یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


"فدرال رزرو" نسخه آمریکایی نظام فاسد مرکانتالیستی


"فدرال رزرو" نسخه آمریکایی نظام فاسد مرکانتالیستی
پس از آغاز بحران شدید مالی در ایالات متحده و تصویب کمک ۷۰۰ میلیارد دلاری دولت به مؤسسات ورشکسته نظام لیبرال سرمایه داری، بار دیگر نگاه به سیستم بانک مرکزی این کشور مورد توجه قرار گرفت و این در حالی بود که در طول سالیان سال، چندان به ماهیت و ساختار مرموز Federal Reserve System توجه نمی گشت.
پس از آنکه یکی از مؤسسات تحقیقاتی به نام Bianco اعلام کرد، طرح های نجات انجام گرفته از سوی فدرال رزرو، ضمانت های صورت گرفته از جانب FDIS و دیگر کمک های مستقیم، به ۸ تریلیون دلار می رسد و بیش از ۳۰ برابر هزینه طرح نجات SL پس از تعدیل تورمی صورت می گیرد، حساسیت ها نسبت به ساختار مرموز این بانک در آمریکا گسترش یافت.
چندی پیش «بن شالوم برنانکی» رئیس صهیونیست فدرال رزرو در جمع «اتاق تجارت تگزاس» اعلام داشت: «گرچه سیاست نرخ بهره ای متداول، به دلیل آنکه نرخ های بهره اسمی نمی توانند به کمتر از صفر تنزل یابند با محدودیت مواجه است، اما ابزارهای دیگری چون فراهم آوردن نقدینگی می تواند تاثیرگذار باشد. ما می توانیم برای بالا بردن قیمت ها و کم کردن بازدهی ها، اوراق قرضه بلندمدت و دیگر اوراق بهادار واسطه ای را خریداری کنیم.»
تنها چند روز پس از این سخنان، فدرال رزرو به طرز جسورانه ای ۵ میلیارد دلار از بدهی های فنی، فردی و وام مسکن بانک های فدرال را شامل دارایی های پرخطری مثل دیون وثیقه دار، اوراق قرضه غیرواسطه ای پشتیبانی شده به وسیله وام های مسکن و اوراق قرضه تجمیع شده با رتبه غیر سرمایه گذاری را خریداری نمود. اما نه تنها نتوانست با این مقدار تزریق پول، سبب ایجاد اشتغال شود، بلکه بر اساس گزارش اداره کل آمریکا، در ماه گذشته میلادی ۳۵۳ هزار نفر شغل خود را از دست داده اند که اگر به این میزان، تعداد کارگران پاره وقتی که در پی یافتن شغلی دائمی هستند و نیز کسانی را که در سال گذشته موفق به یافتن شغل نشده اند را اضافه نمائیم، نرخ بیکاری در آمریکا به ۵۱۲. درصد خواهد رسید که به گفته «نیویورک تایمز» بالاترین نرخ بیکاری از زمان آغاز محاسبات توسط دولت در سال ۴۹۱۹ میلادی است.
در این میان نگاهی به ماهیت و چگونگی پیدایش «فدرال رزرو» در آمریکا، خود بسیار قابل تأمل است:
نخستین بانک مرکزی در ایالات متحده در اوایل سال ۱۸۱۷ میلادی، تحت عنوان The Bank Of North America توسط «رابرت موریس» یکی اعضای با نفوذ کنگره کانتینتال به ثبت رسید.۱
«رابرت موریس» کارشناس فاینانس و تاجری متمول اهل فیلادلفیا و از جمله پیمانکاران عقد قراردادهای تامین تجهیزات دفاعی بود که در جریان جنگ استقلال در آمریکا توانست میلیون ها دلار از دارایی خزانه عمومی، به حساب بنگاه خود و شرکایش انتقال دهد. وی پس از استقلال آمریکا، رهبر جریان نیروهای ملی گرا موسوم به «فدرالیست» شد. هدف اصلی فدرالیست ها ایجاد نسخه ای آمریکایی از نظام مرکانتالیستی۲ بریتانیا بود و این همان نظامی بود که جنگ استقلال برای مقابله با آن صورت گرفته بود و مهاجران بر ضد همین نظام و دولت سر به شورش برداشته بودند.
فدرالیست ها قصد داشتند نظامی مرکانتالیستی و دولتی گسترده همانند آنچه در بریتانیا وجود داشت را در آمریکای نوین پایه گذاری و استقرار دهند تا بدین وسیله با ایجاد یک حکومت مرکزی نیرومند و وضع تعرفه و مالیات های سنگین، منافع خود در سایر کشورها را به حداکثر رسانند.
براین اساس، نظام ایجاد شده می بایست با وضع تعرفه های گمرکی سنگین از تولیدکنندگان داخلی حمایت و با کشف و سوبسیددهی به بازارهای خارجی هدف، زمینه را برای صادرات کالاهای آمریکایی در سطحی گسترده فراهم آورد. بخش عمده فعالیت این گروه به رهبری موریس در جهت نیل به این اهداف، سازماندهی بانک مرکزی بود که به ارزانی، پول و اعتبار در اختیار او و یارانش قرار دهد. به همین بهانه بانک آمریکای شمالی (The Bank Of North America) از روی بانک انگلستان (The Bank Of England) مدل سازی گردید.
بانک مرکزی مدل سازی شده این امتیاز انحصاری را دریافت نمود که اسکناسهایش در تمام پرداختهای مالیاتی به دولت مرکزی و هم چنین دولت های ایالتی قابل دریافت باشد. این اجازه انحصاری به هیچ بانک دیگری در این حوزه داده نشد. این بانک هم چنین متعهد شد تا اسکناسهای تازه چاپ شده اش را به دولت فدرال با شرایطی سهل وام دهد. فدرالیستها به رهبری موریس، جاه طلبانه خواستار آن بودند که حکمرانی خویش را بر امپراطوری و مرکانتالیستی ایجاد شده گسترش داده و در این راستا با الگو قراردادن شاه انگلستان به پیاده سازی پیش فرض های خود پرداختند.
در اواخر سال ۱۷۸۳ میلادی، فقدان اعتماد عمومی به اسکناس های چاپ شده رو به افزایش این بانک، سبب کاهش ارزش این اسکناس ها و در نتیجه خصوصی شدن آن گردید. اما فدرالیست ها از پای ننشستند و از طریق «الکساندر همیلتون» که دست پرورده موریس بود اهدافشان را دنبال نمودند. همیلتون به توصیه موریس و با آنکه هیچ تجربه ای در زمینه مسایل مالی نداشت به وزارت خزانه داری آمریکا رفت و در نبردی هفت ساله برای تغییر اولین قانون اساسی ایالات متحده (The Articles Of Confederation)، قانون اساسی جدیدی را به پیشنهاد موریس ارائه نمود.
براساس این طرح، انتخاب یک رئیس جمهور دائمی که تمامی فرمانداران توسط وی انتخاب شوند و از حق وتو در برابر قوانین مالیاتی نیز برخوردار باشد در دستور کار قرار می گیرد. در واقع با ارائه این طرح قدرت حاکمیتی ایالات از بین می رفت و راهی برای فرار از سیاست هایی چون اخذ مالیات های سنگین، استفراض، تعرفه های حمایتی دولت مرکزی باقی نمی ماند.
در سال ۱۷۹۱، بخش عمده ای از سیاست های ملی گرایان به بار نشست و همیلتون نخستین بانک مرکزی ایالات متحده پس از کسب استقلال را که براساس بانک آمریکای شمالی پایه گذاری شده بود به تصویب کنگره رسانید و «توماس ویلینگ» شریک پیشین «رابرت موریس» به ریاست این بانک جدید منصوب شد. آنها با توجه به ردشدن صریح ایده بانک مرکزی مورد نظرشان در زمان بازبینی قانون اساسی سعی نمودند تا با مطرح نمودن ایده ای تحت عنوان «اختیارات تلویحی» (lmpolied Powers) به رئیس جمهوری واشنگتن بقبولانند که استقرار این بانک با قانون اساسی هم خوانی دارد. براساس ایده همیلتونی «اختیارات تلویحی»، اختیاراتی که به طور مشخص در قانون اساسی به دولت مرکزی تفویض نشده است را می توان با قرائت هایی جدید که توسط وکلای زبردستی چون همیلتون انجام می شود استخراج نمود و بدین وسیله موریس و تیم وی محدودیت های وضع شده موجود را دور زده و بر اختیارات خود افزودند به گونه ای که با انتشار میلیون ها دلار اسکناس و سپرده دیداری، آن هم تنها با پشتوانه دو میلیون دلار پول مسکوک، سبب رشد ۲۷ درصدی قیمت ها در فاصله سالهای ۱۹۱۷ تا ۶۹۱۷ شدند.۳
پس از سالها چپاول ثروت مردم آمریکا، در ۵۲دسامبر سال ۳۱۱۹، قانون فدرال رزرو آمریکا با شکلی جدید و اختیاراتی گسترده به اجرا درآمد و آمریکا رسما دارای Federal Reserve گردید. این قانون که در ۵۲ دسامبر همان سال توسط «وودرو ویلسون» رئیس جمهوری وقت آمریکا به امضا رسید، سیستم مالی گسترده ای را شامل می گشت که وظیفه داشت تا با تقویت هژمونی دلار آمریکا، آن را به یک پول بین المللی و دارای ثبات تبدیل نماید. براساس قانون مصوب کنگره آمریکا، سر تا سر ایالات متحده به ۲۱ منطقه بانکی شامل بوستون، نیویورک، فیلادلفیا، کلیولند، ریچموند، آتلانتا، شیکاکو، سنت لوئیس، مینیاپولیس، کانزاس سیتی، دالاس، سان فرانسیسکو تقسیم می شود و کلیه فعالیت های بانکی این مناطق توسط هیئت مدیره سیستم ذخیره فدرال که به شدت در نفوذ اقلیتی صهیونیستی می باشد کنترل و هماهنگ می شود. فدرال رزرو یک کمیته بازار تحت عنوان Federal Open Markee CommitteeFOMC دارد که ناظر بر عملیات بازار آزاد است و به صورت ابزار تنظیم سیاست پولی عمل و با خرید و فروش اوراق بهادار دولتی، نرخ بهره و ارزش برابری دلار را تعیین می کند.
FOMC متشکل از ۲۱ عضو می باشد۴ که ۷ تن از آنها برای مدت ۴۱ سال توسط رئیس جمهوری ایالات متحده و با پیشنهاد لابی های صهیونی در سازمان ها و مؤسسات پرنفوذی نظیر American Enterprite و AIPAK انتخاب می شوند و به این ترتیب هر دو سال و در ماه ژانویه یکی از این اعضا با پایان رسیدن دوره اش، جای خود را به فرد دیگری می دهد. ۵ عضو دیگر، شامل رئیس فدرال رزرو نیویورک که عملیات Open Market در آنجا انجام می گیرد و چهار رئیس فدرال رزروهای مناطق دیگر است که به صورت دوره ای از میان ۱۱ فدرال رزرو منطقه ای دیگر انتخاب می شوند. رئیس جمهور از میان این ۷ نفر، یکی را به عنوان رئیس بانک مرکزی آمریکا و یک نفر را به عنوان نائب رئیس برای یک دوره چهار ساله انتخاب می کند.
همانطور که پیشتر نیز مورد اشاره قرار گرفت، در حال حاضر ریاست فدرال رزرو را یک آمریکایی صهیونیست به نام «بن شالوم برنانکی» که هم اکنون استاد دانشگاه Princeton می باشد و رابطه معناداری با کمیته AIPAK دارد، عهده دار می باشد.
آری، واقعیت این است که سیستم فدرال رزرو آمریکا که از هم آغوشی با نظام فاسد مرکانتالیستی انگلستان به وجود آمده است، پس از گذشت سالها خدمت به نظام صهیونیستی، امروزه نیز تحت هدایت «بن شالوم برنانکی» و دیگر همکارانش، با بزرگ کردن و کمک بی حساب به شرکتها و کارتلهای صهیونی که در کارکرد خود اختلال دارند و خود مسئول بخش عمده ای از بروز بحران مالی اخیر در جهان هستند، اوضاع اقتصادی آمریکا را آشفته تر از گذشته ساخته اند.
نتیجه کار آنها نه تنها باعث بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا و کاهش نرخ بیکاری در این کشور نشده است، بلکه سبب افزایش بیکاری و دامنه رکود و گسترش بحران در ایالات متحده گردیده است و به بهای بازگرداندن ترازنامه فدرال رزرو به حالت نرمال، چپاول دارایی های آمریکائیان و پر کردن خزانه صهیونیست ها در دستور کار این بانک سیاستگذار قرار گرفته است و به همین دلیل روزهای سخت تری پیش روی اقتصاد آمریکا قابل تصور است.
بابک اسماعیلی
۱-Murray NRothbard The Mystery Of Banking
۲-سوداگری یا مرکانتیلیسم، مکتب فاسد اقتصادی است که پیروان آن طلا و نقره را تنها عامل ثروت و قدرت ملی می دانستند و اعتقاد داشتند باید با حفظ تراز بازرگانی مثبت، هر چه بیشتر منابع طلا به دست آورد و اندوخت.
۳-Murray NRothbard History Of Money And Banking In The United States.
۴-دانشنامه ویکی پدیا
منبع : روزنامه کیهان