در ابتدای قرن بیستم و به دنبال آن جنگ جهانی اول روند صنعتی شدن آمریكای لاتین را نیز برای مدتی متوقف ساخت اما این حادثه زمینه ساز حركتی جدید در آمریكای لاتین در قالب استراتژی جایگزینی واردات با هدف تداوم فعالیت كارخانه ها شد. در قالب این استراتژی بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین در نیمه اول قرن بیستم مدارج صنعتی شدن را سریع طی كردند اما شرایط بی ثبات بین المللی ما بین جنگ های جهانی اول و دوم و وقوع جنگ جهانی دوم به زودی ناكامی سیاست جایگزینی واردات را موجب شد و از این زمان بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین گرفتار تحركات انقلابی، شورش های اجتماعی و سیاسی شدند تداوم بی ثباتی، افزایش فقر و شكست سیاستهای توسعه اقتصادی در دهه های ۵۰ و ۶۰ زمینه ساز آغاز دوره ای از خشونت و نظامی در آمریكای لاتین شد به گونه ای كه به مدت سه دهه، كشورهای منطقه یكی از تاریك ترین و سخت ترین دوران های حیات سیاسی و اقتصادی خود را پشت سر گذاشتند. بالا گرفتن درگیریهای سیاسی، افزایش شكافهای اجتماعی، گسترش فقر و بی عدالتی، به همراه فشارهای سیاسی ناشی از جنگ سرد مداخله سودجویانه شركتهای چند ملیتی، شوك های اول و دوم نفتی، این وضعیت را تشدید كرد. در نتیجه آمریكای لاتینی كه با پیشگامی برزیل، آرژانتین، مكزیك قرار بود به دومین منطقه صنعتی جهان پس از اروپا و آمریكای شمالی تبدیل شود، هر چند در اوایل دهه ۱۹۸۰ با برجسته شدن متغیر بدهی های خارجی، به یكی از بحرانی ترین مناطق جهان تبدیل شد.
دوران جدید برای آمریكای لاتین كه به مانند دیگر مناطق مخلوطی از الزامات فرآیند جهانی شدن بویژه در ابعاد سیاسی و اقتصادی و بروز تمایلات اجتماعی و سیاسی جدید در جوامع این منطقه است، برایندی نظیر تقویت و نهادینه شدن رژیم های سیاسی دموكراتیك و اجرای كامل سیاستهای اقتصادی بازار آزاد داشته است . این روندها كه با موفقیت نسبی همراه بوده، منطقه آمریكای لاتین را پس از آسیای شرقی و جنوب شرقی به عنوان دومین منطقه با مبادلات اقتصادی بالا با اقتصاد جهانی در میان مناطق كشورهای در حال توسعه مطرح ساخته است. آمریكای لاتین با در بر گرفتن محدوده جغرافیایی وسیع، جمعیت قابل توجه و فرصتهای اقتصادی بالا همچنان برای بازیگران اقتصاد جهانی و به تبع آن قدرتهای سیاسی از اهمیت برخوردار است و در حال حاضر بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری های مستقیم خارجی روانه این منطقه می شود. از سوی دیگر همكاری های اقتصادی و تجاری میان كشورهای منطقه در حال افزایش است و به تدریج این همكاری ها جایگزین تنش های سیاسی و امنیتی گذشته می شود. در حال حاضر، سازمان همكاری و تجاری مركسور، فعال ترین نهاد منطقه ای در میان كشورهای در حال توسعه است. این نهاد منطقه ای كه هم اكنون با حضور چهار كشور برزیل، آرژانتین، پاراگوئه و اروگوئه در حال فعالیت است، در عمر كوتاه خود، سطح روابط تجاری و اقتصادی كشورهای عضو را به سرعت افزایش داده و به عنوان یك الگوی موفق همكاری منطقه ای نمودار شده است به گونه ای كه گرایش دیگر كشورهای منطقه را از عضویت در پیمان نفتا، به خود جلب كرده و انتظار می رود در آینده با عضویت كشورهای جدید، سطح همكاری های منطقه ای در آمریكای لاتین در چارچوب سیاستهای منطقه گرایی افزایش پیدا كند.با وجود این متغیرهای داخلی و خارجی همچنان كشورهای منطقه را با چالش های اساسی روبه رو كرده است. در صدر این چالش ها، شرایط ناپایدار اقتصادی ناشی از قضیه بدهی هاست كه هرازگاهی گریبانگیر یكی از كشورهای منطقه می شود و آثار نامیمون سیاسی و اجتماعی خود را به آنها تحمیل می كند. كشورهایی همچون آرژانتین، مكزیك، برزیل، پرو و برخی از كشورهای حوزه مركزی و كارائیب از این شرایط در رنج هستند.چالش مهم دیگر كه باز به حوزه اقتصادی این كشورها مرتبط است، سیاستهای تحمیلی صندوق بین المللی پول و بانك جهانی بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی اقتصاد این كشورها و آثار اجتماعی و سیاسی آن است. به نظر برخی صاحبنظران، فضای بسته سیاسی صندوق و بانك بحران هایی همچون ركود اقتصادی آرژانتین در سال ۱۹۹۹ را موجب شده است از دید این صاحبنظران موفقیت كشورهای آمریكای لاتین مشروط به داشتن قدرت مانور در سیاستگذاری و اجرای سیاستهای توسعه ای تا فارغ از سیاستهای توسعه پایدار و همه جانبه باشند.پیوستگی متقابل ایالات متحده با آمریكای لاتین هر چند در بردارنده فرصتهایی برای هر دو طرف است اما آثار منفی ناشی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی طرفین و سیاسی شدن روابط می تواند این روابط را تحت الشعاع قرار دهد.آمریكای لاتین با وجود این كه زخم خورده نظام سرمایه داری است اما بار دیگر شانس خود را در گردونه این نظام قرار داده و با چنگ و دندان و با پرداخت هزینه های سنگین در حال طی كردن دوران گذار است. این گذار در مقایسه با دیگر مناطق جهان تجربه ای متمایز است و به نظر می رسد با تجربه گذشته، آمریكای لاتین هوشمندانه تر و مؤثر آن را طی كند.
دكتر علیرضا سلطانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید