پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روزهای سرنوشت ساز فلسطین


روزهای سرنوشت ساز فلسطین
ژئو پولتیك خاورمیانه در سال ۲۰۰۶ به لطف وقوع ۲ رویداد بسیار مهم دراراضی فلسطین و لبنان شاهد تغییرات شگرفی بود كه پیامدآن جناح بندی های تازه ای را در منطقه رقم زده است. سال ۲۰۰۶ میلادی در حالی به پایان رسید كه دو رویداد بسیار مهم در منطقه در ابتدا و انتهای این سال رخ داد؛ عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از نوار غزه در اواخر سال ۲۰۰۵ و شكست ارتش رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در تابستان همین سال .
اهمیت این ۲ رویداد از آن روست كه اولاً؛ عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه به معنای شكست ركن مهمی از فلسفه وجودی و ایدئولوژی اسرائیل بود.فلسفه ای كه اساس آن بر مبنای «زمین»استوار بود.چنان كه اسرائیلی ها هیچ گاه در اندیشه عقب نشینی از سرزمین فلسطین نبودند زیرا خاك فلسطین را زمین مقدس خود می دانستند.از این رو عقب نشینی از غزه را می توان در حقیقت شكست یك اصل ایدئولوژیك جنبش صهیونیسم تعبیر كرد.
ثانیاً؛ شكست در لبنان نیز به دلیل ناكام ماندن ارتش این رژیم، مفهوم شكست قدرت ذاتی اسرائیل را دربر داشت.اینجا نیز ركن قدرت ذاتی اسرائیل را «ارتش»این رژیم تشكیل می دهد.ارتشی كه دراین جنگ شكست خورد، ضربه جبران ناپذیری برحیات وموجودیت اسرائیل واردكرد.پس ازاین حوادث است كه نقش عوامل خارجی درحراست وحفظ موقعیت تل آویو اهمیت می یابد.هر چند این عامل خارجی یعنی آمریكا، كه از تل آویو حمایت می كند، در آن سوی منطقه با ناكامی های بزرگی مواجه شد.از جمله در عراق شكست خورد یا آ ن كه طرح های این
كشور در لبنان و افغانستان ناكام ماند.
دراین سال، عرصه داخلی فلسطین نیزشاهد رویدادهای مهم تری بود .درگیری های داخلی میان گروه فتح و حماس اوج تنش در داخل را شكل می داد.اما دلایل بروز این تنشها چه بود؟
حقیقت این است كه از زمان به قدرت رسیدن جنبش حماس در عرصه سیاسی فلسطین و پیروزی این جنبش در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین، آمریكا، اروپا و اسرائیل و برخی كشورهای عربی تلاش های خود را برای سرنگونی دولت حماس، با استفاده از اهرم های اقتصادی مانند تحریم و محاصره و فشار بر دولت آغازكردند.آنها سعی داشتند با این اقدام، دولت را به سمتی سوق دهند كه عرصه سیاسی فلسطین را ترك كند و زمینه برای واگذاری قدرت به محمود عباس(ابومازن) و جنبش فتح فراهم شود.
اما از آنجایی كه حماس در برابر این فشارها مقاومت كرد ،روند بحران آهنگ تندتری به خود گرفت.درگیری های اخیر در عرصه داخلی فلسطین در حقیقت درگیری میان جریان ها و اعضای خانواده فلسطین نبود، بلكه كشمكشی بود كه علیه مقاومت انجام گرفت.
چنان كه ابومازن در اظهارات خود مبنی بر برگزاری انتخابات زودهنگام، مقاومت و موشك های مقاومت را به تمسخر گرفت.
ابومازن كه امضای توافقنامه اوسلو، منتهای مباهات او محسوب می شود، اینك با در فشار قرار دادن مقاومت قصد دارد این گونه القا نماید كه جنگ كنونی در فلسطین تنها به دلیل پذیرش گزینه مقاومت توسط فلسطینی ها است.
به این صورت درصحنه فلسطین نیز ابومازن ودوستان خارجی اش بحث حذف تندروها رادامن می زنند. درست همانند عراق. واشنگتن برای جبران شكست به چهره های میانه رویی همچون ابومازن، سنیوره و مالكی در فرایند تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه روی آورده است.
آمریكایی ها معتقدند كه باید از این جریان میانه رو حمایت شود.
موضع كنونی آمریكا نسخه دیگری از سیاست «بحران زایی» است.واشنگتن از ابومازن برای مقابله با دولت قانونی حماس و از سنیوره برای نابودی نیروهای مخالف از جمله حزب الله حمایت می كند. زیرا تنش مذهبی وبی ثباتی به نفع واشنگتن و تل آویو است.
مسأله دیگر به جهان عرب مربوط می شود.متأسفانه كشورهای عربی به جای تقویت جامعه محاصره شده فلسطین، آتش فتنه را شعله ور كردند و سعی داشتند با حمایت از یك جریان درمقابل جریانی دیگر از جمله حمایت از ابومازن دربرابر اسماعیل هنیه، به درگیر ی های داخلی دامن زنند.
دراین زمینه اظهارات رجب طیب اردوغان نخست وزیر تركیه جای تأمل دارد. وی گفت: «فراخوان ابومازن در زمان مناسبی صورت نگرفت» اظهارات اردوغان نشان داد طرح اجرای انتخابات زودهنگام یك طرح خارجی و غیر فلسطینی است.استقبال آمریكا، آلمان، اسرائیل و انگلیس و برخی محافل عربی از پیشنهاد ابومازن مصداقی بر این مدعا است.
واقعیتی كه برخی محافل عربی حاضر به پذیرش آن نیستند، این كه از زمان مرگ «یاسر عرفات» به عنوان عامل حفظ توازن در میان نیروهای فتح، مرجعیت سیاسی ساف نیزاز بین رفته است و بایداین خلأ سیاسی با مرجعیت ملی و سیاسی پر شود تا بتواند تحولات سیاسی فلسطین را به درستی راهبری نماید.در این بین ابومازن رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین مخالف اصلی ایجاد اصلاحات و تغییرات در ساختار داخلی سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) است زیرا در صورت تحقق آن، قدرت خود وی محدود و كنترل خواهد شد و صحنه فلسطین را آنگونه كه می خواهد نمی تواند هدایت نماید اینجاست كه شكل گیری یك مرجعیت نوین فلسطینی، اسلامی و ملی ضرورت می یابد.
سازمان آزادی بخش فلسطین باید با توجه به تغییرات عرصه داخلی فلسطین بازسازی شود .هم اكنون جنبش های جهاد اسلامی و حماس عضو این سازمان نیستند، درحالی كه امروز حماس و جهاد اسلامی به عنوان قدرت حقیقی در فلسطین حضور دارند.لذا سازمان آزادی بخش فلسطین باید به عنوان یك نهاد به همه جریانهای داخلی فلسطین پاسخ دهد تا آن كه بتوانیم به یك برنامه مشترك دست یابیم.دراین صورت یك برنامه فلسطینی وجود خواهد داشت كه هیچ كس حتی ابومازن نمی تواند در آن دخالت كند.
مسأله دخالت های محمد دحلان رئیس پیشین حفاظت اطلاعات تشكیلات خودگردان در ساختار فتح و ایجاد تنش داخلی از تهدیدهای دیگری است كه با حمایت پشت پرده آمریكا و اسرائیل برای ایجاد نابسامانی در فلسطین رخ می دهد.
دحلان به عنوان یك شخصیت تنش زا در فلسطین مشهور است. این شخص از عاملان توقف تلاشها برای تشكیل دولت وحدت ملی و توافق بین فتح و حماس است. رابطه وی با آمریكا و اسرائیل رابطه ای شناخته شده است . او از شخصیت هائی است كه به واسطه حمایت خارجی با یاسرعرفات رئیس فقید تشكیلات خودگردان فلسطین به مخالفت برخاست.دحلان هم اكنون به دنبال موقعیتی در فلسطین است .قصد دارد ریاست تشكیلات خودگردان را در اختیار بگیرد.وی همچنین می خواهد صحنه فلسطین را به سمت امتیازدهی به رژیم صهیونیستی سوق دهد كه این امر ملت فلسطین را به طور موقت از محاصره خارج خواهد كرد.
این جریان كه منافع خود را بر منافع ملی ملت فلسطین برتری داده صحنه فلسطین را به سمت دادوستدهای سیاسی حتی به زیان ملت فلسطین پیش می برد و ابومازن نیز با قبول این موضع، اعلام می كند كه باید انتخابات زودهنگام مجلس قانونگذاری و ریاست تشكیلات خودگردان اجرا شود. بنابراین صحنه فلسطین، اینك شرایط بحرانی خود را پشت سر می گذارد.بدون توافق سیاسی و ملی، صلح و ثبات در فلسطین برقرار نخواهد شد و همه مؤسسه های سیاسی در فلسطین ممكن است در آستانه فروپاشی قرار گیرند.
نكته آخری كه تمامی جریان های فلسطینی باید ازتوجه به آن غافل نشوند این كه تمامی این گروه ها یك جنبش فعال هستند وچیزی به نام دولت در فلسطین وجود ندارد.متأسفانه گروهی كه رهبری ساف و جنبش فتح را برعهده دارند، تصور می كنند كه ما دارای یك دولت هستیم.در صورتی كه اینچنین نیست ما در اشغال به سر می بریم وكشورما تحت سیطره اسرائیل است.هر لحظه ترورها، محاصره منازل و شهرهای فلسطینی جریان دارد و هنوز هم سایه اسرائیل بر زندگی فلسطینیان سنگینی می كند.نمونه بارزدر این مورد منع نخست وزیر فلسطین از ورود به نوار غزه است.این مسأله نشان می دهد كه فلسطینی ها در مرحله «مقابله با اشغالگری» هستند نه مرحله «استقلال واقعی» و داشتن دولت مستقل.اگر این نكته به درستی درك شود باب سهم خواهی و نزاع خانگی نیز بسته خواهد شد.
محمد ابوجهاد
منبع: قدسنا
منبع : روزنامه ایران