جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


رهیافتی کلی به رویکردهای فمنیسم لیبرال در باب رسانه


رهیافتی کلی به رویکردهای فمنیسم لیبرال در باب رسانه
در این مقاله تلا‌ش بر این خواهد بود تا نگاهی به بحث‌های مطرح شده از سوی جنبش‌های فمنیستی و دیدگاه‌های آنها نسبت به بازنمایی زنان در رسانه‌های جمعی بیندازیم.
در یک دسته بندی کلی اما تا حدودی دارای توافق، انواع فمنیسم را به سه گروه:
۱) فمنیسم لیبرال،
۲) فمنیسم مارکسیستی یا سوسیالیستی
۳) فمنیسم رادیکال تقسیم می‌کنند.
همه این رویکردها به نوعی در تلا‌ش بی وقفه برای تعیین تعریفی مشترک از فمنیسم هستند. به عقیده فریدمن <تلا‌ش برای رسیدن به یک تعریف پایه از مبنای مشترک تمامی فمنیست‌ها همواره می‌تواند با تاکید بر این نکته آغاز شود که اساس همه آنها موقعیت فرو دست زنان در جامعه و تبعیض است که زنان به دلیل جنس خود با آن روبه‌رو می‌شوند. افزون بر آن می‌توان این‌طور عنوان نمود که تمامی انواع فمنیسم، به‌منظور کاهش این تبعیض و در نهایت غلبه بر آن، خواهان تغییراتی در نظم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی‌ هستند.
در میان همه آنها فمنیسم لیبرال شناخته‌شده‌ترین شکل اندیشه فمینیستی است و غالبا مترادف خود فمنیسم دانسته می‌شود. در این رهیافت تبیین جایگاه زنان در جامعه برحسب حقوق نابرابر یا موانع مصنوعی در برابر مشارکت زنان در جهات مختلف که فراسوی خانواده و خانه‌داری واقع شده، صورت می‌پذیرد (بیسلی، ۸۵ :۱۳۸۵.) به علا‌وه، به‌رغم اینکه هر یک از جنبش‌ها و شاخه‌های فمنیستی دلا‌یل مختلفی را برای موقعیت فرودست زنان در جامعه و رسانه‌ها بیان می‌کنند، اما به نظر می‌رسد رویکرد لیبرال‌ها در این باره قدرتی متفاوت و عملکردهای آنها تا حدودی نرم‌تر و در عین حال معتدل‌تر می‌باشد. از این رو در اینجا به بررسی دیدگاه این گروه از فمنیست‌ها درباره رسانه می‌پردازیم. ‌
هدف فمنیسم لیبرال از دیرباز، احقاق حقوق برابر برای زنان بوده است، یعنی برخورداری زنان از حقوق شهروندی مساوی با مردان. بر مبنای این تفکر، زن موجودی انسانی است و همان حقوق طبیعی و سلب نشدنی مردان را دارد. جنس زن به حقوق طبیعی او ربطی ندارد. اما در اکثر جوامع به خاطر جنسیت زن نسبت به آنها تعرض روا می‌دارند. هدفی که فمنیست‌های لیبرال دنبال می‌کنند اثبات این نکته بوده که تفاوت‌های قابل مشاهده میان دو جنس ذاتی نیست، بلکه نتیجه جامعه پذیری و همگون‌سازی جنس و نقش است ( آبوت، ۱۳۸۰:۲۸۷.) بدین ترتیب در اندیشه فمینیستی لیبرال تمرکزی بر حوزه عمومی و بر منازعات قانونی، سیاسی و نهادی برای حقوق افراد به منظور رقابت در آن حوزه عمومی ملا‌حظه می‌شود. ‌ در فمنیسم لیبرال همچنین نوعی دل‌مشغولی انتقادی در خصوص ارزش خودمختاری و <آزادی>فردی که با اعمال محدودیت‌هایی ناموجه از سوی دیگران نقض می‌شود، وجود دارد. همچنین اندیشه فمینیستی لیبرال متکی بر لیبرالیسم ناظر به رفاه است که باز توزیع منصفانه‌تر مزایا و فرصت‌ها را پیشنهاد می‌کند. (همان، ۸۷- ۸۶)
فمنیسم لیبرال در نگرش به مساله انقیاد زنان مشکل اصلی را در وضع استخدامی و نابرابری اقتصادی زنان و فرصت‌های نابرابر از لحاظ جنسی می‌جوید و راه حل را در ایجاد برابری در حد امکان می‌داند. از دیدگاه لیبرال‌ها سلطه مردان بر زنان در قانون نهادینه شده و موجب اخراج زنان از حوزه‌های مهمی از حیات گشته است بنابراین فمنیسم لیبرال از آرمان برابری میان زن و مرد دفاع می‌کند. (بشیریه: ۱۰۷ :۱۳۷۹)
نقد فمنیست لیبرالی رسانه‌ها به تحلیل محتوای کمی متکی است. مثلا‌ برنامه‌های تلویزیون بر اساس انواع و تواتر نقش‌های زنان تحلیل می‌شوند. فمنیست‌های لیبرال خواهان دسترسی مساوی به نظم نمادین هستند و استدلا‌ل می‌کنند که رسانه‌ها از طریق نمایش بیشتر زنان و مردان در نقش‌های غیرسنتی و با استفاده از زبان غیر جنس‌گرا می‌توانند به این امر کمک کنند. مثلا‌ مردان و زنان باید در موقعیت‌های مشابهی از قدرت قرار گیرند همچون مدیران شرکت‌ها، رئیس جمهور کشورها و غیره. این دسته از فمنیست‌ها خواستار بازنمایی واقع بینانه‌تری از زنان در فرهنگ عامه و فرصت‌های شغلی بیشتری برای زنان در صنایع رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها تا حدودی به خواسته‌های این گروه فمنیست‌ها پاسخ داده‌اند اما نتایج، همان تصاویر غیر واقعی زنان است؛ زنانی که به‌طور همزمان در مشاغل و کارهایشان موفق و مستقل هستند و به همان اندازه مادران و همسران سختکوش و وفاداری هستند و قادرند زیبایی و جوانی خود را نیز حفظ کنند.
البته استراتژی‌های این دسته، پیامدهای غیرمنتظره‌ای را در کارهای رسانه‌ای به دنبال داشته است. اگرچه شاهدیم که تعداد زنان گوینده خبر در تلویزیون و تعداد زنان روزنامه نگار افزایش یافته و مشکل نابرابری جنسی حل شده است ولی تعداد زیاد زنان در مشاغل رسانه‌ای به معنای قدرت برتر یا توان تاثیرگذاری زنان نیست. این امر می‌تواند به معنای کاهش حقوق و جایگاه زنان در این حوزه باشد، به‌طوری که شاهدیم حقوق زنان به مراتب کمتر از مردان است. ‌ در نهایت می‌توان چنین نتیجه گرفت که رهیافت فمنیسم لیبرال در رسانه، اولا‌ درپی تعیین جایگاه زنان در جامعه برحسب حقوق نابرابر است. و ثانیا آنها به این موضوع که چرا آزادی فردی زنان با اعمال محدودیت‌هایی ناموجه نقض می‌شود اعتراض دارند و ثالثا به همسانی مردان و زنان باور دارند و تسلط مردان بر زنان را قانون نهادینه شده می‌دانند و در پی تغییرات این قوانین می‌باشند. ‌
محمد خوجم لی، امین پروین
منبع : روزنامه اعتماد ملی