چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زندگی پرتناقض ما در تهران


زندگی پرتناقض ما در تهران
تهران، این ابر شهر پر مسئله، دنیای تناقض‌هاست و از هر سو که بنگری نشانه‌های سیاست‌های یک بام و دو هوا پیداست: از سیمای نا آرام و اغتشاش بصری شهر گرفته تا بحرانی‌ترین معضل این روزهای پایتخت نشینان یعنی ترافیک.
البته از منظر مدیران با یک محاسبه ساده می‌توان جمیع معضلات پایتخت را فهرست کرد و این فهرست بلند بالا را به مجموعه‌ای بلند بالاتر از مشکلات زیربنایی و روبنایی نسبت داد که چنین است و چنان. این روزها روال مرسوم این است که مهم‌ترین مشکلات تهران را به فقدان مدیریت واحد شهری نسبت می دهند. اینکه سیاست های دولت و شهرداری برای اداره امور شهرها و از آن جمله تهران همسو نیست. دولت در رویای منوریل است و شهرداری در حسرت مترو، دولت سنگ اندازی می‌کند و شهرداری جا خالی می‌دهد و خلاصه داستانی که بسیار مکرر است. در میانه همه این چالش‌ها و اره دادن‌ها و تیشه گرفتن‌ها اما شهر با همه مردمانش به فراموشی سپرده شده و مشکلات با سرعتی باورنکردنی از مدیران سبقت گرفته‌اند ولابه‌لای سطرهای خوش آب و رنگ روزنامه‌ها که هر روز صدای بلند این اختلاف‌ها و کشاکش‌ها را انعکاس می‌دهند آنچه ناشنیده مانده صدای مردم است. این سوال مهمی است که چرا در شهری که دست کم دو سامانه برای رسیدن صدای مردم به شهرداری تهران (۱۸۸۸ و ۱۳۷) وجود دارد و مدام گفته می‌شود که این دو پل ارتباطی میان مردم و شهرداری‌اند صدای این مردم به جایی نمی‌رسد؟ گرفتاری‌های مردم به کجا رسیده که برای حل آن نه به ۱۳۷ و نه به ۱۸۸۸ بلکه به طومار نویسی متوسل می شوند؟
بگذارید بگویم واقعیت این است که جایی به دور از همه کشمکش‌ها و شاید باید گفت رقابت‌های رایج میان دولت و شهرداری بر سر معضل حمل و نقل و ترافیک تهران زندگی در تهران به دلیل انبوه مشکلات که مهم‌ترین آنها تردد ساده در سطح شهر است برای مردم بسیار دشوار شده است. هزاران نفر از شهروندان برای یک رفت و آمد ساده از خانه تا اداره و بالعکس با معضلاتی تمام نشدنی مواجهند. خیابان‌های تهران هر روز عصر عرصه رقابت ما آدم‌ها برای به منزل رسیدن است. آدم‌هایی که همدیگر را هل می‌دهد و گاه سوار شدن بر یک تاکسی یا اتوبوس( که حق اولیه هر شهروندی است) به چنان مسابقه تمام عیاری تبدیل می‌شود که از شهروند بودن خودمان خجالت زده می‌شویم. بارها از خودم پرسیده‌ام که آیا مسئولان درفاصله ساعت‌های ۱۷ تا ۱۹ در خیابان‌های شهر تردد نمی‌کنند؟ نمی‌دانم شاید هم با چشمان بسته تردد می‌کنند یا تیم اسکورتشان آنها را چنان مثل برق و باد از میان مردم عبور می‌دهد که انبوه مسافران سرگردانی را که ( هر روز و نه در مواقع استثناء) برای سوار شدن بر یک تاکسی زهوار در رفته صدها بار تقلا می‌کنند را در حالی که ده‌ها دستگاه تاکسی کمی آن طرف تر در انتظار مسافران دربستی لمیده‌اند و چای می‌خورند ندیده‌اند ؟
ماجرای اتوبوس‌های ریالی هم برشی از مجموعه‌ای از مشکلات آنهاست، اتوبوس‌هایی که در نخستین ماه‌ها به تعداد صندلی‌ها مسافر سوار می‌کردند، سیستم تهویه مناسبی داشتند و در مجموع رضایت نسبی شهروندان را جلب کرده بودند و امروز خود مشکلی جدید به تهران افزوده‌اند. این روزها دیگر نه از آن اتوبوس‌های مدرن و خدمات خوشایند اتوبوس‌های ریالی خبری هست و نه از مسافرانی متمدن که به راحتی بر صندلی‌های اتوبوس‌های مدرن تکیه زده بودند. اتوبوس‌های ریالی تصویری از آشفتگی‌اند، انبوه مسافران برای دریافت پول بیشتر فضای نفس کشیدن ندارند، هر روز لای در می‌مانند و از سوی دیگر اتوبوس‌هایی که نظم تردد را در شهری که البته خود شهره به بی نظمی است بر هم زده‌اند و توقف‌های مداوم خارج از ایستگاه رانندگان و پلیس را به زحمت انداخته و در این میان اتوبوس‌های بلیتی غیبشان زده است و مردم مانده با هزار و یک مسئله و گرفتاری.
هر چقدر هم کم حافظه باشیم در خاطرمان هست که همزمان با راه‌اندازی اتوبوس‌های ریالی و اعتراض برخی شهروندان که معتقد بودند با حقوق ماهی ۲۰۰ هزار تومان و ۴ بچه دانشجو توانایی پرداخت ۱۵۰ تومان کرایه را ندارند، مدیران شهری تاکید کردند که فعالیت اتوبوس‌های ریالی به قوت گذشته باقی است و مدیریت شهری تنها به شهروندان این فرصت را داده که انتخاب کنند اما آنچه واقعیت این روزهای تهران است شهروندان مستاصلی است که هر روز در خیابان‌ها یک انتخاب بیشتر ندارند: ماندن لای در اتوبوس‌های پولی پس از ساعت‌ها معطل شدن در انتظار اتوبوس‌های بلیتی !
اینها همه برش‌هایی کوتاه از زندگی پر تناقض ما در تهران است. شهری که در دود و دم خودروهای شخصی خفه شده و بهبودی‌اش در گرو تقویت حمل‌ونقل عمومی است اما کدام حمل‌ونقل
عمومی ؟ ناوگان حمل و نقل عمومی که به حال خود رها شده است، با انبوه تاکسی‌های خصوصی که نظارتی بر آنها نیست، با مجموعه نا به سامان اتوبوسرانی که شان و حرمت آدم‌ها هیچ در آن حفظ نمی‌شود؟ در چنین شرایطی شنیدن اظهارنظرهای مدیران شهری خطاب به شهروندان برای استفاده نکردن از خودروهای شخصی مضحک ترین بخش این تناقض‌هاست. به واقع در شرایطی که وضعیت حمل‌ونقل عمومی در تهران هر روز بدتر از دیروز است، اتوبوس‌هایی که دیر می‌رسند ، مترویی که تاخیر دارد ، رانندگان تاکسی که هر روز با قلدری تیغشان تا جایی که بتوانند می برد و مسافران بخت برگشته‌ای که محکومند به جرم ترافیک صبحگاهی، شامگاهی و البته در هفته‌های آتی ترافیک شب عید تا چند برابر نرخ کرایه مصوب را به آنها بپردازند تا گوشه خیابان نماند، آیا توصیه به عدم استفاده از خودروی شخصی چیزی جز یک مزاح ساده انگارانه است ؟
شیده لالمی
منبع : روزنامه فرهنگ ‌آشتی


همچنین مشاهده کنید