چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

تفریح به مدد درس خواندن می آید


تفریح به مدد درس خواندن می آید
امروزه بسیاری از والدین همپای فرزندانشان درس می خوانند، قبول می شوند، می افتند و شاگرد اول می شوند. اگر در کلاس ها فرزندان با هم در رقابت هستند، رقابت دیگری هم بین والدین در خانه ها جریان دارد. البته رقابتی به مراتب جدی تر از رقابت فرزندان. مادران اولین سؤالی که بعد از تعطیلی مدرسه و آمدن فرزندانشان به خانه می پرسند درباره نمره آنها است. آنها می خواهند بدانند نمره فرزندشان بیشتر شده است یا نمره همکلاسی هایش و به عبارتی نمره خودشان بیشتر شده یا نمره والدین همکلاسی های فرزندانشان.
والدین با دلسوزی می خواهند به فرزندانشان عناوین بزرگی سنجاق کنند حتی اگر از نان شبشان بزنند، اما سؤال این است که روش های والدین تا چه اندازه درست و منطقی است.
دکتر «شکوفه موسوی»، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان در موضوع «موفقیت تحصیلی؛ نقش والدین در تحصیل فرزندان» به این مسئله می پردازد.
لازمه موفقیت تحصیلی حضور در محیط های آموزشی از قبیل مدرسه و دانشگاه و دارا بودن مجموعه ای از عملکردهاست که شامل مهارت های ارتباطی، تبعیت از قوانین محیط، انعطاف پذیری، حل مشکل، برنامه ریزی، کنترل رفتار در موقع خشم و خستگی و همچنین مهارت های مربوط به فعالیت های جمعی است. از این دیدگاه می توان موفقیت تحصیلی را موفقیت در کسب هر چه بیشتر دستاوردها و توانمندی های متفاوت دانست، اما از دیدگاه محدودتر این موفقیت به نمره ای که دانش آموز به دست می آورد، محدود می شود.
● ویژگی های فردی درموفقیت تحصیلی
هوش به عنوان یکی از ویژگی های فردی در موفقیت تحصیلی محسوب می شود. هوش شامل حیطه های مختلف همچون هوش کلامی، هوش دیداری، هوش فضایی، تفکر انتزاعی و محاسبه است. هوش با تولد به ارث می رسد اما تجربه، تربیت، آموزش و تمرین می تواند آنچه را که به ارث رسیده به موفقیت تبدیل کند.
انگیزه هم به معنی تمایل به انجام کار و صرف انرژی برای آن و استقامت به معنی حفظ و ادامه تلاش با وجود ناکامی و خستگی ابعاد دیگر ویژگی فردی محسوب می شود. البته وابستگی به پاداش به معنی حفظ و ادامه تلاش در برابر پاداش اجتماعی و جست وجوی تازگی به معنی روحیه تنوع طلبی در فرد هم از ویژگی های فردی در موفقیت تحصیلی است. تداوم نیز به معنی توانایی حضور مداوم و منظم در کلاس درس و حفظ توجه و تمرکز اهمیت پیدا می کند.
● نقش محیط در موفقیت تحصیلی
هوش ظرفیت بسیار مهمی برای یادگیری انواع مهارت هایی است که ما در زندگی به آنها نیاز داریم. این ظرفیت به ارث می رسد اما باید به خوبی به کار گرفته شود تا دستاورد خوبی حاصل شود. هوش یا صفات پایه ای شخصیت به عنوان ظرفیت های اولیه، راهی دراز در مسیر رشد طی می کنند تا انسان هایی با توانایی ها و مهارت های متفاوت بسازند. محیط نیز در این روند هم در به کار گرفتن توانایی های ذهنی و رشد آنها در مسیری که این توانایی ها مورد استفاده قرار می گیرند و هم تعدیل یا تشدید نقاط ضعف یا تقویت نقاط مثبت تأثیر بسیار مهمی دارد. درواقع سلول های مغزی به خودی خود و در ارتباطی که با یکدیگر دارند تحت تأثیر تجربیات محیطی مختلف به طور متفاوت رشد می کنند.
