دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

در دفاع از حماس


در دفاع از حماس
حماس به عنوان یک سازمان سیاسی که شاخه ای نظامی به نام گردان های «شهید عزالدین قسام» دارد، در یک انتخابات تایید شده و آزاد که نمایندگان اتحادیه ارودپا و حتی جیمی کارتر بر آن نظارت داشته اند شرکت کرده، و در این انتحابات مجلس که می بایست منجر به تشکیل دولت می شد پیروز شد.
محمود عباس، جانشین عرفات، رئیس مقتول تشکیلات خودگردان، با رفتاری همچون دیکتاتورها، و نماد جریان شکست خورده ی انتخابات، در راه ادامه ی فعالیت کابینه ی حماس و موتلفین اش مشکل تراشی می کند، کار حتی به دستگیری نمایندگان حماس در مجلس توسط نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان می رسد؛ درگیری شدید می شود؛ تلاش های دولت های عربی برای آشتی این دو گروه به نتیجه نمی رسد، بالاخره حماس در بخشی از زمین های اشغال نشده، غزه، به پیروزی می رسد؛ و حتی به مدارکی دست پیدا کرده و منتشر می کند که نشان دهنده ی ارتباط مستقیم نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان و اسرائیل است.
کشورهای اروپایی، آمریکا، اسرائیل و اکثر اعراب، که برای فشار به حماس برای پذیرفتن خواست گروه شکست خورده ی انتخابات، پیش از این ارسال کمک های بین المللی به فلسطین را محدود کرده بودند، دایره ی محاصره را تنگ تر می کنند؛ و پس از درگیری های گردان های قسام و اسرائیل آتش بسی ۶ ماهه برقرار می شود؛ اما همچنان دایره ی محاصره در دوران آتش بس تگ تر می شود، تا اینکه به پایان آتش بس نزدیک می شویم و می رسیم به این روزهای اخیر …
ـ ادعا: حماس آتش بس را نقض کرده است و موجب جنگ جدید شده است؛ و از زاویه ایجاد یک جنگ خونین برای مردم غزه محکوم است.
ـ پاسخ:
واقعیت این است که؛
اول، اسرائیل با تنگ تر کردن محاصره بر مردمی که به خاطر رای دادن به حماس در حال تنبیه بودند در حال جنایت بود، و وقتی به این توجه کنیم که این محاصره با ابزار نظامی انجام می شده است، بهتر می توان واژه ی «جنایت جنگی» را روی آن نهاد؛ شاید در اینجا کسی بگوید در این امر بیشتر مصر مقصر است، و به جای اسرائیل باید مصر را هدف قرار داد؛ ولی باید توجه داشت طبق قرار داد کمپ دیوید، اسرائیل در مورد گذرگاه رفح و مرز مصر و غزه و حق وتو دارد، و در غیر این صورت بعید است که مصر تا این حد فشار های مردمی را تحمل کند، در واقع مصر برای هر اقدامی برای گذرگاه رفح و مرزهای مصر و غره می بایست با اسرائیل هماهنگ کند.
دوم، اسرائیل به غیر از قضیه محاصره، به صورت درگیری نظامی هم از اول به آتش بس پایبند نبوده است، در اینجا وبلاگ بامدادی به خوبی این موضوع را توضیح می دهد:
«در درجه‌ی اول اسرائیل هرگز آتش‌بس را [در عمل] قبول نکرده است. از همان ابتدای ظاهرا آتش بس، اسرائیل در داخل نوار غزه یک «ناحیه‌ی ویژه‌ی امنیتی» (special security zone) تعیین کرد و اعلام کرد فلسطینی‌هایی که داخل این ناحیه شوند مورد هدف قرار خواهند گرفت. به بیان دیگر، اسرائیل رسما بیان کرد که به سربازان خود مجوز داده است به کشاورزان یا افرادی که تلاش کنند سر زمین خودشان [اگر در این ناحیه می‌بود] بروند شلیک کنند، کاری که نه تنها تخلف از آتش‌بس بود بلکه تخلف از قوانین بین‌المللی نیز هست.
