شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جوجه شکمو


جوجه شکمو
یک روز صبح خانم و آقای قناری با صدای جیک جیک از خواب پریدند. جیک جیک جیک جیک
این صدای جوجه خودشون بود که تازه از تخم بیرون آمده بود. خانم و آقای قناری خوشحال شدند چون مدت ها بود که منتظر این روز بودند.
جوجه قناری با دهان باز، یک نفس جیک جیک می کرد. خانم قناری گفت: حتما گرسنه هستی کوچولو، الان می رویم و برایت غذا می آوریم. خانم و آقای قناری پر کشیدند و رفتند دنبال غذا و کمی بعد با یک عالمه غذا برگشتند. جوجه قناری تمام غذاها رو خورد و دوباره جیک جیک کرد.
آقای قناری گفت: ای جوجه شکمو، باید باز هم برایت غذا بیاوریم. مامان و بابای قناری پرواز کردند، رفتند و این بار با غذای بیشتری برگشتند.
جوجه قناری غذاها را خورد و باز هم جیک جیک کرد چون هنوز سیر نشده بود. خانم و آقای قناری تمام روز به دنبال غذا بودند تا بالاخره توانستند جوجه قناری را سیر کنند. وقتی جوجه قناری سیر شد، چشم هایش را بست و خوابید. مامان و بابا هم که خیلی خسته بودند، خوابیدند.
آن ها روز سختی را گذرانده بودند و روزهای سخت تری در پیش داشتند. بله بچه های خوب، جالب است بدانید که جوجه قناری ها خیلی شکمو هستند.
یک جوجه قناری در ۲۴ ساعت ۱۲ برابر وزن بدنش غذا می خورد. پدر و مادر جوجه قناری ها هم خیلی پرکارند و تمام روز به دنبال غذا می روند تا بتوانند این کوچولوهای پرخور را سیر کنند!

بهین
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید