پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی هنر بیزانسی(بیزانس)


هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی هنر بیزانسی(بیزانس)
● بیزانس
راوانا، شهری که در ایتالیا به عنوان پایتخت امپراتوری جانشین رم گردیده بود، پس از آنکه والی نشین نامیده شده و به سر پلی برای بیزانس در غرب ژرمنی شده مبدل گردیده بود، سرانجام زیر سلطه بیزانس خارج شد. تمثالهای یوسنی نیانوس و تئودورا در کلیسای سان ویتاله که همچنان بر یکپارچگی امپراتوری دلالت می کردند قدرت لازم برای یکپارچه نگه داشتن آن را نداشتند. ولی بخش شرقی امپراتوری تا هزار سال دیگر، محکم در دست جانشینان امپراتورها ماند و قسطنطنیه دژ پرشکوه تمدن بیزانس گردید و از همانجا انوار نفوذ این تمدن به سراسر جهان تابیدن گرفت.
در زمانی که حضور و وجود امپراتوری در راونا به شکلهای نمادین در معماری و هنر نمایانده می شد، در فاصله سالهای ۵۳۲ و ۵۳۷ میلادی کلیسای پهناور سانتا صوفیا یا کلیسای ایاصوفیه [هاگیا صوفیا] به معنی کلیسای حکمت مقدس در قسطنطنیه به دست دو معمار به نامهای آنتمیوی ترالسی و ایسیدوروس میلتوسی برای یوسنی نیانوس ساخته می شد.
این کلیسا امروزه یکی از عالی ترین دستاوردهای تاریخ معماری جهان به شمار می رود . ابعاد حیرت انگیز این ساختمان، که در بناهای غیر فلزی نمی توان تصورش را کرد، توجه انسان را به خود جلب می کند. ابعاد نقشه همکف آن ۹۱× ۷۲ متر، قطر گنبدش ۳۱ متر و ارتفاع گنبدش از سطح زمین نزدیک به ۵۶ متر است.
از لحاظ مقیاس با ساختمانهایی که تاکنون در بررسی معماری روم پیش از مسیحیت و روم دوران مسیحیت دیدیم – پانتئون، حمامهای کاراکالا و باسیلیکای کنستانتین – رقابت می کند. در نمای بیرونی، گنبد عظیم آن بر کل بنا مسلط است؛ ولی اجزا و شکل بیرونی آن پس از تکمیلی بنای اولیه تاکنون شدیداً دگرگون شده است – با افزودن دیوارهای پشت بند عظیم بر طرح اصلی و چهار مناره رفیع ترکی پس از پیروزی عثمانیها در سال ۱۴۵۳ و تبدیل ایاصوفیه به یک مسجد اسلامی، این بنادر سده بیستم از حالت یک بنای مذهبی درآمد و امروزه به صورت موزه در معرض دید مردم سراسر جهان قرار دارد.
سادگی و بی زیوری ویژه بیزانسی که در نمای بیرونی ایاصوفیه به چشم می خورد و عظمت آن را نیز از نظر پنهان می دارد بیننده را چندان برای تماشای فضای درونی آن آماده نمی کند. در نخستین گام، هر تازه وارد با هشتی ورودی عظیم بنا با چندین در ورودیش مواجه می شود، سپس فضای باز و گسترده بالا را می بیند که گنبدی سبک بال و سایبان گونه بر فراز هاله ای از نوری که پنجره های قاعده گنبد به درون می فرستند به پرواز درآمده است. پاولوس شاعر که از دربان دربار یوسنی نیانوس بود، احساس مردم زمانه را پس از مشاهده این بنا – که فرقی با احساس امروزی ما ندارد – چنین به زبان آورده است:
«در مرکز کلیسا و در کنار نیمدایره های شرقی و غربی، چهار جرز عظیم سنگی برپا داشته شده که از رویشان قوسهای بزرگی همانند کمان ایریس [الهه رنگین کمان در دین یونانی] برخاسته اند، که تعدادشان جمعاً چهارتاست؛ و این قوسها همچنان بالاتر می روند، کم کم از یکدیگر جدا می شوند ... و فضاهای بین آنها با مهارت حیرت آوری پر شده است زیرا دیوارهای منحنی از دو طرف به قوسها می رسند و چندان ادامه می یابند تا برفراز آنها همگی یکی می شوند ... قاعده گنبد، محکم بر قوسهای بزرگ نهاده شده است ... و در بالا ، این گنبد همچون آسمانی روشن، سقف کلیسا را می پوشاند.
چه کسی می تواند درباره عظمت معادن مرمری که به کف و سطح دیوارهای رفیع کلیسا انتقال یافته اند سخن بگوید؟ مرمر سبز روشن از کارسیتوس و سنگ رنگارنگ سرخ و سفید، یا قرمز سیر و نقره ای از فریگیا؛ سنگ سماق با نقاط گردپاشی شده درخشان، مرمر سبز زمردی از اسپارت و مرمری با رگه های خونرگ و سفید مواج از یاسی [در رومانی کنونی]؛ سنگ قرمز رگه رگه از لیدیا و مرمر زعفران رنگ از کوههای مورس و سنگ سلتی مانند شیری که بر سطحی سیاه و براق ریخته باشند؛ به اضافه سنگ عقیق نما با ظاهری که گویی در میانش ذرات طلا همچون ستاره هایی سوسو می زنند، و مرمر سبز روشن از سرزمین اترکس، با سطحی از ذرات درخشان...»
گنبد ایا صوفیه برروی چهار طاسچه قرار گرفته است. در ساختمان طاسچه ای – که ظاهراً پس از سالها آزمایشگری توسط معماران خاورنزدیک و کمک بیزانس به مهدسی معماری ابداع شد – گنبد بر روی گنبد دومی قرار می گیرد که در واقع بزرگتر از آن است و بخش بالایی به اضافه چهارجزء گرداگرد لبه گنبد از آن حذف شده اند – و این چهار جزء اخیر به شکل چهار قوس یا طاقی درآمده اند که سطوحشان به هم می پیوندند و تشکیل یک مربع می دهند.
ساختمان طاسچه ای با منتقل کردن سنگینی بنا به جرزها و جلوگیری از وارد شدن آن به خود دیوار، ساختن فضای درونی رفیع و گشاده ای چون فضای درونی ایاصوفیه را میسر می گرداند. در تصویر داخل ایا صوفیه به گونه ای که در اینجا از نظر می گذرد، قوسهایی که دو تا از طاسچه های بزرگ نگه دارنده گنبد مرکزی را به یکدیگر متصل ساخته اند، دیده می شوند که بر روزی جرزهای عظیمشان به یکدیگرمتصل رسیده اند.
گنبدهای بناهای نقشه مرکزی پیشین – مانند پانتئون، سانتاکوستانتسا، و حتی ساویتاله – از قاعده های مدور یا چند ضلعی یک دیوار یا طاق بندی پیوسته رو به بالا ساخته شده بودند. روش طاسچه ای راه حلی پویا برای مسأله قراردادن گنبدی مدور بر یک صحن مربع یا مستطیل شکل است. این روش، درآمیزی دو ساختمان از نوع نقشه مرکزی و باسیلیکای دراز را به گونه ای که در روابط ناجور میان اجزای کلیسای مزار مقدس دیدیم، ممکن ساخت.
ایاصوفیه درآمیزی موفقیت آمیز این انواع، به صورت یک باسیلیکای گنبددار یا پایان موفقیت آمیز و بی مانند چند صد سال آزمایشگری در معماری کلیسای مسیحی درآمده است. لیکن نیروهای پیشرانه ساختمان طاسچه ای آن، افزودن عناصر دیگری را ضرور می گرداند: جرزهای عظیم دیواری در شمال و جنوب و نیم گنبدهای شرقی و غربی که نیروی پیشرانه شان به نوبه خود به گنبدهایی باز هم کوچکتر منتقل می شود؛ این گنبدهای کوچکتر بر بالای تورفتیگهای ستونداری ساخته شده اند که جلوه ای منحنی وار به طرح داخلی بنا می دهند و کلیسای سان ویتاله، را به یاد می آورند.
در اینجا نیز فضای پهناور، چشم اندازهای متنوع و سطوح پرده مانند و تزیین شده، همانند کلیسای سان ویتاله، خطوط بنا را می پوشانند. طاق بندیهای صحن و بالکانه ها هیچ نقش کارکردی واقعی ندارند؛ بلکه مانند دیوارهایی که توسط همین عناصر شکافته شده اند، فقط بخشی از یک ماده «پرکننده» شکننده بین جرزهای بزرگ به شمار می روند. از لحاظ ساختمانی، ایاصوفیه با آنکه ممکن است به دلیل بزرگی مقیاس و شکوهش از معماری رومی ملهم بوده باشد، سازماندهی دیوارها و ستونهایش به هیچ وجه رومی نیست. همین که می بینیم آنچه در ایاصوفیه ظاهراً دیوار به نظر می رسد در واقع یک جرز پنهان (و به ندرت کافی) است نشان می دهد که معماران این بنا، به عظمت ساختمانی رومی به عنوان یک معلول نگاه می کرده اند و اصول ساختمان سازی رومی را مستقیماً به کار نمی بسته اند.
آنچه نخستین بازدید کنندگان ایاصوفیه و بازدید کنندگان نسلهای بعد را شگفت زده می کرد نور درونی آن و تأثیرش بر روحیه آنها بود.
چهل پنجره قاعده گنبد، این تصور را در بیننده ایجاد می کنند که گنبد مزبور بر همان نوری تکیه دارد که از میان پنجره ها به درون می تابد، به طوری که یکی از تماشاگران آن زمان در توصیف گنبد مزبور گفته است – به نظر می رسد که این گنبد با «زنجیری طلایی از آسمان» آویخته شده است. پروکوپیوس تاریخ دان روزگار یوسنی نیانوس نوشت: «هرکس می گوید که روشنایی داخل این بنا از نور خورشید تأمین نمی شود بلکه فراوانی نور داخل این زیارتگاه او را به این تصور می انازد که نور از منبعی در داخل آن تأمین می شود».
پاولوس، که پیشتر نیز بخشی از سخنانش را نقل کردیم، گفته است: «روی طاق بندی با چندین مربع طلایی پوشانده شده است و از همین جاست که امواج نور به درون می تابند و چشمهای تماشاگران را چنان خیره می کنند که به ندرت جرأت می کنند سرشان را بالا بگیرند و به منبع نور نگاه کنند».
بدین ترتیب، فضایی پهناور داریم که در معرض امواج سیل آسای نور قرار گرفته و گنبدی مرکزی داریم که به نظر می رسد بر نوری تکیه دارد که از پنجره ها به درون می فرستد. نور عنصر اسرار آمیز این بناست، نوری که بر سطح موزاییک می تابد و می درخشد، نوری که از سطح مرمرها منعکس می شود، نوری که بر فضاهایی نفوذ و حدودشان را تعیین می کند، فضاهایی که خود از هر گونه تحدیدی می گریزند: نور عاملی می شود که به نظر می رسد جسم مادی را حل و به یک منظره انتزاعی معنوی تبدیل می کند. در ایاصوفیه منطق بغرنج الهیات یونانی، مقیاس بلند پروازانه رومی، سنت طاق زنی خاور نزدیک و عرفان مسیحیت شرقی با هم در آمیخته اند و ساختمان عظیمی پدید آورده اند که هم اوج تکامل معماری باستانی است هم اثبات قطعی پیروزی ایمان مسیحی.
ایاصوفیه بنای چند رگه بی مانندی بود که در آن باسیلیکای غربی با نقشه مرکزی شرقی در یک طرح با هم در آمیختند و هیچ ترکیب دیگری جانشین آنها نشد، زیرا پس از ساخته شدن ایاصوفیه، معماران شرقی تا مدت هزار سال از ساختن کلیسای دراز دست برداشتند و کلیسای نقشه مرکزی را تکمیل کردند و در غرب، نقشه باسیلیکا به طرزی آگاهانه در روزگار کارولنژیان از نو زنده شده.
منبع : واحد مرکزی خبر