علی‌رغم موارد مختلفی که اسرائیلی‌ها به سمت فلسطینی‌ها شیلیک کردند و منجر به مجروح شدن چند نفر شد، حماس از لحظه‌ی شروع آتش‌بس یعنی ۱۹ ژوئن ۲۰۰۸ تا روزی که اسرائیل در چهارم نوامبر ۲۰۰۸ به غزه حمله‌ی هوایی کرد و پنج فلسطینی را کشت و چند نفر را زخمی کرد و عملا [و علنا] به آتش‌بس پایان داد، به آن وفادار ماند.
همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، نقض علنی آتش‌بس از سوی اسرائیل منجر به انتقام‌گیری شبه‌نظامیان در غزه شد که در پاسخ به سوی اسرائیل موشک شیلیک کردند. شیلیک موشک از سوی غزه به اسرائیل که به عنوان بهانه‌ی حمله‌ی هوایی اسرائیل به غزه مورد استناد قرار گرفته در واقع پاسخ مستقیم حمله‌ی هوایی اسرائیل به غزه بوده است، [شکستن یک جانبه‌ی آتش‌بس از سوی اسرائیل چندان در رسانه‌ها منعکس نشده است].
قابل پیش‌بینی بود که عمل‌کرد اسرائیل و نقض آتش‌بس توافق شده از سوی این کشور، منجر به تشدید (escalation) حملات موشکی به سوی اسرائیل می‌شود.»
سوم، حتی اگر قضیه درگیری نظامی گردان های عزالدین قسام با اسرائیل در نظر نگیریم، حماس برای شکست محاصره به شدت از طرف جامعه غزه تحت فشار بوده است، و بعید نیست برای خروج از این وضعیت و عدم تکرار آن به هر اقدامی دست بزند، که یکی از آنها در گیری نظامی است؛ خصوصا که با آنکه وضعیت محاصره از نظر قتل غیر نظامیان دستکمی از وضعیت فعلی نداشت، ولی برای تحریک احساسات جهانی خصوصا احساسات ملت عرب برای یاری غزه وضعیت جنگی و دیوانگی اسرائیل برای بمباران هوایی موثر تر بوده است، البته من فکر نمی کنم حماس با همچین هدفی اقدام کرده باشد، ولی بهرحال این نتیجه ی میمون برای مقاومت در تحریک احساسات و تشدید روحیه انقلابی ملل مسلمان را نمی توان نادیده گرفت.
چهارم، اما کسانی که دایم این ادعا را مطرح می کنند، از زاویه این موضوع را مطرح می کنند، که گویی حماس در موقعیت نامشروع قرار دارد و در حال آزار اسرائیل نامهربان است؛ ولی نباید فراموش کرد، که حتی اگر بر فرض محال بپذیریم اسرائیل حق موجودیت دارد، این حق موجودیت از نظر قانونی محدود به زمین های مصوب سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ است، که با زیاده خواهی و اشغالگری اسرائیل به مرزهای سال ۶۷ می رسد؛ ولی در حال حاضر اسرائیل مناطق بیشتری حتی از مناطق ۶۷ را اشغالگر کرده است، و بی شک در حال حاضر در وضعیت اشغالگری است، و حماس حتی اگر اسرائیل را نه در مرزهای ۴۸ که در مرزهای ۶۷ بپذیرد باز در برابر یک اشغالگر قرار دارد که به عنوان یک سازمان سیاسی دارای یک گروه چریکی برای آزاد کردن مناطق میهنی مسئول است.
پنجم، آزادی خون می خواهد. ما ایرانی ها بهترین اثبات این گزاره هستیم؛ از اخراج پرتغالی ها، نبردهای میرزا کوچیک خان تا انقلاب سال ۵۷ و جنگ ۸ ساله ایران و عراق؛ آیا با همین استدلال نمی بایست در جنگ ۸ ساله به خاطر کمتر ریخته شدن خون از کردستان و خوزستان می گذشتیم؟؛ ما امروز حتی حاضر نیستیم از سه جزیره ی لم یزرع خود در خلیج فارس بگذریم، و حتی از نام فارس بر روی خلیج فارس، آن وقت چگونه است که از فلسطینیان می خواهیم برای کم شدن خشونت از آزادی خاک خود بگذرند؟ خون می خواهد، هر چقدر هم که خون ریخته شود باز هم به آزادی و استقلال می ارزد.
ـ ادعا: حماس از سپر انسانی استفاده می کند.
ـ پاسخ:
جواب به این سوال دو وجه دارد،
اول، اینکه فقط بخشی از حماس را گردان های عزالدین قسام تشکیل می دهند، و بخش عمده ای از سازمان های خدماتی، بیمارستان ها و … همه از نیروهای غیر نظامی حماس تشکیل شده اند.
دوم، غزه امروز پر تراکم ترین منطقه روی کره ی زمین است، آیا در شرایطی همچون شرایط غزه، با یک و نیم میلیون جمعیت و مساحت کمتر از ۴۰ هزار کیلومتر مربع، امکان تفکیک نیروهای شبه نظامی از نیروهای غیر نظامی وجود دارد؟
سوم، البته کسانی که این ادعا را می کنند، پاسخ های آن را می دانند، در واقع آنها می خواهند حماس را مجبور به خودکشی کنند، یعنی جماعت شبه نظامی شما در بخشی از غزه جمع شوید تا با یک موشک کار همه تان را بسازیم، آزادی خون می خواهد، و در یک کشور در اشغال که برای آزادی خود تلاش می کند چیزی به نام غیر نظامی معنی ندارد!
ـ ادعا: حماس از روش های تروریستی برای مبارزه استفاده می کند، حماس غیر نظامیان اسرائیل را هدف قرار می دهد، حماس و اسرائیل دو روی یک سکه اند!!
ـ پاسخ:
اول، یقینا روش مبارزه ی پسندیده برای نگارنده، روش مبازره حزب الله است، یعنی استفاده حداقلی از عملیات استشهادی (حزب الله سالهاست که دیگر عملیات استشهادی انجام نداده است)، درگیری مستقیم با نظامیان، هدف قرار دادن پایگاه های نظامی و …؛ اما این پندار و پسندیدن روش مبارزه ی حزب الله به معنی حرام -نادرست- دانستن روش مبارزه ی گردان های عزالدین قسام یا جهاد اسلامی نیست.
دوم، در این یادآوری بخشی از مصاحبه ی آقای رمضان، فرمانده ی جهاد اسلامی مناسب است، رمضان در مصاحبه ای در پاسخ به اعتراضات کشورهای عربی در استفاده مکرر از عملیات استشهادی پاسخ می دهد، که شما به ما تانک و اسلحه بدهید ما دیگر عملیات استشهادی نخواهیم کرد؛ این پاسخ دلیل رویکرد فعلی گروه های جهادی فلسطین را نشان می دهد؛ این گروه ها به هیچ روش دیگر دسترسی ندارند، یا میزان دسترسی شان به میزانی که موثر شود نیست؛ در تمام مبارزات چریکی عملیات انتحاری جزو آخرین راه هایی است که انتخاب می شود …
سوم، ما گاهی فراموش می کنیم که اسرائیل یک منطقه اشغالی است، فکر نمی کنم گذشتن صد یا دویست سال از این اشغال هم تغییر در ماهیت اشغالی بودن اسرائیل بدهد؛ فکر می کنم انقدر این مثال تکرار شده است که دیگر همه حفظیم که که جماعت فکر کنید کسی خانه تان را اشغال کرده است و اصلا همسایه هایتان -به مانند بخشی از جامعه جهانی- مالکیت آن خانواده که خانه تان را اشغال کرده است را پذیرفته باشند؛ آیا این خانه برای آنها شده است؟ یقینا نه!؛ حال ما با جماعتی روبرو هستیم که با علم به این که این منطقه اشغالی است در آن زندگی می کنند، آنها غاصبند، و حتی اگر نظامی نباشند -که همگی هستند- با رای دادن، پرداخت مالیات، کار و کمک به توسعه اقتصادی دولت اشغالگر و … به این اشغالگری کمک می کنند؛ پس همگی آنها نه تنها مسئول مسائل حقوقی غصب که مسئول تمامی عواقب این اشغالگری هستند، من جمله ضربه دیدن از صاحبان اصلی آن منطقه …
در واقع ما با یک موقعیت خاص روبرو هستیم، با یک کشور اشغالی روبرو هستیم، که برای باز پس گرفتن کل آن تلاش می کنیم و باید ساکنان نامشروع آن را اخراج کنیم، مانند جنگ هشت ساله نیست که در مرحله ی حمله و جلوگیری از اشغال باشیم (یا مانند لبنان که مقاومت با نظامیان طرف بود)، بلکه بخشی از تلاش با هدف مجاب کردن ساکنان مناطق اشغالی برای خروج از فلسطین است.
