دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نقد و نظام‌های استنتاجی


نقد و نظام‌های استنتاجی
یک شرط عقلا‌نیت(شرط لا‌زم)‌، صحت صورت استدلا‌ل واستنتاج است. مسوولیت اجرای این شرط بر عهده منطق است. شرط دوم عقلا‌نیت ( شرط کافی)‌، صحت گزاره‌های مورد استفاده در استنتاج است که نظام استنتاج دیگر قادر به بررسی آن نیست به همین دلیل مسوولیت آن بر عهده نقد و نقادی است.
به عبارت دیگر اگر صورت استدلا‌ل کاملا‌ منطقی و درست بود اما محتوای مقدمات غلط‌، در این صورت تکلیف استنتاج همچنان نامعلوم است‌. اینجا است که شرط دوم عقلا‌نیت یعنی شرط‌نقادی ضرورت پیدا‌ می‌کند. نقد مسوول بررسی درستی و نادرستی محتوای استدلا‌ل و مقدمات است و تنها با همین سرمایه اندک اما اساسی است که ‌می‌توان گزاره‌های پایه در استدلا‌ل‌های خود را اعتبارسنجی نمود و از ورود مقدمات غلط و نامعتبر در سیستم استنتاجی خود جلوگیری کرد .
به آن نظمی که استدلا‌ل را برای استنتاج ساماندهی‌می‌کند‌، منطق‌می‌گویند. نظام‌های استدلا‌لی را‌می‌توان در چهار نوع، دسته‌بندی کرد: منطق استقرائی ‌ ( inductionکه به معنای دستیابی به تبیین کلی ونهایی از طریق مشاهدات جزئی و انجام شده است)‌، منطق فرضی- توضیحی‌ ( abduction که به وسیله مجموعه‌ای از گزاره‌های محتمل در باره امر واقع سعی دارد بهترین توضیح از همان مجموعه را برای ارائه بهترین تبیین از همان امر واقع معرفی کند)‌، منطق فرضی- استنتاجی ‌( deduction که همان منطق قیاسی ارسطویی است که در آن کوچک‌ترین واحد استنتاج‌، موضوع و محمول است و عمل استنتاج با تحلیل جمله و گزاره به موضوع و محمول انجام‌می‌شود) و منطق جمله- استنتاجی ‌ ( propositional logic که همان منطق جملا‌ت فرگه‌ای است که در آن کوچک‌ترین واحد استنتاج جمله است و عمل استنتاج بدون تحلیل جملا‌ت و گزاره‌ها به موضوع ومحمول انجام ‌می‌شود.)
از میان چهار روش استنتاجی ذکر شده تنها دو مدل فرضی - استنتاجی ارسطویی و جمله - استنتاجی فرگه‌ای است که قابلیت نقد‌پذیری دارد و دو روش دیگر سرانجام در دور باطل درونی خود متوقف ‌می‌شوند. روش استقرا برای اثبات استقرا ازاستقرا استفاده‌می‌شود و روش فرضی- توضیحی هم برای تبیین بهتر از رئالیسم‌، از مفاهیم رئالیستی استفاده ‌می‌کند. مصادره به مطلوب، سرانجام دو روش استقرایی و فرضی- توضیحی است. ریشه این اشکال در توهم صدق‌یابی است که اساس این دو مدل منطقی را تشکیل‌می‌دهد. توهم دستیابی به صدق وحقیقت از طریق منطق‌، این دو مدل منطقی را فاقد منزلت معرفتی‌می‌کند.
روش استقرا و روش فرضی- توضیحی‌، دو روش پراگماتیستی اند که نهایتأ در ذیل دو روش فرضی- استنتاجی و جمله-استنتاجی‌،‌ می‌توانند در جمع‌آوری حدس‌های تئوریک (به صورت استقرایی) وانتخاب بهترین حدس (به روش فرضی- توضیحی) به کارگرفته شوند. ( آثار فلسفی، منطقی‌، معرفت شناختی و ریاضیاتی کواین و پیرس‌C.S.peirce نمونه روشنی از فعالیت در حوزه منطق پراگماتیستی فرضی- توضیحی‌اند.) منطق استقرا با روش دیگری هم‌ می‌تواند با منطق فرضی- استنتاجی ترکیب شود‌. آن روش دیگر، نظریه فلسفی <فرد بالذات> است.( فرد بالذات عبارت است از اینکه فردی، حقیقتا فردیت برای مفهوم کلی و طبیعی خود دارد.
مثلا‌ سفیدی مفهومی است که حملش بر گچ بالذات است/حمل شایع ذاتی./گچ به عنوان یک فرد بالذات، سفیدی را در خود دارد بی آنکه گچ به عنوان یک شی دخالتی در فردیت سفیدی داشته باشد...بنابراین در نظریه فرد بالذات استقرا و قیاس اتحاد پیدا‌می‌کنند‌، یعنی دلا‌یل استقرایی و دلا‌یل برهانی در نظریه فرد بالذات یکی‌می‌شوند./ مهدی حائری یزدی - آفاق فلسفه - نشر فرزان - ص ۴۵و۴۶ )
با این حال‌، هر کجا منطق به پایان ‌می‌رسد‌، نقد آغاز‌می‌شود. اما چگونه‌می‌شود از منطق به نقد پل زد؟ پاسخ این است که راه درونی ( استنتاجی ) منطق به نقد برای همیشه مسدود است. تنها راه عبور از منطق به نقد‌، راه بیرونی (دیالکتیکی) است: راهی به نام فلسفه.
‌ منطق فلسفی‌philosophical logic ‌، که نباید آن را با فلسفه منطق ‌ philosophy of logic ‌، اشتباه گرفت‌، نگاهی فلسفی به محتوای منطق است‌. فلسفه منطق بررسی فنی و تکنیکال نوع خاصی از منطق است مثل بررسی منطق ریاضی که بررسی فنی دانش استنتاجات ریاضی است، اما منطق فلسفی دانشی است که دیالکتیک فلسفه و منطق را موضوع پژوهش خود قرار داده و به بررسی روابط میان کل منطق با کل فلسفه‌می‌پردازد‌. بنابراین، منطق فلسفی‌، منطقی در کنار سایر منطق‌ها ( منطق ریاضی‌، منطق موجهات‌، منطق نمادین‌، منطق چندارزشی‌، منطق سمبولیک‌، منطق زمان‌، منطق معرفت‌، منطق محمولا‌ت‌، منطق جملا‌ت‌، منطق علم‌، منطق فازی‌، منطق ربط و...) نیست‌.
منطق فلسفی‌، منطقی است فلسفی و فلسفه‌ای است منطقی‌. منطق فلسفی راه به کار بردن منطق‌های صوری و سمبولیک ونمادین را برای مسائلی که در زبان طبیعی وجود دارد‌، هموار‌ می‌کند‌. در منطق فلسفی‌، فلسفه‌، منطق را با گزاره‌های درست و معتبر تغذیه ‌می‌کند‌، و منطق نیز فلسفه را با صورت بندی درست استدلا‌ل و استنتاج حمایت‌می‌کند‌. نقد‌، محصول همکاری فلسفه و منطق است‌. دیالکتیک فلسفه و منطق هم چیزی نیست جز عقلا‌نیت.
محسن خیمه دوز
منبع : آتی بان