پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تردد در این راه ادامه دارد


تردد در این راه ادامه دارد
فضای راکد هر جامعه را جنبش‌ها به تحرک در می آورد و پایایی آن به نهضت‌ها و در نهایت انقلاب می انجامد اما این سیر بدون هدف تعریف نشده است و هدف را ایدئولوژی شاخص می‌کند و سکان هدایت جنبش در اصل در دستان ایدئولوژی ست.
در جهان هیچ‌گاه یک قطب تک وجود نداشته و نخواهد داشت در هرجا اگر استعمار و استثمار به وجود آید مطمئنا مقاومت‌ها ومخالفت‌ها را بر می انگیزد و دیر یا زود توازن قدرت برهم می ریزد و مخالفت‌ها نهایی می‌شود و دست مستکبر را می‌بندد شاید برای همه ملموس نباشد که کشورهایی که سال‌هاست سلطه پذیرند چه‌طور با سلطه گر مخالفت می کنند ؟ ولی باید دانست که اراده‌ی دولت‌مردان را نباید به پای مردم نوشت و اصولا منظور از مبارزه و جنبش مردم هستند نه حکومت ها. هرچند بقای حکومت‌ها نیز به آگاهی اکثریت مردم است ولی یک اقلیت آگاه می تواند جبران‌گر این بی اطلاعی باشد.
کشاکش و درگیری بر سر اساس زنده‌گی همیشه و در تمامی گوشه و کنار دنیا وجود داشته و اغلب بر هم‌این پایه مبارزات و گروه‌هایی مبارز شکل می گرفتند؛ جنبش‌هایی برای جان و مال وناموس که جمع آن را آزادی می نامیدند. اما این بار در منطقه‌ای حساس از جهان یعنی خاورمیانه و در جزیره ثبات استکبار جهانی یعنی ایران، انقلابی رخ می دهد که آزادی و استقلال خود را فقط در جان و مال و ناموس نمی دید و گوهری را ملاک خود قرار داد که عقیده نام گرفت.
ویژگی‌های منحصر به فرد انقلاب در یک مقاله نمی‌گنجد ولی حکومت و مبارزه بر سر عقیده در دوره‌ای نمایان شد که یک قطب خدا را منکر شده بود و دیگری خدا را در خانه ها محدود کرده بود. در زمان که هر تحول و رویدادی در هر کشور باید یا شرقی باشد یا غربی کشوری انقلابی شعار خود را نه شرقی نه غربی قرار می دهد و اساسا ابهت جهان دو قطبی را می‌شکند و به صور مبارزه با هر دو قطب می دمد تا نشان دهد که ای جهانیان دین را مخدر جوامع ندانید واین راهی نجات بخش از هر دو قطب ظالم است و جالب‌تر این‌که رفتارهای دو ابر قدرت نیز نظام دو قطبی را خدشه دار کرد؛ افرادی که می اندیشیدند شوروی و آمریکا دشمنان قسم خورده و آشتی ناپذیرند، دیدند که چه‌گونه در مقابله با انقلاب اسلامی در کنار یک‌دیگر قرار گرفتند و مقابل جمهوری اسلامی ایران ایستادند و عملا ساختار نظام خودساخته جهان دو قطبی را خدشه دار کردند و این روند تا فروپاشی شوروی ادامه داشت و این عامل، خود منادی و راهی برای صدور انقلاب بود.
در نگاه دیگر انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که در مختصات منطقه و به ویژه در روابط اعراب و اسرئیل تحولاتی پیش آمده بود. جنبش‌های آزادی بخش عرب که متاثر از تفکرات ملی گرایانه، سوسیالیسم و پان عربیسم به وجود آمده بودند با خروج مصر از حلقه‌ی مقابله با اسرائیل، از هم پاشیده شده بودند و عملا نتوانستند آن چه را که ملت ها از آن ها می‌خواستند برآورده سازند ولی با ظهور انقلاب اسلامی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی ره‌بری این جبهه را بر اساس اسلام انقلابی بر عهده گرفت و استفاده از گفتمان مستضعف و مستکبر امید تازه‌ای را نه تنها در منطقه بل‌که در دنیا به وجود آورد. جنبش‌های انقلابی اسلامی در منطقه تاییدکننده‌ی این موضوع هستند. سازمان‌هایی از جمله حزب الله لبنان، جهاد اسلامی، حماس، حزب الدعوه و سازمان پیکار اسلامی عراق، سازمان الجهاد و جناح الیسار مصر و جبهه‌ی اسلامی بحرین را می توان از تاثیرانقلاب در منطقه به شمار آورد.
عامل بعدی نفوذ تفکر انقلاب اسلامی به عرصه بین الملل، جنگ تحمیلی عراق با ایران است. در اصل جنگ ۸ ساله به علت جلب توجه جامعه جهانی و ایفای نقش ابر قدرت‌های زمان در این عرصه،کاملا رصد می شد. هرچند که هم‌واره با سانسور و قلب بخشی از واقیعت ها روبه‌رو بود ، خود بستر مهمی برای صدور انقلاب ایجاد کرد. جامعه جهانی با نظر به این که با مقاومت در برابر ابر قدرت‌ها این انقلاب پیروز شد، به کارکرد آن ایمان پیدا کرد.
موضو ع قابل تامل دیگر در این باب حمله‌ی عراق به کویت است که منجر شد تا کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس متوجه شوند با وجود امکان انتقام جویی ایران از آن‌ها به علت مساعدت هایی که به صدامیان، در دفاع ۸ ساله می رساندند اما ایران اسلامی بر اصول خود پای‌بند بود و نشان داد که وحدت و حسن هم‌جواری و ارتباط نزدیک بین کشورهای منطقه را هم‌چنان در راس کارهای خود قرار داده، و آن‌ها با روی‌گردانی از حکومت عراق، به جمهوری اسلامی ایران نزدیک شدند. روابط هروز نزدیک‌تر و محکم‌تر شد و حیطه نفوذ اندیشه انقلاب گسترش پیدا کرد.
هم‌یاری کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق را نیز باید به کارنامه‌ی درخشان نفوذ انقلاب در منطقه اضافه کرد و حیطه این اندیشه را به منطقه‌ی قفقاز و آسیای میانه گسترش داد و اوج آن را در حل و فصل جناح‌های درگیر در تاجیکستان دانست.
اما افغانستان و در تهاجم شوروی به این کشور، ایران با محکوم کردن این اقدام و حمایت از گروهای جهادی و مبارز جای‌گاه انقلاب را تثبیت و انتظارات مردم و گروه‌های اسلامی جهادی افغانستان را برآورده کرد در صورتی که انتظار می رفت به علت درگیری با آمریکا از رویارویی با شوروی بپرهیزد ولی بعدها با ظهور طالبان نفوذ اندیشه‌ی انقلابی سرکوب شد اما سقوط طالبان زمینه‌ی مساعد را برای گسترش دوباره‌ی اندیشه انقلاب فراهم کرده است .
در عراق نیز که در ابتدا ، خود را سد محکمی در مقابل انقلاب نشان داد بعد از سقوط صدامیان ورق برگشت و گروهای اسلامگرا و جنبشهای شیعی و دولتی ائتلافی بر خواسته از آرای مردم روی کار آمدند که با مبانی انقلاب مانوس هستند.این شمای کلی بود از صدور انقلاب در منطقه
همان‌طور که گفته شد جنبش‌ها و تحرکات منطقه ای با تاسی از انقلاب و پی‌ریزی اسلامی ظهور پیدا کرده اند و کماکان با ایمان راسخ خود جبهه‌ی اسلامی را پیش می برند در این رابطه می توان به پیروزی‌های مکرر حزب الله لبنان در عرصه‌های مختلف سیاسی و نظامی در سطح بین الملل و منطقه و در جنبه‌های مختلف علمی ،فرهنگی،سازندگی و...در داخل لبنان اشاره کرد. حزب الله با اخراج اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ جای‌گاه ویژه‌ای در لبنان و جهان اسلام پیدا کرد وبادفاع ۳۳ روزه و شکست هیمنه‌ی شیشه‌ای اسرائیل جای‌گاه منطقه ای خود را مستحکم کرد و موجی از امید و پیروز را در دل ملت‌های منطقه ایجاد نمود و سرخورده گی ملت‌های عرب در مقابله با اسرائیل را زدوده و در معادلات سیاسی منطقه ای اثر گذار شده است و به عنوان فرزند انقلاب اسلامی به علاوه بر نشان دادن تاثیرات برون مرزی و موفق انقلاب ، دل مردم سراسر جهان را به ویژه مسلمانان منطقه را بیش از پیش به آرمان‌ها و حقانیت انقلاب نزدیک کرد و افکار طالبانی و القاعده ای را به حاشیه راند و مقابله‌ی اسلامی واقعی را نمایان کرد و چهره‌ای دین مدار مقاوم و مدافع را مجلی کرد ومردم فلسطین نیز در آن سوی جبهه با درک دلایل پیروزی حزب الله به جبهه‌ی مقاومت اسلامی حماس در مقابل ملی گرایان فتح امیدوار شدند.
● ما کجای جبهه ایم؟
جبهه‌ی نظامی را شاید به طور برجسته در سیمای حزب الله لبنان و جنبش مقاومت اسلامی حماس دید و این دو جنبش برخواسته از دل مردم انقلابی و مسلمان ،در جنگ خود با تتمه‌ی استکبار هر روز گامی به جلو بر می دارند و راهی را که اعراب در ۶۰ سال بر پایه ناسیونالیسم و سوسیالیسم با ارتش های کلاسیک خود نتوانسته بودند طی کنند، می‌پیمایند و ندای جنگ جنگ تا پیروزی را سر
می‌د هند. در اساس ، ماهیت این مناقشه با مذاکره سر سازگاری ندارد و فقط مبارز می طلبد.
اما جبهه ای که ره‌بر معظم انقلاب به عنوان هدایت گرجبهه حق برای ما مشخص کرده جبهه ی مبارزه علمی و فرهنگی است. ما با گذر موفق از جبهه ی سیاسی و نظامی به جبهه‌ی آخر مبارزه رسیده ایم و پیروزی در این جبهه یعنی تکمیل آخرین حلقه از احیای تمدن اسلامی. احیا ی تمدن اسلامی نمود بازیابی شکوه و عظمت جهان اسلام و حاکم شدن حکومت اسلامی و استقلال نظامی،سیاسی،علمی،فرهنگی،اقتصادی خواهد بود.
با گذشت ۳۰ سال از انقلاب و بیست سال ازپایان یافتن پیروزی در جبهه های سیاسی و نظامی به الگو و قیم تمام جنبش‌های منطقه تبدیل شده ایم و عملا آن‌ها از ما پیروی می کنند و علم‌دار این حرکت در دنیا ما هستیم و پیروزی در این جبهه برای ما، توسل به حرکت‌های انقلابی جهادی برای شکل گیری جنبش نرم‌افزاری و رسیدن به مقطع تولید علم است و این وظیفه‌ای است که در جبهه برای ما مشخص شده وآن‌ها نتیجه‌ی ریخته شدن خون ومبارزه و دفاع خود را در پیروزی ما می بینند در جبهه‌ی سیاسی نیز می توان گفت که پیروزی جبهه های دیگر تضمین کننده ی پیروزی سیاسی ما در عرصه بین المللی است .
ندای انقلاب الان در سیمای جنبش‌های اسلامی متجلی است وبه برکت آن دیگر هیچ کشور اسلامی نمی تواند از کنار تحولات به راحتی بگذرد و ما در کانون این نگاه‌ها قرار داریم و این نقطه‌ی ثقل وظیفه‌ای بس سنگین را بر دوش ما قرارداده که کاستی در انجام وظیفه‌ ما را در دادگاه تاریخ محاکمه خواهد نمود.
برگرفته از نشریه کلک دانشگاه شهید باهنر کرمان
منابع
انقلاب اسلامی ،تاثیرات و پیامد ها دکتر منوچهر محمدی
نشریه پگاه حوزه شماره ۳۸
محمدحسین فرهادیان