دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مقایسه چین و هند


مقایسه چین و هند
یک تقابل روشن میان چین و هند در زمینه برنامه تنظیم خانواده مشاهده می شود. اگر به آمار و ارقام منتشره در این دو کشور پرجمعیت دنیا توجه کنیم، نخستین مساله ای که جلب نظر می کند، نرخ نازل زادوولد در چین (۲ درصد) نسبت به هند (۶/۳ درصد) است.
تا چه حد می توان این موفقیت را به سیاست های آمرانه نسبت داد، مشخص نیست. با توجه به سطح سواد زنان (تقریبا دو برابر هند)، امید به زندگی (تقریبا ۱۰ سال بیش تر از هند) و سطح مشارکت زنان در بازار اشتغال چین (تقریبا ۴/۳ درصد بیش تر از هند) انتظار می رود که نرخ زادوولد در این کشور نیز بسیار کم تر از رقم فوق (دو درصد) باشد.
اما هند کشوری است که از تنوع قومی، اقلیمی و سیاسی فراوان برخوردار است. ایالت های مختلف این کشور، از نظر سطح سواد، بهداشت و توسعه اجتماعی- اقتصادی، بسیار با یکدیگر فاصله دارند. اغلب ایالت های هند از نظر سطح آموزش، عقب مانده تر از چین هستند. (البته به جز ایالت تبت که یکی از پایین ترین نرخ های باسوادی جهان را داراست). اما ایالت «کرالا» (Kerala) در جنوب هند، از نظر آموزش، بهداشت و دیگر شاخص های اجتماعی اقتصادی، در میان ایالات این کشور ممتاز است. اگرچه «کرالا» با ۲۹ میلیون نفر جمعیت، فقط یک ایالت هند محسوب می شود اما، جمعیت آن بیش تر از بسیاری از کشورهای جهان (مثلا کانادا) می باشد. نرخ موالید در این ایالت ۱۸ در هزار است که کم تر از ۱۹ در هزار چین است. این نرخ، بدون اعمال سیاست های آمرانه به دست آمده است. ریشه موفقیت های «کرالا» راباید در سیاست های اجتماعی مترقیانه این ایالت جست وجو کرد. مثلا نرخ باسوادی زنان در «کرالا» ۸۶ درصد است که بسیار بیشتر از ۶۸ درصد چین است. امید به زندگی در بدو تولد برای زنان و مردان چینی به ترتیب ۶۷ و ۷۱ سال است.
در حالی که در کرالا به ترتیب ۷۱ و ۷۴ سال است. زنان کرالا، از دیرباز در حیات سیاسی و اقتصادی این ایالت، مشارکت فعال داشته اند. بخش بزرگی از نیروی کار ماهر و نمیه ماهر کرالا را زنان تشکیل می دهند.
نخستین ندای عمومی برای آموزش همگانی در هند به سال ۱۸۱۷ در منطقه «تراوانکور» (Travancore) از ایالت کرالا برخاست.
از دهه ها پیش، یک بحث عمومی در این ایالت پیرامون حقوق زنان و مضرات ازدواج زنان در سنین پایین، جریان داشته است. این فرآیند سیاسی، به صورت کاملا داوطلبانه و آزاد جریان دارد و پدیده های غیر اخلاقی همچون سقط جنین در این ایالت، کم تر مشاهده می شود. در حال حاضر، نرخ مرگ ومیر نوزادان در کرالا، ۵/۱۶ به ازای هر هزار تولد است (۱۷ پسر و ۱۶ دختر) درحالی که این نرخ در چین ۳۱ (۲۸ پسر و ۳۳ دختر) است. نسبت زن به مرد در ترکیب جمعیتی کرالا ۰۳/۱ است که به نسبت مربوطه در اروپا و آمریکا بسیار نزدیک است. این نسبت در چین ۹۴/۰ و درکل هند ۹۳/۰ است.
در بررسی برنامه تنظیم خانواده چین، باید این آمار و ارقام را مدنظر قرارداد.
دلیلی که معمولا برای گرایش به روش های آمرانه عنوان می شود، کند بودن آهنگ کاهش نرخ موالید در روش های داوطلبانه و مبتنی بر همکاری و مساعدت عمومی است. اما، تجربه کرالا به عکس این ادعا را ثابت می کند. نرخ زادوولد در این ایالت از ۴۴ در هزار در دهه ۱۹۵۰ به ۱۸ در هزار در دهه ۱۹۹۰ رسید. این کاهش را نمی توان بطئی تلقی کرد. این نمونه، تنها به کرالا محدود نمی شود و موارد دیگری از آن را می توان در سریلانکا، کره جنوبی و تایلند نیز مشاهده کرد.مقایسه جدول زمانی کاهش نرخ زادوولد در چین، با دو ایالت کرالا و «تامیل نادو» (Tamil Nadu) در هند نیز به نتایج جالبی می انجامد.
باوجود سیاست تک فرزندی و دیگر ترتیبات آمرانه در چین، نرخ زادوولد در این کشور، با سرعتی به مراتب کم تر از کرالا و تامیل نادو کاهش یافته است. خلاصه این که، سیاست اجباری تنظیم خانواده، آن چنان که الگوی چین عرضه می کند، به دشواری قابل دفاع است.
● تنظیم خانواده
کسانی که از ترتیبات اجباری و آمرانه دفاع نمی کنند نیز گاهی نادانسته برخی رویکردهای تحمیلی را پیشنهاد می کنند. یکی از این رویکردها، تاکید بر برنامه تنظیم خانواده و اختصاص بودجه کلان به این برنامه به زیان طرح های توسعه است. اغلب شنیده می شود که کاهش چشم گیر نرخ موالید، به اجرای طرح های تنظیم خانواده نسبت داده می شود و مثال بنگلادش، نمونه ای موفق از اجرای این قبیل برنامه ها عنوان می شود. درحالی که نرخ باسوادی در میان زنان بنگلادش فقط ۲۲ درصد و امید به زندگی در این کشور کم تر از ۵۵ سال است، نرخ زادوولد در بنگلادش بسیار نازل است و علت این امر دسترسی آسان به خدمات تنظیم خانواده عنوان می شود. نگارنده سعی کرد، تجربه بنگلادش را با دقت بیش تری مورد بررسی قرار داده و درس های لازم را از آن استنتاج کند.
اولا، نباید اهمیت تجربه بنگلادش را در کاهش نرخ موالید از ۷ به ۵/۴ درصد طی سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ دست کم گرفت. این تجربه، ادعایی را که معتقد است مردم کشورهای فقیر در برنامه های داوطلبانه تنظیم خانواده شرکت نمی کنند، رد می کند.
اما، این که، برنامه تنظیم خانواده، به تنهایی و بدون افزایش سطح آموزش و مشارکت زنان، موفقیت آمیز است، جای بحث فراوان دارد. نرخ ۵/۴ درصدی موالید در بنگلادش هنوز بسیار بالاست. برای تثبیت جمعیت بنگلادش، نرخ زاد و ولد در این کشور باید به دو درصد کاهش پیدا کند. برای نیل به این هدف سطح آموزش و دیگر شاخص های اجتماعی مربوط به زنان باید بهبود چشمگیر پیدا کند.
چشم انداز بحران جمعیت در جهان، برخی کارشناسان و ناظران بین المللی را به این نتیجه رسانده که باید بخش بزرگ تری از منابع کمیاب جهان سوم، به زیان طرح های آموزشی، بهداشتی و توسعه، به برنامه تنظیم خانواده اختصاص یابد. این رویکرد، نه تنها تاثیراتی مخرب بر رفاه مردم بر جای می گذارد و آزادی های ایشان را به شدت محدود می کند، ماهیتا نیز قادر به تثبیت رشد جمعیت نیست. بنابراین شعارهایی چون «قبل از هر چیز، تنظیم خانواده،» ناشی از کژفهمی اهداف توسعه و عدم درک اقداماتی است که باید برای نیل به کاهش نرخ موالید انجام گیرد. این نگرش نیل به توسعه انسانی را بسیار پرهزینه می داند و بنابراین به سوی روش های انحرافی چون تنظیم خانواده، متمایل می شود.
توسعه انسانی، ماهیتا روندی کاربر (Labor-intensive) است و بنابراین، نسبتا کم هزینه بوده و کشورهای فقیر نیز می توانند به آن دست پیدا کنند. ایالت کرالا که پیشتاز توسعه آموزش و بهداشت و نیز کاهش نرخ موالید و مرگ و میر در میان ایالات هند است، یکی از فقیرترین ایالت های هند محسوب می شود. ازاین رو، نرخ ۸/۱ درصدی موالید در این ایالت، به چین (۲ درصد)، آمریکا (۱/۲ درصد) و سوئد (۹/۱ درصد) پهلو می زند.
معضل جمعیت، جدی است اما، این مشکل از «عدم توازن میان جمعیت و غذا» ناشی نمی شود. البته در درازمدت، دلایلی برای نگرانی وجود دارد که تخریب محیط زیست و افول سطح زندگی در اثر افزایش بی رویه جمعیت، از مهم ترین آنهاست.
اما با کاهش نرخ مرگ و میر (به ویژه در میان کودکان)، افزایش امکانات آموزش (به ویژه برای زنان)، ارتقای امنیت اقتصادی (به ویژه برای سالمندان) و افزایش مشارکت زنان در بازار کار و عرصه سیاست، از نرخ زاد و ولد به شدت کاسته و این مهم از طریق تصمیم آگاهانه و داوطلبانه محقق خواهد شد. این امر، اکنون در بسیاری از نقاط جهان عملی شده و رشد جمعیت بسیار کند شده است.
بهترین راه برخورد با معضل جمعیت، تسری تجربه این مناطق به بقیه نقاط جهان است. سیاست کنترل اجباری موالید، مستلزم فداکاری های هولناک اجتماعی است و دستاورد بیش تری نیز نسبت به روش های داوطلبانه و مشارکت جویانه ندارد.
آمارتیاسن
ترجمه:ف.م.هاشمی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید