جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


در بازار خبری نیست


در بازار خبری نیست
این روزها و هم زمان با بحران اقتصادی غرب و بروز گرانی های اخیر و رسیدن نرخ تورم به فلان درصد و ... و بدانید و آگاه باشید که در همین دوره و زمانه و در چنین شرایط نگران کننده و شلم شور بایی ! چه قدر بازار رفتن حاااااااال می دهد! چه قدر صفا دارد که یک ساعت تمام پشت ویترین با دهانی گشوده به قطر نیم متر! فقط نظاره گر و تماشاچی باشیم و حتی جرات نکنیم یک قلم کالای لوکس و هااااای کلاس را قیمت کنیم پر واضح است که این بحران اقتصادی غرب عمرا اگر به پای گرانی های خودمان برسد!
الهی که بسوزد پدر گرانی! همچنان که بسوخت و بسوزید پدر رفیق بد و ... ع ع ع ع عشق !!!
ای بابا توی این گیری ویری کیه که میره دنبال عشق و عاشقی!
همه که مثل پدر رفیق بد، با مرام و معرفت نیستند یا مثل پدر گرانی مشکل پسند و استراتژیک!
ما جماعت از همه جا عقب افتاده و همیشه درد سر ساز هم همان مام و مرام و مسلک درویشی برازنده تر است تا این که مثل بعضی ها! (فقط بعضی ها) هر روز و هر دم و هر ساعت راه بیفتیم و هی قیمت بپرسیم و هی سبک سنگین کنیم و هی خرت و پرت بخریم و هی .... (چه قدر تو هی مثلا با اجازه شما چند روز پیش به اتفاق تنی چند از دوستان و آشنایان گذرمان همین طوری به بازار افتاد البته همین طوری همین طوری که نه!
تقریبا با یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده این اتفاق مبارک و خجسته افتاد و اصلا ماجرا از جایی آب می خورد که قرار بود و هست و می باشد که به مبارک بادی جشن تولدیت و چند سالگی یکی از عزیزان دوست داشتنی مان، من به اتفاق تنی چند از همین دوستان و آشنایان نیز در این مراسم سراسر شادی حضور به هم رسانیم و اسباب شادی و شادمانی این تازه بیست و پنج ساله شده را فراهم کرده و به ایشان ثابت کنیم که هنوز هم به فکر ایشان بوده و هستیم و می باشیم و خواهیم بود تا آخرین لحظه که جان به جان آفرین تسلیم کنیم!
القصه! شب قبل از ماجرا خیلی فکرها به سرمان زد!از همان فکرهایی که چی بخرم چی نخرم تا این که فرشته روی شانه سمت راست گفت: ای بنده خدا اول به جیبت نیگا کن و بعد تصمیم بگیر! چون که توی بازار چیز میز زیاد هست تو هم غفلت از چشمت تبعیت می کند و به قول بابا طاهر عریان هر چه چشم بیند دل کند فریاد!!! احسنت بابا طاهر بار دیگر فرشته روی شانه سمت چپ که لباس قرمز بر تن کرده بود وسط حرف های آن یکی فرشته پرید و گفت: کلاغه گفته شما روزنامه چی ها هر کدامتان به اندازه یک چاه نفت در کویت پول خالص تولید می کنید پس این همه خشک ناخنی را بگذار کنار و یک چیزی برای این رفیق شفیقت بخر که همه مجلس و مجلسیان حاضر در آن جلسه از تعجب صورتشان کهیر بزند!
