یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نسل سوم در محاکمه


نسل سوم در محاکمه
«چه کسی از تو خواسته که قهرمان باشی؟» این جمله مضمون دیالوگی است که در یکی از آخرین صحنه های فیلم محاکمه ساخته ایرج قادری، محمدرضا شریفی نیا در نقش بازرس خطاب به وکیل قهرمان فیلم می گوید.
مخاطبان سینما ایرج قادری را به خوبی می شناسند، سینماگری که قریب به پنجاه سال فعالیت سینمایی در کارنامه خود دارد و بیشتر منتقدان از آثار او تحت عنوان «فیلم فارسی» نام می برند. تفاوت ایرج قادری با کارگردانان امروز سینما این است که این آشنایی مخاطبان سینما با او تنها منحصر به مخاطبان دوره جدید سینما نیست و بیشتر جوانان دهه پنجاه (دوره اوج و سقوط فیلم فارسی) نیز با او به خوبی آشنا هستند. ظاهرا آقای قادری با وجود این که سال ها از تاریخ مصرف این سینما می گذرد، باز هم اصرار بر ادامه این نوع سینما در فعالیت هایش دارد.(رجوع کنید به گفت وگوی عوامل فیلم محاکمه با مردم در سینما ایران، خبرگزاری ایسنا و روزنامه بانی فیلم، ۸۶/۵/۲۵)
محاکمه، داستان زندگی یک دادستان است که در جریان یک محاکمه بر اثر اشتباه او، جوانی افغانی و بی گناه از ترس اعدام خودکشی می کند. این واقعه بر زندگی دادستان (ایرج قادری) اثر عمیقی بر جای می گذارد تا جایی که باعث می شود که دادستانی را کنار گذاشته و به وکالت روی آورد. در ادامه فیلم پرتوی (وکیل- ایرج قادری) درگیر یک پرونده خانوادگی می شود، پرونده ای که دخترش پرستو در آن نقش دارد که قبول وکالت این پرونده از سوی پرتوی در یک صحنه کاملا تصنعی و تحت تاثیر صحبت های همسرش(افسانه بایگان) اتفاق می افتد. از این جا به بعد ایرج قادری در نقش اول فیلم یک تنه و به تنهایی به جنگ عوامل بد فیلم- که اغراق در این شخصیت ها در همه فیلم های فارسی وجود دارد- می رود. این قهرمان بازی تا آن جا پیش می رود که در صحنه ای از فیلم وکیل قهرمان برای یافتن حقیقت، متهم (نوبر، قاچاقچی افغانی) را به باد کتک می گیرد!
متاسفانه معضلا ت اجتماعی مطرح شده نیز در این فیلم به صورت سطحی نمایش داده می شود. در محاکمه، نسل سوم جامعه ما همیشه خطا کار نشان داده می شود.به تصویر کشیدن یک پارتی شبانه که همه دختران و پسران در حال رقص و مصرف مواد مخدر هستند، فرهاد که متهم به قتل است و پرستو نیز که با پسر مورد علا قه اش از خانه فرار می کند و بقیه جوانان خطا کار نیز در یک صحنه کوتاه علت ورود خود را به مهمانی شبانه می گویند. تنها نکته ای که در این فیلم خلا ف این ادعا را ثابت می کند، متحول شدن آنی شخصیت نگار (مهناز افشار) است که به دنبال صحبتی کوتاه با مادرش و دیدن گریه های او، تصمیم می گیرد که در زندگی راه درست را انتخاب کرده و آبروی از دست رفته مادر را احیا کند که این «تحول آنی» نیز که در دنیای واقع به ندرت اتفاق می افتد، جای بسی تعمق دارد.
اعتیاد، فرار دختران از خانه و عدم برقراری ارتباط صحیح والدین با فرزندان درجامعه ما فراوان است که هر کدام از آنها علت های زیادی دارد که هر کدام از این مسائل موضوع ده ها تحقیق و پروژه های اجتماعی است، پس آیا بهتر نبود ایرج قادری که این معضلا ت را دستمایه فیلمش قرار داده، ریشه ای تر به این مسائل می پرداخت؟ ایشان در یکی از مصاحبه هایشان گفته اند که محاکمه فیلم روز است (خبرگزاری مهر) ولی آیا صرف نشان دادن چندین صحنه درباره مسائل روز و گفتن چندین دیالوگ کلیشه ای، دلیل به روز بودن یک فیلم است؟ آیا بهتر نیست برای به تصویر کشیدن معضلا ت اجتماعی، با یک پژوهشگر اجتماعی مشورت کرده و کمک کوچکی بگیریم؟
ایرج قادری معتقد است که سینمای او سینمای تماشاگر پسند است. ولی به نظر می رسد تماشاگر کنونی محاکمه با ر دیگر به دیدن فیلمی مشابه آن نخواهد رفت. مخاطب فیلم حتی اگر فقط مخاطب عام باشد، به سینمای واقع گرا که بتواند با آن هم ذات پنداری کند علا قه بیشتری نشان می دهد، سینمایی که مسائل روزمره زندگی این مخاطب را نشان داده و قابل لمس باشد.
پریسا مدارنیری
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید