شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لطیفه های رسیده در هفته دوم شهریور


لطیفه های رسیده در هفته دوم شهریور
یه نفر عینک دودی میزنه میره از خونه بیرون بعد پسرش ر و می بینه، میزنه تو گوشش. پسره میگه: «بابا چرا می زنی؟!» میگه: «تو این وقت شب بیرون چی کار می کنی؟» پسره میگه: «بابا شب نیست عینک دودی از چشمات بردار.» طرف عینکشو برمی داره، دوباره می زنه زیر گوش پسرش! پسرش می پرسه: «بابا این دفعه واسه چی می زنی؟» میگه: «تو از دیشب تا حالا اینجا چه کار می کردی؟!»
□□□
کشتارگاه، کشتارگاه...
یک روز یه گوسفنده با مامان باباش دعواش میشه، میره سر کوچه تاکسی بگیره، میگه: کشتارگاه، کشتارگاه...
□□□
پرش از طبقه ۱۰۰
یه نفر از طبقه صدم یه ساختمون می پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: «خب خدا رو شکر که تا اینجاش بخیر گذشت!»
□□□
کیک ها کجاست؟
مادر که به خانه برگشت دید باز فلفلی فضولی کرده،. گفت: «وقتی که من از خانه بیرون رفتم پنج تکه کیک در قفسه آشپزخانه بود، ولی حالا فقط یکی هست. آیا تو برای این توضیحی داری؟» فلفلی کوچولو سریعا فکر کرد و سپس گفت: «احتمالا آنقدر تاریک بوده که من تکه آخری را ندیده ام!»
□□□
فیلم جنگی
طرف داشته فیلم جنگی نگاه می کرده، جو گیر میشه سینه خیز میره تلویزیون رو خاموش می کنه!
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید