پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

مبارزان تیرگی ها


مبارزان تیرگی ها
● نگاهی به آخرین نمایشگاه عكس های رضا دقتی در پاریس
رضا دقتی، هنرمند عكاس ایرانی، سال ها است كه به هر گوشه دنیا سرك می كشد و از پشت دوربین خود به صحنه هایی نگاه می كند كه شاید هر فردی دل دیدن چنین صحنه هایی را نداشته باشد. او سال ها با احمدشاه مسعود در كوه های افغانستان همراه بود و خاك سارایوو، لبنان و فلسطین را زیر پا گذاشته و دوربین عكاسی، تنها سلاحی بود كه بر دوش داشت.
اما آنچه تصاویر آخرین نمایشگاه عكس او را تشكیل می داد ارتباط مستقیمی با صحنه های جنگ و درگیری نداشت. چهره های زنانی كه ردی از جنگ یا محدودیت در آنها دیده می شود ۲۵ تابلوی نمایشگاه این عكاس در گالری آلكاتل پاریس را تشكیل می داد.
چهره این زنان در سال های فعالیت او آنچنان در ذهنش حك شده بود كه نتوانست به راحتی از كنار آنها بگذرد: «با كشیده شدن جنگ از خطوط مقدم جبهه به شهرها، زنان و كودكان هم وارد جنگ می شوند. با این تفاوت كه سربازان درگیر جنگ، سنگری برای پناه گرفتن دارند اما زنان و كودكان با حمله به شهرها كاملاً بی پناه می مانند. زنان در سخت ترین شرایط زندگی و با وجود تمام مشكلات جنگ و خشونت، مقاومت می كنند و همین مقاومت، زیبایی خاصی را در چهره آنها پدید می آورد.»
آنچه در عكس های این نمایشگاه و بر روی پایگاه اینترنتی گالری آلكاتل دیده می شود به بهترین شكل، نشان دهنده همین دیدگاه دقتی است. او با آثار خود به كالبدشكافی جامعه درگیر جنگ یا مسائل محدودكننده دیگر از طریق چهره ها و تمركز بر وضعیت زندگی زنان در چنین وضعیت هایی پرداخته است.
كریستیان پونسوله، رئیس مجلس سنای فرانسه، دوم نوامبر سال گذشته میلادی در مراسم اعطای مدال ملی لیاقت فرانسه به این عكاس، خطاب به او گفت: «چهره زنان و مردانی كه شما از چهار گوشه جهان گرد آورده اید، نشانگر یگانگی انسان است. نگاه و توجه خاصی كه به كودكان بی دفاع در جهان دارید موجب شده است كه همواره تلاش كنید از دریچه دوربین، معصومیت نگاه آنان را به تصویر درآورید.»
یكی از عكس های درخشان این نمایشگاه به پرتره ای از یك دختر تاجیك مربوط می شود كه در استان های تاجیك نشین چین و در تركستان شرقی عكاسی شده است. دقتی در شرح این عكس نوشته: «از سال ۱۹۹۰ با وارد شدن چین به دنیای اقتصاد آزاد، آموزش و پرورش در این كشور دیگر رایگان نیست. این دختر جوان تاجیك باید در مدرسه زبان یوگو را بیاموزد. هر چند مردم منطقه می توانند به هر زبانی صحبت كنند اما زبان رسمی و نوشتاری، همان زبان چینی است.»
در عكس، چهره دختر جوانی را می بینیم كه نیمی از آن در تاریكی فرو رفته و نیمه دیگر آن در روشنایی دیده می شود و عكاس با تیزهوشی خاصی، خط سایه و نور را مشخص كرده است. در نیمه تاریك چهره، برق نوری در چشم، تنها نقطه تاكیدی است كه به تقابل نور و روشنایی دامن می زند.
رضا دقتی در بیشتر عكس های این مجموعه خود از نور و تاریكی یا تضاد رنگ ها استفاده كرده و در برخی موارد به تركیب بندی های نقاشانه دست یافته كه در آنها نیز نوعی تضاد دیده می شود.
