دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

درنگی در والایی هفتمین معصوم(ع)


درنگی در والایی هفتمین معصوم(ع)
تاریخ بر درستی شیوه وصداقت روح پیشوایان معصوم(ع)صحه می گذارد،اگر چه چشم خونبار تاریخ به ندرت دیده است كه این اهل بیت حقیقت،بر مسند سزاوار حكومت نشسته باشند.اینان بودند كه با اعتقاد به رسالت الهی خویش، با وجود فشارهای سهمگین سلطه های شیطانی و قدرت های طاغوتی ، با همه توان و نیروی عظیم ایمان و اخلاص ، ستمگران باطل زمان را رسوا كردند و صفحات افتخارآمیزی را در تاریخ گشودند. آن اسوه های ربانی و عصاره های علم و منادیان پارسایی و فضیلت و پرچمداران رسالت و آن آزادگان آگاه واستواران نستوه آنچنان جوامع اسلامی را در دوره حیات اسلامی راهبری نمودند كه به تحقیق همه جهش ها ومبارزات فكری و انقلابی و جانبازیهای فرزندان اسلام در طول تاریخ از بركات آن بزرگواران معصوم بوده است. ازمیان این شجره طیبه،هفتمین شاخ پربرگ وبار،مولانا امام موسی الكاظم(ع) تاریخی شگفت ـ به شگفتی تاریخ پرجبروت خاندان رسالت ـ دارد. در این برهه، بیت علوی دوره بس دشوار و توانفرسایی را سپری می كرد؛ زیرا در برابر جوّ اختناق و ارعاب نظام حاكم سر تسلیم فرود نمی آوردند و در مقابل، روانه زندان های مخوف بنی عبّاس می شدند و شكنجه می شدند. چنین بودكه حاكمان بنی عبّاس بسیاری از علویّان را به شهادت رساندند.این امر خود نشانهایی است از شوكت مبارزان مكتبی و دلیلی است بر تهدید نظام حاكم از سوی ایشان. همچنین می توان با اتكا بر این دلیل به عمق مصیبت ها و فجایعی كه این بیت پاك از ناحیه بنی عبّاس و درراه تحقّق رسالت ومكتب الهی متحمّل شدند، پی برد.
به دلیل اوجگیری گرایش های مكتبی و افزون شدن احتمال سقوط نظام عبّاسی، هارون الرشید به اقدامات وحشتناك بی نظیری درتاریخ ورویارویی میان دستگاه قدرت عبّاسی و اهل بیت(ع)، دست زد.تقیه، مبارزه مخفیانه، در زمان امام موسی كاظم(ع) به اوج خود رسیده بود وچه بسا ملقب ساختن آن بزرگ به لقب «كاظم» به شیوه حیات آن حضرت به صورت تقیّه و فروخوردن خشم و غیظ در برابر دردها و فشار اشاره داشته باشد.سایر القاب آن حضرت نیز نمایانگر خصوصیات دوران وی هستند.شیعیان حضرتش را با القاب «العبدالصالح» و «النفس الزكیّه» و«صابر»می خواندند، همچنین تنوع كنیه آن حضرت، بر سرّی بودن حركت دردوران ایشان دلالت می كند. شیعیان، امام كاظم را با كنیه های «ابوالحسن»،«ابوعلی»، «ابوابراهیم» و بنابر قولی «ابو اسماعیل» نیز می خواندند.
امام موسی كاظم(ع) دیر زمانی در زندان های بنی عباس بسر برد و شهادت فاجعه آمیز حضرت را جز با شهادت امام حسین(ع) نمی توان برابر دانست. این امر حاكی از آن است كه دستگاه حاكم از قیام حضرت كاظم در برابر ستم خود، بسیار هراس داشت. دیگر هیچ یك از زمامداران طاغوتی و خودسر نمی خواستند اشتباهی را كه یزید بن معاویه در كشتن سید الشهداء (ع)به صورت علنی، مرتكب شده بود تكرار كنند،بلكه ترجیح می دادند امامان را با ترور از میان بردارند تا در برابر مردم خود را بی گناه و بی تقصیر جلوه دهند.حتّی هارون كه امام كاظم را در زندان خود به شهادت رساند، كوشیداز ریختن خون آن حضرت برائت جوید و چنین جلوه دهد كه امام كاظم به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.از این جا در می یابیم كه حكومت اگر از جانب امام كاظم(ع)، كه كانون مبارزه بود، خیالش آسوده می شد اقدام به كشتن آن حضرت نمی كرد. افزون بر آنكه دستگاه حاكم، به آرامی و به تدریج، بسیاری از رهبران خاندان علوی را به قتل رساند.
منبع : همشهری


همچنین مشاهده کنید