یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

من، آدم آهنی


من، آدم آهنی
کارگردان: آلکس پرویاس. فیلم‌نامه: جک وینتاس، اکیوا گلدزمن. بازیگران: ویل اسمیت، بریجت مونیهان، بروس گرینوود چی مک‌براید. مدت: ۱۱۰ دقیقه.
در من، آدم آهنی ”ویل اسمیت“ای مسن‌تر و پخته‌تر روبه‌رو هستیم که احتمالاً هریسون فورد بیست سال پیش را به یادمان می‌آورد. در حقیقت پیرنگ و سر و شکل فیلم، آمیزه‌ای است از بلید رانر، متروپلیس و گزارش اقلیت. شیکاگو، سال ۲۰۳۵. روبات‌ها همه جا هستند و میلیون‌ها عدد از آنها در اجتماع دیده می‌شوند و کارهائی را انجام می‌دهند که قبلاً آدم‌ها انجام می‌داده‌اند. یک مزیت دیگر نیز که در ”سه قانون روباتی“ به آن اشاره شده، این است که روبات‌ها قادر به انجام عملی علیه بشر ـ مانند قتل ـ نیستند (و همین به ما گوشزد می‌کند که پس حتماً قتلی در فیلم اتفاق می‌افتد و آن‌هم بی‌شک از سوی یکی از روبات‌ها!) اسمیت در نقش دل اسنوپر ظاهر شده، کارآگاهی اهل شیکاگو که احساس می‌کند که روبات‌ها موجوداتی خبیث‌اند و کاملاً قادرند بر دنیا تسلط پیدا کنند. پرویاس، که قبلاً کلاغ را ساخته، توصیفی از جنگی طبقاتی به‌دست داده و تصاویر سرد و بی‌روح شیکاگو با معماری پیشرفته‌ای را در کنار زوال و انحطاط شهری قرار داده است. اسپونر را که فرا خوانده‌اند تا دربارهٔ قتل دکتر آلفرد لنینگ (کرافول) مهندس روبتیک تحقیق کند، پی می‌برد که به‌رغم قوانین روبتیک فوق‌الذکر، قاتل یک روبات است.
من، آدم آهنی اقتباسی است آزاد از سلسله داستان‌های من، آدم آهنی آیزاک آسیموف، ولی خود فیلم بیشتر به گزارش اقلیت و حس و حال ”توطئه‌آمیز“ش شباهت دارد.
فیلم، سرگرم‌کننده است ولی فاقد اصالت و ابتکارهای لازم بوده و جرأت ریسک کردن نداشته که این هم احتمالاً به خاطر حساب و کتاب‌های گیشه‌ای بوده که لازمه‌اش اکشن‌ها و پایان قابل پیش‌بینی است؛ و ضمناً شکی هم وجود ندارد که در سال ۲۰۳۵ یادی از آن نخواهد شد.
بزرگ‌ترین شگفتی فیلم، اجراء اسمیت است که در اینجا به جلوه‌های ویژه متکی نبوده و واقعاً بازی کرده است.
منبع : مجله دنیای تصویر