● چرا فرزندانمان تمرکز ندارند
شایع ترین علت مشکل در توجه و تمرکز، اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی است که در تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان وجود دارد و در بسیاری از مسائل مربوط به زندگی از جمله درس خواندن مشکل جدی ایجاد می کند. اختلالات خلقی مانند افسردگی یا اختلال دو قطبی نیز روی توجه و تمرکز تأثیر منفی دارد. خستگی و بی خوابی از علل شایع کاهش توجه و تمرکز است که احتمال دارد به علت بیماری خاصی نباشد و فقط از یک روال زندگی نادرست ناشی شود.
وقتی اختلالات قابل تشخیص باشند باید درمان مناسب برای آنها شروع شود. اگر علت این اختلالات، استرس های محیطی است باید برطرف و یا انطباق دانش آموز با آن بهتر شود و اگر علت، روش نامناسب زندگی است این روش اصلاح شود. گاهی هم مهارت توجه و تمرکز کردن کسب نشده و باید به دست آید. افت عملکرد یکی از مهم ترین عواملی است که روانپزشکان براساس آن اختلالات روانی را در افراد تشخیص می دهند.
● والدین و اضطراب فرزندان
در بسیاری از موارد شاهد دو طیف از اقدامات نامتناسب والدین هستیم. آنها در یک موقعیت با وجود نداشتن توانایی، انرژی زیادی برای آن صرف می کنند ولی ناامید، دلسرد و خسته می شوند و برعکس برای مشکلی که به آن کنترل دارند زیاد انرژی صرف نمی کنند و در یک بی خیالی و آرامش موقتی و کاذب به سر می برند. محدوده مناسب عملکرد، همان محدوده ای است که ما بر آنها کنترل داریم و با اقدامات خود می توانیم مؤثر واقع شویم.
● شوق رفتن به مدرسه
ظرفیت پیدا کردن دوستان خوب، ارتباطی عمیق و پایدار و داشتن کسانی که تجربه و درکشان شبیه آنهاست و قلبشان به ضرباهنگی مانند آنها می تپد، به ویژه در شرایط فعلی که تعداد فرزندان یک خانواده کمتر شده و خیلی از آنها تک فرزند یک خانواده اند و برادر یا خواهر بودن یا برادر و خواهر داشتن را تجربه نکرده اند، بسیار اهمیت دارد. مدرسه فرصتی بی نظیر برای این گونه تجربه هاست.
اگر دانش آموز چنین تجربیاتی در مدرسه داشته باشد، درس خواندن فقط یک قسمت از آموختن های او خواهد بود. شوق مدرسه رفتن حتی در مواقع ناکامی از نتیجه امتحانات یا هنگام بروز مشکل در مدرسه و خانه کمک کننده است و به دانش آموزان این امکان را می دهد که از پایگاه این رابطه معنادار با اعتماد به نفس بیشتری به مشکل نگاه کنند و برای حل مشکل با آن ها همراهی کنند.
● اهمیت دادن به موفقیت تحصیلی
این شجاعت را داشته باشیم که برای تلاش صادقانه فرزندمان، حتی اگر نمره اش ۱۴ باشد ارزشی قائل شویم؛ چرا که یک نمره ۱۸ که در پی آن اعتقاد و تلاش نیست چه ارزشی می تواند داشته باشد باید به فرزندانمان ثابت کنیم که توانایی های آنها دارای ارزش است. توانایی هایی همچون برخورد با مسائل روزمره، حل مسئله، توانمندی های ذهنی، کنترل رفتار، برنامه ریزی، مدیریت زمان و نظم و ترتیب. این درحالی است که این برخورد مثبت از سوی والدین زیاد دیده نمی شود. والدینی که بدون توجه به توانمندی های ذهنی فرزندشان، میزان تمایلات و انگیزش های آنها به درس خواندن، میزان مهارت آنها در روش های درس خواندن و یا میزان تجربه در حل مسئله، فقط و فقط به نمره فکر می کنند و برای فرزندشان ارزشی برابر نمره و رتبه قائل می شوند و از آن بدتر ارزش او را با دیگران و براساس نمره مقایسه می کنند درواقع نه تنها به موفقیت فرزندشان در زندگی کمک نمی کنند و دید رشد یافته ای از تلاش و رقابت و عملکرد به او نمی دهند بلکه خودشان را نیز تا حد رقابت های کودکانه پائین می آورند.
● رفتار در برابر ناکامی تحصیلی فرزندان
خودمان را در شرایطی مشابه فرزندان قرار بدهیم تا ببینیم چقدر دلسرد می شویم. وقتی مشکل داریم و فردی بسیار تواناتر از ما به نسبت توانمندی خود مشکل ما را کوچک می شمارد. این گونه برخوردها اعتماد فرزندان را به ما سلب می کند و یا اعتماد او را نسبت به توانمندی های خودش از بین می برد. او به خود می گوید: «من چقدر ضعیفم که حتی از پس مسائل به این کوچکی و بی اهمیتی برنمی آیم» برخی از والدین در زمان وقوع مشکلات روزمره برای فرزندشان، برخوردی بسیار افراطی و غیرضروری از خود بروز می دهند. این دسته از والدین خود را بسیار دلسوز، فداکار، همراه و همپای فرزندان خود می دانند. آنها از همه ظرفیت های خود بویژه ظرفیت های احساسی و هیجانی مایه می گذارند تا به فرزندشان کمک کنند اما آنها هم ممکن است موفق نشوند. شیوه درست آن است که احساسات فرزندان مان را درک کنیم. باید بفهمیم از نگاه فرزند ما مسئله چه معنایی دارد و او چه هیجانی را تجربه می کند. چقدر عذاب می کشد. سعی کنیم با خرد و درایت، ازنظر ذهنی کمک کنیم. والدین می توانند در مسائل روزمره فرزندشان به او کمک کنند که مهربان و باظرفیت، همدل و عاقل باشد. اگر ما احساس او را درک نکنیم از ما دور می شود. اما اگر مثل او برخورد کنیم بیشتر مضطرب می شود چون فکر می کند به جای والد قوی و باظرفیت با بچه ای مثل خود شما و با توانایی های خود شما سر و کار دارد. بچه ای که نمی توان به او تکیه کرد.
● وقتی فرزندمان تفریح را به درس خواندن ترجیح می دهد
در یک مهدکودک تعدادی از کودکان از میان خوردن شیرینی و بازی کردن فقط یکی را ترجیح می دادند، مثلاً تعدادی فقط شیرینی برمی داشتند و علاقه ای به اسباب بازی نداشتند و تعدادی هم فقط اسباب بازی برمی داشتند و علاقه ای به شیرینی نداشتند.
محققان از «رفتار مورد علاقه» برای افزایش «رفتار مورد نظر» استفاده می کردند. یعنی به عده ای که فقط اسباب بازی برمی داشتند و بازی می کردند، گفتند در ازای خوردن شیرینی می توانند بازی کنند و برعکس به آنهایی که فقط شیرینی برمی داشتند گفتند در ازای بازی کردن می توانند شیرینی بردارند. بسیاری از والدین متأسفانه در شروع سال تحصیلی به ویژه در مقاطع مشکل مثل سال امتحان نهایی یا کنکور، فرزندشان را از تمام آنچه که از آن لذت می برد محروم می کنند. در این صورت تمام شوق و انرژی او افت می کند و دانش آموز تمایلی برای انجام کارها و وظایف روزمره نخواهد داشت. در دوران تحصیل حتی در سال کنکور مهم آن نیست که تفریح و بازی نکنیم، مهم آن است که درس مان را بخوانیم و از تمایلات و تفریحات خود برای درس خواندن کمک بگیریم.
● چرا والدین در برابر مسائل فرزندشان موفق نیستند
این که چرا والدین در برابر مسائل فرزندشان موفق نیستند ممکن است به این علت باشد که خودشان هم باور درستی نسبت به موضوعات اساسی زندگی ندارند و باید به باورهای درست دست یابند. ممکن است باورهایشان درست باشد اما روش آموزشی و اجرای آن را ندانند، در این زمان باید مهارت را بیاموزند.
ممکن است باور و روش کارشان درست باشد اما در فرزندشان نتیجه ندهد، در این زمان باید به عوامل بسیار زیادی که روی عملکرد فرزندشان مؤثر است توجه و آنها را پیگیری و حل کنند.
در هر سه مورد بسته به شدت مشکل می توان از افراد دانا و باتجربه ای مثل معلمان و مربیان مدرسه یا مشاوران کمک گرفت. شاید هم لازم باشد کمک های تخصصی مثل مراجعه به روانشناس و روانپزشک دریافت کرد.
گفتن این که «چون ما نتوانستیم شما سعی کنید تا موفق شوید» اصلاً کارساز نیست. ما باید شکارچی ارزش ها باشیم. خیلی مهم است که برای تلاش کردن خود و دیگران ارزش قائل شویم و توجه فرزندانمان را هم به این موضوع جلب کنیم. پدر و مادری که هیچ کس را قبول ندارند و همه را زیر سؤال می برند فرصت های بی شماری را که فرزندانشان برای همانندسازی با اطرافیان دارند از آنها می گیرند.
● «زمان خاص»، پلی میان والد و فرزند
«زمان خاص » وقتی است که هر والد فقط برای یک فرزند صرف می کند و کس دیگری در آن شریک نیست. مدت این زمان و تاریخ آن هم مشخص است، مثل یک قرار ملاقات. این زمان به هیچ وجه جنبه آموزشی و تربیتی ندارد. اما در نهایت دستاوردهای بسیار سودمندی حاصل می شود که غیرمستقیم و درازمدت است مثل اعتماد فرزند به والدین، ارتباط خوب، احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس. البته در این زمان های خاص مواردی همچون آموزش، پند و نصیحت ، سرزنش ، حرف زدن از دیگران و تنبیه ممنوع است. بنابراین روابط والدین با اجرای این زمان خاص با فرزندانشان بهتر می شود. این زمان معمولاً توسط مادران به صورت روزمره و در مدت زمان کمتری مثل نیم ساعت یا یک ساعت و از سوی پدران به طور هفتگی ولی در مدت بیشتری مثلاً ۲ ساعت صرف می شود. نکاتی که باید به خاطر داشت این است که این قرار مهم است و بی علت نباید به هم بخورد. درباره کارهایی که دراین زمان خاص انجام می شود مثل یک راز دونفره مهم نباید چیزی به کسی گفته شود. در نظر گرفتن این «زمان خاص» به ویژه به والدینی که فرزندان زیر سن بلوغ دارند توصیه می شود؛ چون شروع یک ارتباط خوب با فرزند بعد از فرا رسیدن سن بلوغ ممکن است سخت تر باشد.
گاه والدین وقت زیادی صرف کسب درآمد و برآوردن خواسته های مادی فرزندشان می کنند، آنها آنقدر خسته می شوند که نمی توانند زمان خاص برای فرزندشان بگذارند. تأمین احتیاجات زندگی ضروری و سخت است ولی نباید اجازه بدهیم پول و امکانات زندگی ، جای باهم بودن را بگیرد. نسل جوان امروز لباس و دفتر و مداد بیشتر و بهتری نسبت به نسل های گذشته خوددارد. اما پدر و مادرش را کمتر در کنار خود می بیند. اگر بدانیم وجود ما برای فرزندان چه ضرورت غیرقابل انکاری دارد شاید به این نگرش برسیم که این وقت را به طور ضروری و حتمی در کنار آن ها بگذرانیم.
حسن فرامرزی
منبع : روزنامه ایران