دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پشت پرده جنگ عراق


پشت پرده جنگ عراق
رژیم «بوش» آمریکا را در مرداب ششمین سال جنگ در افغانستان و عراق فرو برده است و تا چشم کار می کند، خط پایان ناپیداست. آنچه برای این جنگ های تهاجمی هزینه می شود، چه ازنقطه نظر مادی و چه بلحاظ انسانی، حقیقتاً وحشتناک است. گزارش های رسمی حکایت از رقم ۲۹هزار و ۷۸۰ نظامی آمریکایی دارند که در عراق مجروح شده اند، اما کارشناسان تأکید می کنند که این ارقام بسیار دور از حقیقت اند و صرفاً آن بخش از کوه یخ را نمایان می سازند که به چشم می آید.
گزارش «آسوشیتدپرس نیوز» در ۱۷آوریل ۲۰۰۸ به تحقیقاتی جدید اشاره دارد که توسط «رند کورپوریشن» انتشار یافته و این نتیجه را عاید می سازد که «حدود ۳۰۰هزار نظامی آمریکایی پس از بازگشت از جنگ های عراق و افغانستان دچار افسردگی شدید شده و ۳۲۰هزارتن نیز قربانی ضایعات و اختلالات مغزی اند.
گزارش «اوپد نیوز» مورخ ۲۱ آوریل ۲۰۰۸ نیز خاطرنشان می سازد که یک نامه الکترونیک ژنرال «مایکل جی کاستن»، وزیر بهداشت در وزارت کهنه سربازان آمریکا خطاب به «آیرا کاتز»، رئیس بخش بهداشت روان همین وزارتخانه، تأییدی است بر گزارش روزنامه «مک کلاچی» که نوشته است: هر هفته ۱۲۶ کهنه سرباز آمریکا به زندگی خود خاتمه می دهند و باتوجه به این که این خودکشی ها با جنگ درارتباط مستقیم قرار دارند، باید ماهانه ۵۰۰ کشته دیگر نیز به رقم قربانیان درگیری ها افزوده شود.
حال، چنانچه نگاهی به ارقام کشته شدگان عراقی بیفکنیم، مشاهده می کنیم که تحقیقات کارشناسان به ارقامی تا ۱.۲میلیون قربانی اشاره دارند که جملگی غیرنظامی اند و این درحالی است که ۲میلیون عراقی نیز از کشور خود گریخته و ۲میلیون دیگر در این کشور جابه جا شده اند. رقم کشته شدگان افغان نیز که نامعلوم است!
قدرمسلم آن که، هر دو کشور افغانستان و عراق با قربانیان غیرنظامی متعددی روبرو بوده، خسارات فراوانی به خانه ها، ساختارهای زیربنایی و محیط زیست آنها وارد آمده است. علاوه براین، عراق با معضلات حاصل از بکارگیری اورانیوم ضعیف شده در تسلیحات آمریکایی و غربی و همچمین فاضلاب های «ازهم دریده» نیز دست و پنچنه نرم می کند.
از دیگرسو، هزینه اقتصادی این جنگ ها برای آمریکا هنگفت بوده و قابل تعمق است. «ژوزف استیگلیتس»، برنده جایزه نوبل ا قتصاد، معتقد است که هزینه کل تهاجم به عراق و اشغال این کشور بین ۳ تا ۵ تریلیون دلار است! بهای نفت و بنزین- به دلار- سه برابر افزایش یافته و دلار ارزش خود را ازدست داده و حتی در مقابل پول ضعیف تایلند سقوطی تماشایی داشته است.
آمریکا نمی تواند به خود اجازه تقبل چنین هزینه هایی را بدهد. «دیوید واکر»، رئیس دیوان محاسبات آمریکا، پیش از استعفا در ماه گذشته میلادی فاش ساخت که بدهی های پابرجای دولت آمریکا مجموعاً به ۵۳تریلیون دلار بالغ می شود و واشنگتن قادر به پوشش آنها نیست. و اوضاع آنچنان وخیم است که رژیم «بوش» برای پرداخت هزینه های جنگ در عراق و افغانستان ناچار به قرض کردن از دیگر کشورهاست! و البته، برای ورشکسته کردن این کشور و به زیرکشیدن دلار از تخت سلطنتی اش به عنوان ارز ذخیره جهان، راهی مطمئن تر از این وجود ندارد...
در این حال، شاید که هزینه های اخلاقی این جنگ ها بیش از همه باشد، تمامی این کشته شدگان و مجروحان و مخارج اقتصادی هنگفتی که آمریکا متحمل گردیده و قربانیان آنها، به طورکامل از دروغ های رئیس جمهور آمریکا و معاون وی و نیز وزیر دفاع این کشور، مشاور امنیت ملی و البته، رسانه ها- ازجمله «نیویورک تایمز» که پیوسته ادعای «شکیبایی» دارد، حاصل شده است. تمامی این دروغ ها در راستای برنامه ای پنهان تحویل داده شده اند. «پل کریگ را برتز»، روزنامه نگار آمریکایی، در تحلیلی در «کانترپانچ» می نویسد: دولت «ما» هنوز برای خود «ما»، «ملت» آمریکا، دلایل واقعی این که چرا «دولتمان» افغانستان و عراق را به اشغال خود درآورده، رو نکرده است!
او در ا دامه تصریح می کند: به جای آن، آمریکایی ها گوسفندوار دروغ های پی درپی درمورد وجود تسلیحات کشتار جمعی، ارتباط با القاعده و همدستی در حملات ۱۱ سپتامبر، سرنگونی یک دیکتاتور و «به ارمغان آوردن دموکراسی» برای عراقی ها را به عنوان دلایلی منطقی پذیرفته اند. ملت «اخلاقی» آمریکا ترجیح می دهد دروغ های دولت را باور دارد تا پذیرش جنایات دولت و مسئول دانستن آن!
برای ملتی که اخلاق بر آن حاکم است، روش های مؤثرتری برای اعتراض وجود دارد. به عنوان مثال، سرمایه گذاران را در نظر بگیریم. واضح است که شرکت «هالیبرتون» و دیگر تأمین کنندگان ارتش آمریکا «جایزه» را برده اند و اوضاع را در کنترل خود دارند. سرمایه گذاران بخش اعظم سهام موجود را به خود اختصاص می دهند تا سهم بیشتری از منافع را - که به شکلی انفجاری افزایش می یابد- غارت کنند. در این حال، واکنش یک ملت اخلاقی چیست؟ آیا سهام این شرکت ها را که از جنایات جنگی رژیم «بوش» بهره می برند، تحریم نمی کند؟
چنانچه آمریکا به یکی از دلایلی که رژیم «بوش» به «خورد» همه داده، عراق را به اشغال خود درآورده است، پس به چه دلیل ۷۵۰ میلیون دلار بابت احداث «سفارتخانه- دژ» خود که به سیستم های ضدموشکی و تولید برق و آب در مساحتی ۵۲ هکتاری مجهز است، هزینه کرده است؟ هیچکس پیش از این هرگز نه چنین سفارتخانه ای را دیده و نه در مورد آن شنیده است. قدر مسلم آن که، این «سفارتخانه» تأسیس گردیده تا ستاد کل یک رهبر استعماری اشغالگر باشد.
واقعیت این است که «بوش» عراق را به اشغال درآورده است تا این کشور را به یک مستعمره آمریکا مبدل سازد. و دولت «مالکی» نیز در خارج ازمنطقه محافظت شده «سبز»، ستاد کل اشغالگر آمریکایی، اصلا وجود ندارد.
اگر استیلای استعماری قصد و هدف نبود، آمریکا تمامی تلاش خود را به کار نمی گرفت تا ۶۰ هزار نیروی شبه نظامی «صدر» را به نبرد وادارد. «صدر» مسلمان شیعه ای است که یک رهبر واقعی عراقی، و شاید تنها فرد عراقی است که می تواند به منازعه فرقه ای در کشورش خاتمه داده، وحدت و انسجام این کشور را ترمیم سازد. به همین دلیل نیز از دید رژیم «بوش» خطری برای «مالکی» به حساب می آید. «صدر» شخصیتی است که احتمالا به عنوان شخصیت غالب ظهور خواهد کرد، مگر آن که آمریکا بتواند انتخابات آینده عراق را «بخرد» و یا آن را «دستکاری» کند.آمریکایی ها به جای آن که برای خروج از این مرداب با «صدر» همکاری کنند، تمامی تلاش خود را برای قتل وی به کار خواهند گرفت.
به چه دلیل رژیم «بوش» قصد حکومت بر عراق را دارد؟ برخی مسئله «قله نفت» را مطرح می سازند. منابع نفتی ظاهراً رو به کاهش گذارده، در حالی که تقاضای نفت از سوی کشورهای در حال توسعه ای چون چین همچنان افزایش می یابد. بر این اساس، آمریکا تصمیم به دست اندازی بر عراق گرفته است تا تغذیه نفتی خود را تضمین کند.
اما، این توضیح مسئله ساز و ابهام آفرین است. چرا که، بخش عمده نفت آمریکا از کانادا، مکزیک و ونزوئلا تامین می گردد. بنابراین، بهترین راه تامین نفت برای آمریکا حمایت از نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهان خواهد بود. به علاوه، ۳ تا ۵ تریلیون دلار اجازه می داد مقادیر بسیاری نفت خریداری شود. پیش از اشغال عراق از سوی آمریکا، صورتحساب واردات نفت این کشور رقمی زیر ۱۰۰ میلیارد دلار در سال بود. حتی در سال ۲۰۰۶، واردات کل نفت از کشورهای «اوپک» به رقم ۱۴۵ میلیارد دلار و کسر بازرگانی با این سازمان به ۱۰۶ میلیارد دلار بالغ می شد. بدین ترتیب، فقط ۳ تریلیون دلار کافی بود تا واردات نفتی آمریکا به مدت ۳۰ سال تأمین گردد! و ۵ تریلیون دلار برای مدت نیم قرن... البته، چنانچه رژیم «بوش» ارزش دلار را حفظ می کرد.
محتمل ترین توضیح ممکن برای اشغال عراق از سوی آمریکا، تعهد رژیم نومحافظه کار «بوش» به دفاع از «جهانگشایی» اسرائیل و سودای بسط اراضی این رژیم است. در آمریکا، حتی یک نو محافظه کار نیز وجود ندارد که متحد اسرائیل نباشد. رژیم اسرائیل امیدوار است تمامی کرانه باختری و جنوب لبنان را از آن خود سازد. وجود یک رژیم استعماری آمریکا در عراق نه تنها از اسرائیل در برابر حملات و تهاجمات حمایت می کند، بلکه سوریه و ایران را نیز تحت فشار قرار می دهد که از فلسطینیان و لبنانی ها حمایت نکنند. جنگ عراق جنگی برای زیاده خواهی ارضی اسرائیل است و «جنگ ضدتروریسم» جناب «بوش» نیز صرفاً افسانه ای دروغین است که به کار پوشش مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه به سود «اسرائیل بزرگ» می آید.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید