یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا
باروخ اسپینوزا
بندیکت د اسپینوزا (زادهٔ ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ - درگذشتهٔ ۲۱ فوریه ۱۶۷۷) در زادگاه خود آمستردام به «بنتو د اسپینوسا» معروف بود. او یکی از فیلسوفان بزرگ واقعگرا سده هفدهم بشمار میآید.
اسپینوزا آموزش را در مدرسه ی یهودیان آغاز کرد اما رفته رفته نشانه های تردید در مورد کتاب مقدس یهودیان به عنوان وحی الهی در او آشکار شد. اسپینوزا تحت تأثیر فلسفه ی دکارت بود. اما در تاملات متافیزیکی خود تلاش میکرد بر ثنویت دکارتی چیره گردد و خدا، روح و ماده را در پیوندی واحد به اندیشه درآورد.
باروخ (بندیکت) د اسپینوزادر یک خانواده ی مذهبی یهودی در آمستردام متولد شد. خانوادهٔ او در اوایل همان سده به همراه بسیاری از دیگر یهودیان پرتغالی و اسپانیایی، از بیم پیگرد توسط دستگاه تفتیش عقاید کلیسا، به هلند پناه آورده بودند. هلند در آن زمان از نظر مذهبی سرزمین نسبتاً رواداری بود.
پدر اسپینوزا او را به مدرسه ی یهودیان سپرد تا با آموزش در حوزه ی تئولوژی خاخام شود. اسپینوزا در سن ۱۵ سالگی شاگردی استثنایی در حوزه ی امور دینی بود، اما آموزش در این زمینه او را راضی نمیساخت. به دلیل آشنایی به چند زبان، مستقلا به مطالعه ی آثار فلسفی پرداخت. در سن ۱۸ سالگی، نشانه های تردید در مورد کتاب مقدس یهودیان به عنوان وحی الهی در او آشکار شد و تدریجا موضوعاتی چون دخالت یک خدای شخصی در امور انسانی، برگزیدگی قوم یهود از طرف خداوند و نیز حقوق ویژه ی روحانیان را مورد شک و پرسش قرار داد.
اسپینوزا مراسم عبادی و دینی را بی اهمیت و زاید خواند و به این نظر رسید که متون کتاب مقدس را نباید لغت به لغت فهمید. از همین رو، او را در سن ۲۴ سالگی به جرم افکارانحرافی از جامعه ی یهودیان هلند اخراج و ورودش را به کنیسه ها ممنوع کردند. نظریاتش دشمنان زیادی برای او تراشیده بود و پس از اینکه سوء قصدی به جان او نافرجام ماند، از آمستردام گریخت و گوشهگیری و انزوا پیشه کرد و خود را یکسره وقف فلسفه نمود.
اسپینوزا زندگی ساده ی خود را از راه تراش شیشه های ذره بین تامین میکرد. در سال ۱۶۷۳ شهریار پفالتس که با نظریات فلسفی اسپینوزا آشنا بود، به وی پیشنهاد کرسی استادی فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ را داد، مشروط بر آنکه او از آزادی پژوهش فلسفی برای براندازی دین عمومی سوءاستفاده نکند. اسپینوزا این دعوت را رد کرد، چون نمیخواست استقلال فکری خود را قربانی مقام و عقل را تابع ایمان سازد. وی در پاسخ به دعوت آن شهریار نوشت: «از آنجا که نمیدانم مرزهای آزادی فلسفی، برای اینکه دین برانداخته نشود کجاست، نمیتوانم از فرصت به دست آمده استفاده کنم».
در سال ۱۶۷۵ یک دیندار کاتولیک به نام آلبرت بورگ در نامهای به اسپینوزا نوشت: «من این نامه را بنابر وظیفه ی دینی خود برایتان مینویسم تا عشق به همسایه را حتا به شما که یک کافر هستید نشان دهم. شما را فرا میخوانم که روح خود را به موقع نجات دهید و به مسیحیت بگروید. شما مدعی هستید که سرانجام، فلسفه ی حقیقی را یافته اید. اما از کجا میدانید که فلسفه ی شما بهترین است؟ آیا میخواهید کفرگوییهای ناگفتنی موجودی نکبتزده، کرمی حقیر و انسانی خاکی را که سرانجام غذای کرمها میشود، گستاخانه بر حکمت بی انتهای پدر جاودانی برتر شمارید؟ از شما خواهش میکنم بس کنید و دیگران را نیز همراه خود به فساد نکشانید».
اسپینوزا در پاسخ این مؤمن مسیحی نوشت: «من ادعا نمیکنم که بهترین فلسفه را یافته ام، اما میدانم که حقیقت را میتوان شناخت. تمام دلایلی که شما در نامه ی خود اقامه کردید، فقط در طرفداری از کلیسای رومی است. آیا معتقدید که با آن میتوان اقتدار این کلیسا را به روش ریاضی اثبات کرد؟ و چون این چنین نیست چگونه میخواهید باور کنم که بُرهانهای من ساخته و پرداخته ی ارواح خبیث است و سخنان شما ملهم از پروردگار؟ افزون بر آن، من میبینم و نامه ی شما نیز آشکارا نشان میدهد که برده ی این کلیسا شده اید، نه به خاطر عشق به خداوند، بلکه از بیم آتش دوزخ که تنها علت خرافهاست. این خرافه را از خود دور سازید و خردی را که خداوند به شما ارزانی داشته به رسمیت بشناسید و اگر نمیخواهید جزو موجودات فاقد خرد به شمار آیید، از آن بهره گیرید. بس کنید و خطاهای ابلهانه را معما و رازورزی جلوه ندهید!».
اسپینوزا کتاب مقدس را حاوی قوانینی اخلاقی میدانست که فرمانبری میطلبد، اما کمکی به شناخت حقیقت نمیکند. اگر کسی این سخن را در ایتالیا یا اسپانیا بر زبان میآورد، بی تردید کلیسا او را در آتش میسوزاند. همعصران اسپینوزا نمیدانستند او را چگونه آدمی ارزیابی کنند. حتا بسیاری از هوشمندان زمانه اش او را رهزن عقل سلیم میدانستند، اما معدودی نیز یک مقدس.
مهمترین اثر اسپینوزا «اتیک» نام دارد. اما این کتاب بر خلاف عنوانش، به معنای گسترده ی کلمه بیشتر متافیزیک است و فلسفه ی اخلاق در آن جایگاه اصلی را ندارد. اسپینوزا در زمان حیاتش، این اثر را فقط ددر اختیار معدودی از دوستانش قرار داد و به اصرار شخصی او، انتشار این کتاب پس از مرگش صورت گرفت.
اسپینوزا از جوانی دچار بیماری سل بود و تقریباً تمام عمر ناچار شد از یک رژیم سخت غذایی پیروی کند. اهل خوشگذرانی و معاشرت نبود. در نهایت سادگی میزیست و پول بازنشستگی ایی را که بنابر وصیت دوستی دریافت میکرد، خود از پانصد گولدن به سیصد گولدن کاهش داد. وی هشت ماه پیش از مرگش نامه ای نوشت که نشان میدهد علیرغم جسمی فرسوده و بیمار، ذهنی از نظر فلسفی و علمی تیز و شاداب داشتهاست. اسپینوزا در ۲۱ فوریهی ۱۶۷۷ در سن ۴۵ سالگی در لاهه چشم از جهان فروبست.
منبع : ویکی پدیا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی ایران مجلس انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور رئیس جمهور رهبر انقلاب دولت سیزدهم
تهران هواشناسی آتش سوزی زلزله فضای مجازی سیل شهرداری تهران سازمان هواشناسی وزارت بهداشت پلیس بارش باران سلامت
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو گاز حقوق بازنشستگان بازار خودرو قیمت طلا ایران خودرو بورس نمایشگاه نفت بانک مرکزی مالیات
نمایشگاه کتاب کیانوش عیاری نمایشگاه کتاب تهران رضا عطاران کتاب تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران دفاع مقدس سریال مهران مدیری شعر
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه آمریکا روسیه حماس سازمان ملل رفح افغانستان اوکراین
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر هوادار لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید باشگاه پرسپولیس سپاهان بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی خورشید ایلان ماسک شفق قطبی فناوری اپل ناسا طوفان خورشیدی گوگل روزنامه ماهواره
سرطان سازمان غذا و دارو آلزایمر کاهش وزن فشار خون سیگار قهوه دیابت توت فرنگی بارداری افسردگی