پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است


چون مطلبی آنقدر واضح و روشن است كه احتیاج به تعبیر و تفسیر ندارد و به مصراع بالا استناد جسته،ارسال مثل می كنند.
آورده اند كه...
این مصراع از شعر زیر است كه نگارنده آن مشخص نیست.
پرسی كه تمنای تو از لعل لبم چیست آنجا كه عیان است چه حاجت به بیان است.
ولی چون بینانگذار سلسلهٔ گوركانی هند،مصراع بالا را در یكی از وقایع تاریخی تضمین كرده و بدان جهت بصورت ضرب المثل در آمده است به شرح واقعه می پردازیم:
ضهیر الدین محمد بابر(۹۳۷-۸۸۸ هجری) كه با پنج پشت به امیر تیمور می رسد از سلسلهٔ گوركانیان در هندوستان است.
بابر در زبان تركی همان ببر،حیوان مشهور است.ولی هنگامی كه پس از فوت پدر در ولایت فرغانه حكومت می كرد شهر اندیجان را به جای تاشكند پایتخت خویش قرار داد. در مسند حكمرانی دو رقیب سر سخت داشت كه یكی عمویش امیر احمد حاكم سمرقند و دیگری را داییش محمود ،حاكم جنوب فرغانه بود.بابر به توصیه مادربزرگش ایران از یكی از روسای طوایف تاجیك بنام یعقوب استمداد كرد.
یعقوب ابتدا به جنگ محمود رفت و او را به سختی شكست داد و سپس امیر احمد را هنگام محاصره اندیجان دستگیر كرد.
بابر كه آن موقع در مضیقهٔ‌ مالی بود.خزانه امیر احمد در سمرقند را كه دو كرور دینار زر بود به تصرف در آورد و آن پول در آغاز سلطنت بابر در پیشرفت كارهایش خیلی موثرافتاد.
بابر با وجود آنكه در آن زمان بیش از سیزده سال نداشت شعر می گفت و با وجود خردسالی خوب هم شعر می گفت.این شعر را هنگام مبارزه با عمویش امیر احمد سروده است:
با ببر ستیزه مكن ای احمد احرار چالاكی و فرزانكی ببر عیانست
گر دیر بپایی و نصیحت نكنی گوش آنجا كه عیانست چه حاجت به بیان است
مصراع اخیر به احتمال قریب به یقین پس از تاریخ مزبور كه بوسیله بابر در دو بیتی بالا تضمین شده است به صورت ضرب المثل در آمده و در السنه و افواره عمومی بكار رفته است.
منبع : شمیم