و این گونه بود که جنگ لفظی بین فرشته های سمت چپ و سمت راست آغاز شد! ما هم آن ها را تنها گذاشتیم چون بدآموزی داشت و بعد رفتیم یک جا نشستیم تا کمی فکر کنیم و وقتی به هوش آمدیم دیدیم از شدت تفکر خوابمان برده به عمق ۵ ساعت از شب مافی!اهل شیون سر دادن نیستیم و الا وقتش بود که چند قطره ای هم چون ابر بهار بگرییم! ولی نشد دیگر!دور از جون شما همه جای بازار پر شده از جنس های چینی!نالوطی زده روی دست همه و همه جور جنس را تولید کرده ! بازم جای شکرش باقیه که فروشنده ها تا حدودی برای تشخیص چینی از غیر چینی یک سری راهنمایی هایی می کنند اما وقتی تفاوت قیمت جنس اصل و نوع چینی اش از نرخ تورم هم جلو می زند آدم تازه می فهمه که جنس چینی آن قدرها که می گویند هم بد نیست!
من تصمیم گرفته ام برای دوستم که یک هنرمند وقت شناس و منضبط است یک عدد ساعت بخرم! اما نه ساعت دیواری یا ساعت رومیزی! بلکه فقط ساعت مچی!
● شخصیت شناسی
دوستی داشتم که کلکسیونر ساعت بود! هر جا ساعت عجیب غریب و غیر معمولی می دید آن را می خرید و عادت داشت که حتی اگر ساعتی کار نمی کرد ولی از نظر او زیبا بود آن را حتما به دستش می بست و کلی برای آن ساعت معیوب پز می داد
یکی دیگر از همکلاسی هایم عادت داشت همیشه با یک خودکار و خودنویس جدید برای دیگران کلاس بگذارد!
اتفاقا خط خیلی بدی داشت و به نظر دیگران خودکار و خودنویس های متنوع و جور واجور نتوانسته بود خط او را (زیبا) کند.هدیه دادن به این جور آدم هایی که مثالشان را آوردم خیلی راحت است چون علاقه مندیشان مشخص و حتی تابلو می باشد پس نیازی نیست که زیاد بلکه کنم و بسیجم که طرف آیا از هدیه من خوشش بیاید یا نه؟
اما امان از بعضی ها؟! بعضی ها که شخصیت پیچیده ای دارند و با حرف دلشان با چیزی که در تظاهر نشان می دهند یک دنیا فاصله دارند!
یا آدم هایی که خصوصیات خاص تری دارند و معمولا به همه چیز یک عیب و ایرادی می گیرند!هدیه دادن به این جور آدم ها کار بسی دشواری است!
از یک طرف نمی شه نداد و راحت شد و از طرف دیگر دادن هر جور هدیه ای پذیرفتن تبعات بعدی اش هم کلی مصیبت است.
اتفاقا و از بد ماجرا این دوست من هم یک جورایی مشکل پسند و هااااای کلاس تشریف داشتن!همیشه ظاهر ساده ای دارد یعنی ساده و در عین حال شیک!
پس حالا که مشخص شد که باید هدیه من یک ساعت مچی باشد بفرمایید این ویترین را یک نگاه بیندازید وااااای چه همه ساعت؟! وای چه همه ساعت!
بالاخره یک ساعت مچی که هم ساده باشد و هم شیک نظرم را تا حدی جلب کرد، فروشنده هم چند هزار تومانی تعریف و تمجید و بازار گرمی کرد ولی من اصلا گمراه نشدم اتفاقا از شنیدن قیمت این ساعت همچنین هوش و حواسم خوب و روبه راه شد که در همان لحظه داشتم در مورد خرید ساعت مچی منصرف می شدم.
اما باز این آقای مغازه دار به صورت رایگان مشاوره داد که همین مارک، همین مدل، همین رنگ اما نوع چینی اش هم موجود می باشد اما من همیشه فاش گفته ام و از گفته خود دلشادم که همیشه جنس تقلبی، تقلبی است!
می گویند اولین ساعت را سومری ها از یک تکه چوب اختراع کردند و هدفشان از این اختراع فقط و فقط تعیین زمان بود بعدها ساعت های دیگری اختراع شد که ساز هم برای تعیین وقت و زمان استفاده می شد.
▪ از سه دهه پیش صنعت ساعت سازی شدیدا پیرو مرو خواسته بازار شده است و نوع طراحی و مدل ساعت از خصوصیات مهم آن محسوب می شود! با ورود ساعت های کامپیوتری ارزان و بد شکل و بعد گوشی های همراه همه منتظر بودند صنعت ساعت سازی از بین برود اما این طور نشد داشتن یک ساعت عقربه ای مثل یک سنت درآمده است.
▪ یک زمان حداکثر انتخاب های ممکن مدل صفحه گرد یا مستطیل با بند چرمی و فلزی بود اما الان ساعتی با صفحه ذوزنقه هم می شود پیدا کرد که بندش هزار بار دور دست آدم بپیچد! ساعت های چینی مثل خیلی از اجناس دیگر بازار هم ارزان هستند و هم تنوع جنس دارند اما از جایی که تمایل برای خرید ساعت با بندهای فلزی (مد) جوانان است بند چرمی ها خریدار کمتری دارند این ساعت های چینی بندهای سری دارند که خیلی هم سنگین است.
▪ بندهای ساعت های اسپرت مانند مارک های اسپریت آمریکا در چین ساخته می شود و بندهای معروفی چون امگا رولکس کاریته، لوژن زیموندویل لتیوت، سواچ و ... همگی مدل های کلاسیک و متعلق به کشور سوئیس هستند و این طور که فروشنده می گفت تنوع قیمت آن از ۲۰ هزار تومان شروع و به ۲۰ میلیون تومان و بیشتر نیز می رسد به هر حال اگر ۲۰ میلیون تومان برای شما قیمتی نیست بفرمایید مدل های قشنگی هستند.
▪ خرید ساعت های بند فلزی صفحه گرد و سفید بیشتر از طرف پسرها مورد قبول است اما در کل جوان ها ساعت هایی را می پسندند که با تیپشان هماهنگ تر باشد.
▪ برای خرید ساعت باید توجه داشت که مارک های سوئیسی بهترین ها هستندو مارک هایی مانند اسپریت سواچ و کالیو به خاطر قیمت مناسب ترشان محبوبیت بیشتری دارند.
● انتخاب
حالا که سر از قیمت ها و تا حدی مدل ها درآوردیم وقت خریداری اما من یک نگاهم به جیبم و مایه تیله ای است که به این هدیه اختصاص داده ام و یک نگاهم به شخصیت، تیپ دوستم که ببینم چی بهتر بهش میاد.
دوست من قد بلند است و اندام لاغر و استخوانی دارد، پس یک ساعت صفحه گرد کمک می کند قیافه او نرمال تر و کوتاه تر به نظر برسد.
دوست من آدم ساده پوش و در عین حال شیکی است پس بند فلزی که بیشتر ظریف باشد تا پهن مناسب تر است که به تیپش بیاید رنگ صفحه ساعت هم مشکی با دو عقربه پهن براق!
به نشانه هر عدد روی صفحه یک نقطه طلایی و براق مشخص است!
تا سی تومان (۳۰ هزار تومان) هزینه کردن برای تولد یک دوست قدیمی و مفید و ۲۵ ساله که بهش خیلی مدیونی مبلغ بالایی نباید باشد در ضمن هدیه هایی که دوستم به من داده همیشه مبلغش در همین حدود بوده و اصلا درست نیست که من کمی مایه بذارم!
ساعت مچی صفحه سفید و گرد را که بندش فلزی و مارکش اصل می باشد را خریدم و باید بسته بندی زیبا که زحمتش را مغازه دار کشیده بود برداشتم و برگشتم! توی خونه یک متن زیبای ادبی همراه یک شعری کوتاه از یک شاعر بزرگ را روی یک برگ کاغذ کوچک با خط زیبا و البته خوانا نوشتم و روز جشن تولدش به او هدیه دادم! خیلی وقت ها توی دستش همان ساعت را می بینم این یعنی که از هدیه من راضی است!
منبع : روزنامه خراسان