پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اشتباه خرسی


اشتباه خرسی
شادی در اتاقش مشغول نوشتن مشق های شبش بود و اصلا حواسش به خرس کوچولو نبود. حوصله خرسی سر رفته بود. او از اتاق شادی بیرون آمد و بعد به طرف آشپزخانه رفت. مامان داشت غذا درست می کرد. خرسی خودش را قایم کرد تا مامان او را نبیند چون دوست نداشت کسی غیر از شادی بفهمد که او حرف می زند و راه می رود.چون این یک راز بین بچه ها و عروسک هایشان است.
همین که مامان از آشپزخانه بیرون رفت خرسی خودش را به چرخ گوشت رساند و شروع کرد به فشار دادن دکمه های آن. در همین موقع شادی از راه رسید و داد زد: داری چه کار می کنی؟ مگر نمی دانی نباید به چرخ گوشت دست بزنی، خطر دارد. خرسی سرش را پایین انداخت. او متوجه اشتباهش شد و از شادی معذرت خواهی کرد و گفت: آخه می دونی حوصله ام سر رفته بود. شادی هم قول داد همین که مشق هایش تمام شد با او بازی کند تا دیگر حوصله خرس کوچولو سر نرود.
منبع : روزنامه خراسان