«خانواده مرد ماهیگیر» یكی دیگر از این نمونه عكس ها است كه در حاشیه رودخانه ولگا عكاسی شده است. دو پنجره در یك دیوار به سمت خیابان باز شده اند و در هر یك از آنها، زنی حضور دارد؛ یكی رو به دوربین و دیگری پشت به آن كه هر دو به لبه پنجره یله داده اند. در پیش زمینه كادر، دو ماهی بر روی زمین قرار گرفته اند كه بین آنها نیز تضاد چشمگیری دیده می شود؛ یكی از ماهی ها خیلی بزرگ و دیگری، بسیار كوچك است.
دقتی، شرح این تصویر را چنین نوشته: «برای مجله نشنال جئوگرافی بر روی پروژه ای درباره دریای خزر كار می كردم. حدود شش ماه به مسافرت به پنج كشور همسایه اطراف این دریاچه پرداختم. اولین تجربه من از این دریاچه به سن هفت سالگی بازمی گشت كه در شمال ایران به ساحل خزر رفتم. همیشه یكی از رویاهایم این بود كه به مسافرت در اطراف آن بپردازم. این عكس به ساحل رود ولگا مربوط می شود. رودخانه ای اسرارآمیز كه سراسر روسیه را طی می كند و در دریای خزر آرام می گیرد. با وجود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در این منطقه، كالخوزها [مراكز كار اشتراكی كمونیست ها] هنوز فعال هستند و كار اصلی آنها ماهیگیری است. ماهیگیران صبح زود به دریا می روند و صید آنها به این مزارع آورده می شود كه زن ها، آنها را تمیز می كنند. خبر رسیدن یك عكاس موجب شده بود آنها تمیزترین و زیباترین لباس های خود را بپوشند، اما من به دنبال چهره واقعی كار و زندگی آنها بودم. شاید فكر می كردند قصد دارم در روستایشان از آنها عكس پرتره بگیرم! آنها علاقه ای نداشتند با ماهی ها جلوی دوربین بیایند به همین دلیل یكی از آنها به دوربین پشت كرده و دیگری هم نگاهش را به سمت دیگری چرخانده است.»
عكسی سیاه و سفید از روآندا هم، چنین تضاد و تقابلی را در خود دارد. دو زن سیاه پوست پشت به هم ایستاده اند و به روبه روی خود خیره شده اند كه پر است از عكس های كوچك كودكان. زن سمت راست، كودكی را به پشت خود بسته و زن سمت چپ باردار است كه این برآمدگی بدن دو زن، این تقابل را شكل می دهد. این عكس به جنگ داخلی روآندا مربوط می شود كه هزاران نفر در جریان آن كشته شدند و كودكان بسیاری نیز از خانواده های خود جدا افتادند. این كودكان هنگام گریز از صحنه جنگ از خانواده های خود دور افتاده و از سوی یونیسف در اردوگاهی متمركز شده بودند.
دقتی با همكاری یونیسف و صلیب سرخ در سال ۱۹۹۶ از این كودكان عكاسی كرد و با به نمایش گذاشتن این ۱۲ هزار عكس در اردوگاه های مختلف پناهندگان، سه هزار و ۵۰۰ كودك توانستند خانواده های خود را پیدا كنند.
دقتی، عكس دیگری از روآندا را نیز در این مجموعه گنجانده است كه به یكی دیگر از دردهای مردم این كشور می پردازد. زنی سیاهپوست در مقابل دوربین این عكاس ایستاده كه قابی بزرگ را در دست دارد كه عكس های یادگاری سیاه و سفید و رنگی در آن قاب كنار هم چسبیده اند. این عكس در بین دیگر عكس های مجموعه، بسیار ساده تر به نظر می رسد و همین سادگی به آن جذابیت می دهد.
با این وجود، دقتی در به كارگیری نور بر روی سوژه خود، بیشترین توجه را نشان داده تا تاریكی پشت زن و رنگ های تند شالی كه بر گردن انداخته، هر دو به چشم بیایند. دقتی درباره این عكس كه در سال ۱۹۹۲ آن را عكاسی كرده، می نویسد: «شالی روشن و با رنگ های گرم كه او خود را با آن پوشانده بود در فضایی كه همه چیز تاریك و خشن بود، زندگی را بیابان می كرد. وقتی در خانه خاكستری خود حركت می كرد به ملكه ای خسته شبیه می شد. مانند فردی كه می خواهد با بی میلی، گنجینه ای را با دیگران قسمت كند، كورمال كورمال صفحه ای پر از عكس را می آورد.
در سكوت آن را مقابل خود می گیرد و مدت ها همان طور نگه می داردش. با صدایی درهم شكسته از بیماری و ماتم می گوید كه آنها تصاویر زندگی او بودند، شادی گذشته. می گوید حالا همه چیز به یك خاطره تبدیل شده است و آن خاطره اگر بسیار گرانبها باشد هم نمی تواند كسی را به او بازگرداند. به نظر می رسد رازی را با شرمساری زیاد می خواهد بگوید، اینكه شوهرش از ایدز مرد و آن بیماری را به او منتقل كرد. زن در پایان می گوید: دردهای او را هنگام مرگ به خاطر می آورم و می دانم من هم دچار آن خواهم شد.»
رضا دقتی در طول سال های فعالیت خود به عنوان عكاس بارها به افغانستان سفر كرده و تصاویر بسیاری را نیز از جنگ در این كشور و جنگ زدگان آن ثبت كرده است. در این نمایشگاه نیز چند عكس از افغانستان دیده می شد. چند زن با لباس های قرمز در پیش زمینه در حال حركت هستند و چیزی بر سر دارند. پشت آنها و آن سوی یك دیوار، برجك هایی دیده می شود. زنان حاضر در تصویر از فاصله دوری كه عكاس صحنه را ثبت كرده به ماكت هایی كوچك از برجك ها شبیه هستند.
این زنان با فرزندان خود، خاك افغانستان را طی كرده اند تا به نزدیكی مرز پاكستان برسند. آنچه بر روی سر دارند، تنها مایملك شان است كه در جعبه های خالی مهمات ریخته اند و با خود حمل می كنند. برجك هایی كه در دنیای امروز، خالی و بدون استفاده شده اند، زمانی برای نگهبانی از دهكده به كار گرفته می شدند. برجك هایی كه به گفته رضا دقتی «مثل هر روستای قدیمی در خاورمیانه، آسیا و آفریقا روستا را احاطه كرده اند و سالیان سال برای محافظت روستا از دشمنان به كار گرفته می شدند و اتاق فوقانی آنها پر از خوراك بود تا خانواده های تحت محاصره را زنده نگه دارد. اما قرن بیستم با صنعت تازه ای از مهمات همراه بود. نیروی هوایی، بمب افكن ها و سلاح های جدید، مدافعان چندصد ساله روستا و بناهای زیبای تاریخی آن را ویران كرده اند.»
یكی دیگر از عكس های این مجموعه كه می توان همان تضادی را مشاهده كرد كه در بسیاری از عكس های دقتی وجود دارد، تصویری است كه در فرانسه عكاسی شده آن هم در یكی از مراكز نگهداری از كودكان خانواده های مهاجر به خاك این كشور. زن جوان سفیدپوستی، كودك سیاهپوستی را كول كرده است و با چشم هایی كه بسته به نظر می رسند و یك لبخند كمرنگ، نیم رخ خود را به سمت كودك چرخانده است.
كودك سیاهپوست با چشمان باز به جایی در بیرون از كادر خیره شده و صورتش، حسی از بی تفاوتی یا بهت را به مخاطب منتقل می كند. دقتی در شرح این عكس نوشته است: «AFTD از سال ها پیش به مهاجران كمك می كند. خانواده های مهاجر به فرانسه می توانند در دو هفته اول اقامت خود در این كشور به یكی از دو مركز AFTD بروند. در شرایطی كه والدین مشغول انجام كارهای اداری هستند، گروهی از افراد آموزش دیده از فرزندان آنها نگهداری می كنند. هر چند آنها نمی توانند با استفاده از زبان با یكدیگر ارتباط برقرار كنند اما گرمای عشق و علاقه آنها به كمكشان می آید.»
هر چند دقتی در این مجموعه بیش از هر چیز به زنان رنج كشیده یا آسیب دیده اجتماع پرداخته اما در بعضی از عكس ها نیز شور زندگی را تصویر كرده است. تصویر دو زن مصری نشسته در قاب یك پنجره در زمان انجام یك جشن مذهبی یا تصویر یك زن رقصنده چینی از جمله این عكس ها به شمار می روند. یكی از زیبا و چشم نوازترین عكس های اینچنینی در مجموعه دقتی، عكسی از یك زن فرانسوی است كه در میان گل های یك دشت وسیع دراز كشیده. زن در جلوترین بخش كادر دیده می شد و پشت سر او، گل های زرد و قرمز تا افق گسترده شده اند و در انتها به چند درخت جدا از هم می رسند كه كادر تصویر را می بندند. در این عكس به غیر از زیبایی بصری، می توان موجی از گرمای عشق را نیز احساس كرد.
رضا دقتی، عكاس ۵۴ ساله آخرین نمایشگاه خود را ادای دینی به زنان دنیا می داند. «مسیری كه در طول ۳۰ سال گذشته طی كردم موجب شد با زنان، مردان و كودكان بسیاری برخورد كنم كه هر یك از آنها تاثیری بر من داشتند. با این عكس ها داستان زنان را روایت می كنم؛ نخستین قربانیان جنگ ها كه اغلب خودشان نیز آن را انتخاب نكرده اند. زنان در هیاهوی غرش توپ ها، رنج از دست دادن پسر، برادر یا همسر و اشك بی صدای جان به در بردگان جنگ حضور دارند... همین رنج و حضور، آنها را به مبارزان واقعی تیرگی ها در دنیای ما تبدیل كرده... عكس های من ادای دینی است به تمام زنان...»
رضا دقتی سال ۱۳۳۱ در شهرستان تبریز متولد شد و در حال حاضر یكی از مشهورترین عكاسان خبری جهان به شمار می رود. در سن ۲۲ سالگی به دست ساواك به مدت سه سال در زندان افتاد آن هم به دلیل تصاویری كه عكاسی كرده و بدون مجوز دولتی به نمایش گذاشته بود. با وجود مشكلات و سختی های زندان، این سه سال تاثیر زیادی بر فعالیت های بعدی او داشت چرا كه در زندان از امكان مصاحبت و همنشینی با بسیاری از روشنفكران ایرانی آن زمان برخوردار شد. خودش می گوید: «حضور در كنار مهم ترین نویسندگان، فلاسفه، روزنامه نگاران و كارگردانان ایرانی اتفاق خوشایندی بود.»
دقتی سال ۱۳۶۲ از ایران به پاریس رفت و كار عكاسی را با مراكز و نشریه های معتبر دنیا دنبال كرد. او لحظه های فراوانی از حوادث جنگ ها، انقلاب ها، درگیری ها و جنایت های غیرانسانی را در نقاط مختلف ثبت كرد و به عنوان عكاس مجله نشنال جئوگرافی نیز به مسافرت در سراسر جهان پرداخت. دقتی حالا آژانس عكس خود را با نام webistan پایه گذاری كرده است، ضمن آنكه راه اندازی سازمان غیردولتی آینا در افغانستان از دیگر فعالیت های او به شمار می رود.
چنگیز محمود زاده
منبع : روزنامه شرق