یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دولت یا کمیته امداد؟


دولت یا کمیته امداد؟
وسئل علیه‌السلا‌م: ایهّما افضل العدل او الجود؟
فقال (ع:) العدل یضع الا‌مور مواضعها والجود یخرجها من جهتها و العدل سایس عام والجود عارض خاص. فالعدل اشرفهما و افضلهما
و از [ علی‌(ع] ) پرسیدند عدل یا بخشش كدام بهتر است؟
فرمود: عدالت كارها را بدانجا می‌نهد كه باید و بخشش آن را از جایش برون نماید. عدالت تدبیركننده‌ای است به سود همگان و بخشش به سود خاصگان. پس عدل شریف‌تر و بافضیلت‌تر است.‌*
اما در عصر ما رئیس دولت ایران محمود احمدی‌نژاد، مردی كه بر مذهب شیعه و طریقت عدلیه است از میان جود و عدل، جود را برتر از عدل می‌داند، حتی اگر شعار دولتش عدالت باشد. محمود احمدی‌نژاد كه دولتش را بحق اولین دولتی می‌داند كه سراسر ایران را از شهرها تا كوره‌راه‌ها دیده است، شب جمعه در سیمای جمهوری اسلا‌می شرحی كشاف از بخشش‌های خویش در حق رعایای ایران‌زمین به استناد صدا و تصویر ارائه كرد. از دختری گفت كه در كردستان خانه‌ای خواسته بود و از دختری دیگر كه در خراسان از او خواسته بود پدرش را دریابد و دیگری پیرمردی كه حاجتی داشت و آن یك كودكی كه پدر جانبازش شهید شده بود و نیز نامه‌هایی كه هر روز می‌خواند و یك روزنامه‌ای خواند كه نام و نشان نداشته اما طلب و حاجت داشت و او كه ذهن كشافش قدرت بی‌نظیری به وی داده به یاد آورد كه این حاجت‌مند در فلا‌ن شهرستان و بهمان استان این نامه را به كف باكفایت او داده، الساعه پرسیمرغ سوزاند و استاندار را فراخواند و از راه اماره دختر بیچاره را یافت و حاجت او برآورد. شب جمعه در این بارگاه نوشیروانی كه زنگ دادگری برقرار است، همسفران رئیس دولت نه در مقام خبرنگار و پرسشگر كه در جایگاه همراه و همسفر سیدناالرئیس هر یك خاطره‌ای می‌گفتند و روایتی می‌خواندند و گاه از سر شور و اشتیاق داغتر از رئیس دولت بر منتقدان آن می‌تاختند و چون اركان دولت خبر از وعده و وعیدهای او می‌دادند و گاه به رخ می‌كشیدند كه همین روزهاست كه دوباره پاشنه‌ها بركشند و كوله‌ها پر كنند و دگربار راهی سفر شوند تا خانه سه‌اتاقه آن دختر كردستانی و سرای آن مرد خراسانی را افتتاح كنند. بدین ترتیب اگر در دولت‌های پیشین روسای‌ جمهور كارخانه‌ها را افتتاح می‌كردند، در دولت كنونی این خانه‌هاست كه به دست رئیس‌جمهور افتتاح می‌شود. ما را البته به این بارگاه راهی نیست، اما ای‌كاش بودند خبرنگاران منتقد و نویسندگان مخالف در مراسم افتتاح آن خانه دختر كرد در سفر دیگر رئیس دولت به كردستان تا دیده به این لطف و كرم و جود كه بر جای عدل و عقل و دم سرد روسای سابق دولت نشسته است؛ می‌گشادند.
الغرض، امروزه دولتی بر سریر قدرت است كه گرچه شعارش عدالت است اما بیش از عدل بر جود تكیه دارد و كیسه نفت چنان قدرت جود و كرمی به این دولت بخشیده كه كسی را یارای نقد و نظر نیست و اصلا‌ح‌گرایان ایران چه بی‌خبرانند كه نزاع میان این دولت و خویش را نبرد عدالت و حریت می‌دانند، نزاع اقتصاد و سیاست، نزاع عدالت اجتماعی و توسعه سیاسی كه آنچه در دولت محمود احمدی‌نژاد معیار است نه عدالت كه بخشش است. دولت مدرن برای آن به وجود آمده كه از قدرت دولت بكاهد. همه دولت‌های مدرن چون از مرحله دولت مطلقه عبور كردند و مشروطه شدند (كه ما هم درست ۱۰۱ سال پیش در چنین روزی مشروطه شدیم) به‌تدریج از تمركز دولت مركزی كم كردند و به قدرت‌های پیرامونی افزودند تا رستگار شدند و دموكرات و توسعه‌یافته. بوروكراسی در كشور ما كلا‌م و كلمه‌ای مطعون است اما نظام اداری برای آن سامان گرفته تا با تفكیك قوا و تقسیم قدرت، نظامی مستقل و خودكار تاسیس كند كه همچون عهد باستان انوشیروان مجبور نباشد برای برقراری عدالت زنگ و زنگوله‌ای بر سر كاخ خویش بیاویزد.
سالیان دراز است كه در جهان جدید از بار عام دادن شاهان و رخصت دادن به رعایا برای بیان حاجات خویش و صله و هبه دادن فرمانروایان گذشته است. اگر در گذشته هر كسی می‌توانست با دیدن كدخدا كام دل برآورد و به مراد خویش برسد، امروز در جهان مدرن قدرت روسای دولت حتی از اقتدار یك كارمند عادی دولت كمتر است در برآوردن نیازهای اداری شهروندان. دولت‌های مدرن حكومت قانونند و قانون استقلا‌ل جزء‌جزء اعضای حكومت را تضمین كرده است.
اگر كارمندی جزء از قانون تخطی و به ارباب‌رجوع ظلم می‌كند بنا به اصل تفكیك قوا رسیدن به شكایت او و گرفتن حق او بر عهده دادگاه است نه دفتر رئیس‌جمهور.
دفتر رئیس‌جمهور برای رسیدگی به چنین اموری نه قادر است و نه صالح. قادر نیست، چراكه مظالم نظام اداری در عدد نیاید و چه كسی تضمین می‌كند كه همه مظلومان بتوانند رئیس دولت را ببینند یا نامه بنویسند یا آنچنان كه رئیس‌جمهور تعریف كرده از سد ماموران بگذرند و از میله‌ها بالا‌ روند و محمود احمدی‌نژاد و ایشان را ببینند و دستور دیدار بدهند و رخصت ملا‌قات و چون چنین تضمینی نیست و رئیس‌جمهور هم بشر است و نمی‌تواند لحظه‌ای نخوابد و همواره نامه بخواند و حتی در عقد دخترش شركت نكند، بنابراین از عدل هم به دور است كه لطف او شامل حال یكی شود و دیگری نه. و این كار در صلا‌حیت رئیس‌جمهور هم نیست، چراكه رسیدگی به ظلم و بیدادگری كار عدلیه و دادگستری است تا همه جوانب كار را ببینند و با ورع و تقوا میان طرفین دعوا اقامه دعوی و دلیل كنند و اگر كار به عدلیه راست نیاید باید آن را به قوای مجریه و مقننه ارجاع داد كه قوانین مناسب برای احقاق حق وضع و آن را درست اجرا كنند.
معضل مسكن محدود به آن دختر كردستانی و پیر خراسانی نیست و كار دولت هم با كار كمیته امداد یكی نیست. دولت‌ها باید بتوانند چنان بر قواعد نظم اقتصادی جامعه نظارت كنند كه هر كس بتواند به اندازه استعداد و تلا‌ش خویش از ثروت و منزلت برخوردار باشد، حتی سوسیالیست‌ترین دولت‌ها تفاوت خویش و بنگاه‌های خیریه را می‌شناسند. از سوی دیگر، دولت‌ها وظیفه دارند با پاسداری از حكومت قانون مانع از ظلم در جامعه شوند، نه آنكه در مقام پهلوان‌های اسطوره‌ای همچون عاملی خارجی و فراتر از نظم حقوقی جامعه داد مظلومان را از ظالمان بستانند. نه رئیس‌جمهور رستم دستان است و نه شهروندان ایران رعایای عهد باستان. تا صد سال پیش مردم ایران را رعیت می‌خواندند كه بر سرزمینی از آن اربابی كار می‌كردند و از ظلم او به خدا پناه می‌بردند و چون عدل و عدلیه‌ای نبود ناگزیر به انتظار سواری می‌نشستند تا از گرد راه برسد و داد مظلومان بستاند.
در ایران كهن به این سواران، عیاران و در غرب جهان كهن به آن شوالیه و در شرق جهان كهن به آن سامورایی می‌گفتند. عیاران اهل شبیخون زدن بودند، نه به كاروان بیچارگان كه به كاروان ثروتمندان. آنان از توانگران می‌دزدیدند و به ناتوانان هدیه می‌كردند، چرا كه <مالكیت را دزدی می‌دانستند> و دزدی از دزدان را عین عدالت و <تودوا الا‌مانات الی اهلها.>
با به قدرت رسیدن همان شوالیه‌ها و سامورایی‌ها در غرب و شرق جهان و با به صحنه آمدن عیارانی مانند ستارخان و باقرخان در ایران عصر مشروطه بساط این عدالتخواهی سنتی به پایان رسید. قانون جای شبیخون را گرفت و دولتمردان به جای عیاران و اربابان نشستند. رعایا به شهروندان بدل شدند و عدل جای جود را گرفت.
بر اساس قانون، نظام اداری سامان گرفت و هركس بر جای خود نشست. میان قوا تفكیك ایجاد شد و استقلا‌ل قوا معنا پیدا كرد. بارگاه و درگاه و دربار كاركرد خود را از دست دادند و بار عام و شرف حضور و شرف عرض به نزد حاكم معنی خود را از دست دادند. نامه‌ها به جای پادشاهان به سوی مدیران روانه شد و آنگاه كه در هزارتوی بوروكراسی نامه‌نویسی بی‌معنی شد روزنامه‌نویسی چهره گشود و روزنامه‌ها به نامه‌های سرگشاده تبدیل شدند. ستون‌های شكایت و قضاوت به روزنامه‌ها نقل‌ مكان پیدا كرد و كار دولت به پاسخگویی آنان در افكار عمومی محدود شد.
اما در عصر ما رئیس دولت ایران محمود احمدی‌نژاد همچنان سر آن دارد كه آن جهان كهن و كهنه را زنده كند. از عهد شهرداری خویش تا عصر ریاست‌جمهوری بار عام و شرف حضور و شرف عرض را احیا كرده، نامه‌نویسی را بر جای روزنامه‌نویسی نهاده و به جای دولتمردی عیاری پیشه كرده است.
افتخار می‌كند كه آمار رئیس‌جمهور از آمار استاندار و مدیرش دقیق‌تر است و به رخ می‌كشد كه در ایران امروز كافی است كدخدا را ببینید تا به مراد دل برسید.
اینگونه است كه امروز آرزوی هر ایرانی ظلم‌رفته‌ای نه به عدلیه رفتن كه دیدن رئیس دولت است و این در یكصدویكمین سالروز مشروطه ایران در ۱۴ مرداد ۱۳۸۵ چیزی نیست جز ایستادن بر همان نقطه آغاز. گویی هرگز راهی نپیموده‌ایم.
گویی هرگز... انقلا‌ب مشروطه ایران پیروز نشده بود. گویی هنوز گوش به سخن امیرمومنان از ورای قرن‌ها پیش از آنكه مدرن‌ها به مدرنیته برسند نسپرده‌ایم كه عدل از جود برتر است و حكومت را نباید با لطف و كرمش با جود و بخشش كه با عدل و عقلش بسنجیم كه حكومت عدل با حاكمیت قانون و حكومت عقل با حاكمیت تدبیر برقرار می‌شود نه با جود و كرم و مهرورزی.
محمد قوچانی
پانوشت:
* نهج‌البلا‌غه / ترجمه دكتر سیدجعفر شهیدی / صفحه ۴۴۰
منبع : روزنامه اعتماد ملی