چهارم، به غیر از کودکان زیر سن قانونی چیزی به نام غیر نظامی در اسرائیل بی معنی است، اولا در اسرائیل ضمن اینکه خدمت برای هر دو جنس اجباری است، بیشترین زمان خدمت اجباری را دارد -برای مردان سه سال-، ثانیا تمام افراد -زن و مرد- پس از خدمت اجباری نیز نیرو احتیاط محسوب می شوند، ضمن اینکه ۱۱ روز در سال موظف به خدمت به نیروی های نظامی هستند، زین جهت است که در این پادگان بزرگ چند میلیون نفری چیزی به نام «غیر نظامی» بی معنی است؛ حذف هر فرد بالغ در اسرائیل به معنی حذف یک نیروی نظامی است.
پنجم، و در مورد کودکان، یقینا پسندیده تر این است که کودکان آسیب نبینند؛ ولی گاهی گریز ناپذیر است، خصوصا در حملات موشکی، اسرائیل می تواند موشک های خودش را هدایت کند که مناطق مسکونی -مثل قانا در لبنان- را هدف قرار ندهند، ولی آیا این توقع را از موشک های آماتوری و دست ساز گردان های قسام نیز می توان داشت؟ یا اینکه وقتی با حکومت به شدت امنیتی اسرائیل امکان ضربه زدن به یونیفرم پوش ها نیست، از گروه های جهادی توقع داشته باشیم به دیگران آسیب نزنند، و متعاقبا کلا جهاد و مبارزه را کنار بگذارند؟ زین جهت است که به نظر اسرائیل در این که از سپر انسانی به صورت تبلیغاتی استفاده می کند بیشتر مورد اتهام است تا حماس؛ و باید توجه داشت هنگامی که با استدلال مشخص می شود که ساکنین یهودی (یهودی زاده) و بهایی غاصب و اشغالگرند -همگی نظامی و غیر نظامی-، مسئولیت کشته شدن کودکان، پیرها و … با کسانی است که آنها را به این منطقه آورده اند (اولیاشان)، و در میدان جنگ قرار داده اند …
ششم، صهیونیست ها، همچون زمان پیش از تشکیل اسرائیل که در عملیات تروریستی بین یهودیان برای ترساندن ایشان از دیگر ملل برای تشویق به پیوستن به ارض موعود، سابقه دارند، امروزه نیز در انجام عملیات های دروغین در اسرائیل برای توجیه حملات یا متهم کردن گروه های مقاومت سابقه دارند؛ همچون عملیات انفجار چند سال پیش اتوبوس مدرسه کودکان که به حزب الله نسبت داده، و توسط حزب الله تکذیب شد؛ خصوصا باید توجه داشت که حزب الله با حمایت سلاح های جدید ایرانی دیگر نیازی به عملیات استشهادی نداشت و سال ها بود دیگر عملیات استشهادی انجام نمی داد؛ این مسئله را در مورد مقاومت فلسطین نیز می توان پیگیری و تحقیق کرد.
هفتم، از وجهی دیگر نیز عملیات های شهری حماس توجیه پذیر است، اسرائیل یک موقعیت خاص است، پایه ای از رشد جمعیت اسرائیل بر پایه ی مهاجرت است، نا امن کردن اسرائیل موجب جلوگیری افزایش جمعیت اسرائیل و توسعه اشغالگری است، ضمن اینکه امروزه به مدد عملیات های مقاومت رشد جمعیت اسرائیل منفی شده است، و در صورت ادامه ی این روند و این روش با کم شدن جمعیت اسرائیل به اشغالگری پایان داد.
ـ ادعا: حماس یک گروه ضد شیعی است؛ حماس یک گروه ضد ایرانی است که زمان جنگ ۸ ساله از عراق حمایت می کرد!
ـ پاسخ:
این ادعا تنها از کسانی بر می آید که از ساختار مذهبی و تاریخی فلسطین و حماس بی خبر باشند؛
اول، اینکه مذهب فلسطینیان شافعی است، و این ناصبی ها هستند که ضد شیعی هستند؛ و شافعی ها نزدیک ترین مذهب از مذاهب چهارگانه ی اهل سنت به شیعیان و اهل بیت هستند؛ حتی شافعی موسس این مذهب خود متولد غزه بوده است.
دوم، حماس نه تنها همزمان با جنگ ایران و عراق سامان نیافته بود، حتی سال ها بعد از حزب الله لبنان و جهاد اسلامی فلسطین - دو جریان مقاومت مولود انقلاب اسلامی - در عرصه ی مبازرات ضد صهیونیستی ظاهر شد؛ در این صورت حمایت سازمان یافته و تشکیلاتی از عراق و حتی توقع از آنها برای شرکت در جنگ علیه عراق -همچون نیروهای حزب الله که در ایران علیه عراق می جنگیدند و فن مبارزه می آموختند- منتفی است.
سوم، حماس شاخه ی فلسطینی اخوان المسلمین است، هر چند نمونه های انشعابی همچون القاعده از اخوان را داریم، ولی نباید فراموش کرد، اخوان از پیش از انقلاب و زمان شهید نواب از حامیان انقلاب ۵۷ بوده است …
چهارم، فراموش نکنیم، امروز حماس مغضوب تمام گروه های ضد ایرانی و ضد شیعی است، مثل عربستان، اردن و …
پنجم، و در آخر چند نقل مطلب:
بخشی از وصیت نامه «شهید نضال فرحات»، از فرماندهان نظامی حماس و طراح موشک های قسام:
«این زمان، زمان مهدی است؛ من از هم اکنون تا زمان ظهورش با او بیعت می کنم …»
«شهید فتحی شقاقی»؛ رهبر جهاد اسلامی فلسطین:
«سرور جوانان اهل بهشت، حسین بن علی بن ابی طالب (ع) در سپیده دم یک روز تاریخی، در صحرای کربلا، صحنه های درخشانی را به نمایش گذاشت که در حافظه تاریخ جاودانه مانده است، و هرگز از یادها فراموش نخواهد شد.
او با شهادت در راه حق و دادگری، نماد انسانیت به تمام معنی را تجلی بخشید … در ادامه راه سرور شهیدان اهل بهشت، یکی از مردان حسینی تبار به نام «عزالدین قسام» در بابر تجاوزگران صلیبی، در برابر چهره زشت و نفرت آور استعمار گران انگلیسی، و صهیونیسم وابسته به او، ایستاد و مقاومت کرد، و حسینی وار در کوهستان های فلسطین به شهادت رسید و به کالبد نیمه جان ملتمان روح تازه دمید، و آتش خشم مقدسی افروخت …»
مهدی خانعلی زاده


همچنین مشاهده کنید