چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


حضور زنان در حوزه‏های تصمیم سازی بین المللی


حضور زنان در حوزه‏های تصمیم سازی بین المللی
۱) جهان پیش رو
زنان بیش از مردان، قربانی خشونت‏های ناشی از باورهای فرهنگی و اقتصادی و جنگ و مناقشات مسلحانه می‏شوند.
بیش از ۸/۲ میلیارد نفر از مردم جهان، که نزدیک به نصف جمعیت جهان را تشکیل می‏دهند، با درآمد کم‏تر از دو دلار در روز زندگی می‏کنند.از این تعداد ۲/۱ میلیارد نفر که حدود ۲۰ % جمعیت جهان هستند، با کم‏تر از یک دلار در روز زندگی خود را می‏گذرانند.
۲۰۰ نفر از ثروتمندترین مردم دنیا، درآمدشان نسبت‏به چهار سال قبل دو برابر گردیده و به بیش از یک تریلیون دلار رسیده است. درآمد سه میلیارد نفر مساوی با کل درآمد ناخالص ملی تمامی کشورهای در حال توسعه که حدود ۶۰۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را تشکیل می‏دهند، می‏باشد.
۲۰ % از ثروتمندترین مردم جهان، با بیشترین درآمد به ۸۶ % منابع جهانی دسترسی دارند.
در سال ۱۹۹۸ برای هر یک دلاری که به کشورهای در حال توسعه وام داده شده، ۱۳ دلار از آنان باز پرداخت‏شده است.
در هر ۷ ثانیه در جهان یک کودک جان خود را بر اثر گرسنگی از دست می‏دهد.
۴۵۰ میلیون زن بزرگ سال از کشورهای در حال توسعه، دارای سوء تغذیه از دوره‏های کودکی هستند.
بیش از ۱۱۰ میلیون کودک در جهان بدون مدرسه و بی‏سواد هستند که ۶۰ % آنان دختر بچه‏ها می‏باشند.
تعداد نزدیک به ۱۴۶۰۰۰ دختر جوان سالانه به دلیل مسایل بهداشتی و مربوط به حاملگی، جان خود را از دست می‏دهند.
دختران مبتلا به ایدز ۵ برابر پسران هستند.
۶۰ % از عفونت‏های ایدز بین دختران و زنان از سن ۱۵ الی ۲۴ سالگی رایج است.
۴۷% از جمعیت آلوده به ایدز را زنان تشکیل می‏دهند و این نسبت در حال افزایش است. (۱)
آن چه در بالا به تصویر در آمد، آمار وضعیت موجود جهان از سوی سازمان ملل متحد می‏باشد. به راستی آیا حضور زنان با توجه به خصوصیات شخصیتی این قشر; مانند عاطفه، رحمت و ایثار، می‏تواند بر کرسی‏های تصمیم‏گیری و تصمیم سازی بین المللی و در روند آینده‏ی جوامع، به خصوص جامعه‏ی زنان و کودکان مؤثر باشد؟
امروزه منظر کلی جهان، حکایت از بحرانی دارد که در پی خود بازگشت‏بشریت‏به سوی معنویت و همگرایی فکری و عملی در عرصه‏های مختلف جوامع را می‏طلبد. بدون شک یکی از عرصه‏های اصلی این چالش‏ها «موضوع زنان‏» و نحوه‏ی رسیدگی دولت‏ها به این مساله می‏باشد. در واقع موضوع زنان از دهه‏ی قبل تا کنون ملاک ارزیابی میزان توسعه و عدالت‏خواهی دولت‏ها محسوب می‏شود، گویا در بعد نظری، بشریت از ظلم تاریخی‏ای که نسبت‏به جنس مؤنث روا داشته رنج می‏برد و به گونه‏ای سعی در ایجاد آرامشی ظاهری در وجدان بشری نسبت‏به این مساله دارد.
۲) عرصه‏های حضور
اگر چه در دو دهه‏ی گذشته، ده‏ها مقاوله نامه و قرارداد در موضوع زنان به تصویب مجامع بین المللی رسیده و ده‏ها کنفرانس جهانی در این خصوص برگزار شده است، ولی نتایج لازم به دست نیامده است. البته علت اصلی این مساله را باید از عدم شناخت جایگاه مطلوب برای زنان و تفسیری شایسته از منزلت ایشان جست وجو نمود که موجب شده تا حقوق زن در کشاکش دفاع‏های کاذب از دیدگاه‏های مختلف، تضییع شود.
در واقع نوع حضور زنان در عرصه‏های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به دلیل عدم شناخت توانمندی‏ها و وجود محدودیت‏های اجتماعی و فرهنگی، تنها به سطوح اجرایی و بعضا در سطوح مدیریتی - چه در ایران و چه در کشورهای جهان - منحصر است. ولی به راستی جایگاه مطلوب زن برای حضور در تصمیم‏سازی‏های سیاسی چگونه تعریف می‏شود؟ آیا بدون وجود اختیارات اجتماعی، سازمانی، صنفی و خانوادگی برای این قشر، حضور در بستر تصمیم‏گیری قابل تعریف است؟
پاسخ این سؤالات، نیاز به بررسی و نقد وضع موجود و میزان حضور زنان در حوزه‏ی سیاسی در میان دو گروه ذیل می‏باشد:
الف) نخبگان، که باید حضوری مستمر در سطح تصمیم سازی، تصمیم‏گیری و اجرا در برنامه‏ریزی‏های کلان اجتماعی داشته باشند.
ب) توده، یا آحاد زنان به عنوان رای دهنده و نقشی که آنان در تغییر گرایشات سیاسی جامعه ایفا می‏کنند.
بررسی حاضر به حضور این قشر در سطح اول پرداخته و بخش دوم از حوصله‏ی بحث ما خارج است.
۱/۲) قدرت سیاسی و زنان
امروزه یکی از شاخص‏های توسعه یافتگی، حضور قشر زنان در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که در این راستا تعاریف و مفاهیم جدیدی در قوانین عرف بین‏الملل ایجاد شده است. البته بررسی مفاهیم و تعاریف در هر یک از مراحل، نیاز به ارزیابی خاستگاه تولید مفهوم دارد، چنان چه این تعاریف با مبنای مادی تولید شده باشد، با همان تعاریف در دستگاه الهی تفاوت بسیاری خواهد داشت. حوزه‏ی حضور در فعالیت‏های سیاسی به طور عام در بخش‏هایی چون «مولد قدرت بودن‏» در این مقاله مد نظر است که هم اینک با توجه به آمارها، به نظر می‏رسد با تمام فشاری که دولت‏ها و مجامع بین‏المللی در برخی موضوعات زنان اعمال می‏نمایند، در موضوع مشارکت‏سیاسی که از مهم‏ترین عرصه‏های فعالیت می‏باشد، زنان فقط در سطح بهره‏وری از قدرت مطرح بوده و بیشترین پایگاه برای آنان بخش مدیریت میانی در دولت‏ها می‏باشد. حتی در دولت‏های به اصطلاح توسعه یافته، حضور زنان در سطوح تصمیم سازی برای دفاع از برخی حقوق اساسی خود; چون ممانعت از بروز جنگ‏هایی که صدمات آن بیش از هر قشری گریبان‏گیر زنان و کودکان می‏شود، بسیار کم‏رنگ می‏باشد.
همین امر موجب شده تا رهبران سیاسی مجبور به ابراز علنی خلاهای موجود در جوامع شوند، چنان چه پطروس غالی دبیر کل پیشین سازمان ملل متحد در کنفرانس جهانی زن (۲) متذکر می‏شود:
«به رغم پیشرفتی که صورت گرفته، کارهای بسیار زیادی باقی مانده است که باید انجام گیرد. در حالی که زنان در بیشتر جوامع به پیشرفت‏های مهمی نایل شده‏اند، اما هنوز هم تقریبا در همه جا به مسایل مربوط به زنان، اولویتی ثانوی اعطا می‏شود. زنان به شیوه‏های پنهان و آشکار با تبعیض و رانده شدن به حاشیه‏ی جامعه (Marginalization) مواجه‏اند و در ثمرات تولید به گونه‏ای برابر سهیم نیستند و هنوز ۷۰% فقیران جهان را تشکیل می‏دهند.»
۲/۲) سطوح حضور سیاسی بر اساس طبقه بندی سازمان ملل متحد
پس از تصویب سند پکن در سال ۱۹۹۵، دو شاخص عمده در گزارش توسعه‏ی انسانی برنامه‏ی عمران سازمان ملل متحد ( UNDP) در مورد زنان اضافه گردید:
الف) شاخص توسعه‏ی جنسی (GDT) (۳) که از طریق محاسبه‏ی نرخ امید به زندگی، رشد و نسبت درآمد زنان، میزان سواد آموزی آنان نسبت‏به مردان مشخص می‏گردد.
ب) میزان توانایی‏های جنسی (GEM) (۴) که میزان دسترسی زنان به مناصب سیاسی و پارلمانی، مشاغل فنی و تخصصی را مورد بررسی قرار می‏دهد.
بررسی حاضر سعی در ارایه‏ی نمای کلی از حضور زنان برمبنای شاخص «میزان توانایی‏های جنسی‏» در جهان دارد; زیرا علی‏رغم آن چه در جهان با عنوان پیشرفت زنان به خصوص در غرب مورد نظر است، چنان چه حتی به مقایسه‏ی آماری نیز بسنده نماییم، به شعاری بودن ادعای غرب پی می‏بریم.
در طبقه بندی که شورای اقتصادی - اجتماعی، طبق قطع‏نامه‏ی ۴ /۱۹۹۰ سازمان ملل متحد (۵) برای حضور زنان در سطوح تصمیم‏گیری طرح نموده، سطوح عالی و عناوین شغلی وابسته به آنان را برای زنان، چنین بیان نموده است:
▪ سطح ۱. رتبه‏ی وزارتی، وزیران خارجه، رؤسای بانک‏های مرکزی و مؤسسات وابسته به کابینه و دفاتر رییس جمهور و نخست وزیر;
▪ سطح ۲. به طور کلی کفیل و معاونان وزرا;
▪ سطح ۳. به عنوان یک قاعده‏ی کلی، دبیران یا منشی‏های دایم در کشورهای مشترک المنافع;
▪ سطح ۴. هر چه سلسله مراتب به سمت پایین می‏رود، به علت تعداد فزاینده‏ی سطوح میانی، تعیین سمت‏یا عنوان دقیق مشکل‏تر می‏شود، از جمله‏ی سمت‏ها، معاونان دبیران یا منشی دایم و مدیران مسؤول حوزه‏های فنی.
خلاصه‏ی نتایج‏حاصل از مطالعه براساس طبقه بندی مذکور شورای اقتصادی - اجتماعی سازمان ملل متحد از بین ۱۸۷ کشور به این شرح است: (۶)
تعداد وزرای زن در سطح جهانی در دهه‏ی گذشته دو برابر گردیده; از ۴/۳ % در سال ۱۹۸۷ به ۸/۶ % در سال ۱۹۹۶ رسیده است.
در ۴۸ کشور هیچ وزیر زنی وجود ندارد.
وزرای زن بیشتر در حوزه‏های اجتماعی به میزان ۱۴ %، در حوزه‏های حقوقی ۴/۶ %، در اقتصاد ۱/۴ %، در امور سیاسی ۴/۳ % و در امور اجرایی ۹/۳ % متمرکز می‏باشند.
در منطقه‏ی آسیا و اقیانوس آرام و اروپای شرقی با توجه به نسبت کمتر از ۵ % در سطح وزیر زن، پیشرفت‏بسیار ناچیزی صورت گرفته است.
در سطح ۱، در ۱۲۶ کشور هیچ‏گونه سمت وزارتی در حوزه‏های اقتصادی وجود ندارد.
در منطقه‏ی آسیا و اقیانوس آرام، وزرای زن تنها در ۲ % کل وزارتخانه‏های اقتصادی، سمت‏هایی را به عهده دارند.
در سطح ۳، در جهان تنها ۹/ ۹ % از کل سمت‏ها در اختیار زنان می‏باشد.
۳/۲) سطوح کلی حضور سیاسی زنان
چنان چه تقسیمات طرح شده، توسط سازمان ملل را در چارچوب مفهومی، طبقه بندی نماییم و تنها به اشغال پست‏های سازمانی، یا رتبه‏های اداری اکتفا ننماییم، با وضوح بیشتری می‏توان به جایگاه سیاسی زنان پرداخت، بدین معنا که اگر در دسته بندی‏های کلی خود، هدف از حضور زنان را تولید فکر و حمایت از مظلومین در جامعه‏ی جهانی و دولت‏ها بدانیم و آن را با گزارشات سازمان ملل تطبیق نماییم به نتایج دیگری دست‏خواهیم یافت، لذا سه سطح ذیل برای ارزیابی این موضوع پیشنهاد می‏گردد:
▪ سطح تصمیم سازی که عرصه‏ی مولد قدرت و اختیار در قشر زنان می‏باشد;
▪ سطح تصمیم‏گیری که عرصه‏ی توزیع قدرت و اختیارات در قشر زنان است;
▪ سطح اجرایی که عرصه‏ی بهره وری از قدرت و اختیارات در قشر زنان می‏باشد.
۳) نقش زنان در تغییر هویت‏سیاسی جوامع
اهمیت‏حضور زنان در برخی مشاغل برای حکومت‏ها و سعی جوامع بین المللی در استخراج دستور العمل‏های کاربردی، برای تعریف هویت‏سیاسی زنان در تمامی کشورهای جهان به شکلی یکسان و بدون در نظر گرفتن تفاوت‏های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جوامع، حاکی از آن است که جهانی سازی نیازمند ابزارهایی است که در صورت لزوم بتواند در بحران‏های سیاسی، قواعد و معادلات بازی‏های سیاسی را با وجود این قشر دست کاری نماید وموجب تحقیر و یا تجلیل از ملل، گروه‏ها و حکومت‏های خاصی شود. به عنوان مثال می‏توان به بزرگ نمایی برخی مسایل زنان در کشورهای مسلمان طی گزارشات مراجعی; چون کمیسیون حقوق بشر در مورد کشورهای ایران، افغانستان، فلسطین و... اشاره کرد.
آن چه در غرب به عنوان پیشرفت‏شاخص‏های مربوط به زنان بر آن تکیه می‏شود، تنها حضور صوری تعداد معینی از زنان در مناصب وزارتی و مجالس قانون‏گذاری است، در حالی که زنان طی گذار از مراحلی، در جوامع غرب مورد ظلم دوم قرار گرفته و بحران هویتی را در این گروه در پی داشته‏است; لذا این مساله موجب عکس العمل‏هایی; چون جسارت فردی به شکل جلوه گری‏های مادی شده است. (۷)
سیستم سرمایه داری از حضور غیر مقنن زنان در جهت تحرک سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، در تولید و مصرف استفاده نموده است. بیست‏شغل اول زنان در کشور امریکا - در بین شاغلین - به ترتیب عبارتند از: منشی‏گری، صندوق‏داری، مدیریت فروش داخلی، سرپرست فروش، پرستار رسمی، کمک پرستار، آموزگار، کتاب‏دار و کارمند حساب‏داری، پیش خدمت رستوان، فروشنده‏ی قطعات، مسؤول پذیرش هتل‏ها، حساب‏داری، اپراتوری، آشپزی، بازرسی، نظافت‏چی، دبیر، کارمند کارخانه، آرایش‏گری و اپراتوری ماشین نساجی; (۸) لذا پس از مدتی زن، ابزار انگیزش برای مصرف هر چه بیشتر در جامعه شده و برای او اقتدار اجتماعی و هویت‏سیاسی در شکل عینی و حقیقی مفهومی نخواهد داشت و سؤالات اساسی در این حوزه به ذهن خواهد آمد:
▪ آیا حضور زن (۹) برکرسی شورای امنیت‏با اختیاراتی که نسبت‏به منافع زنان و کودکان جهان می‏توانند داشته باشند، مانع بروز بسیاری از جنگ‏ها خواهد شد؟
▪ آیا حضور این قشر تنها در سطوح خدماتی و اجرایی - در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته - برای احقاق حقوق آنان در موضوع اشتغال کافی است؟
▪ آیا اگر زنان به جای حضور در سطح ساختارها به عنوان مصرف کننده، چه در موضوعات سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی در سطح تولید در ابعاد تصمیمات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حضور داشتند، نحوه‏ی مدیریت در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته دگرگون نمی‏شد؟
▪ آیا تنها با شعار احقاق حق زنان در سطوح خرد اجتماعی; مانند (اشتغال، حق رای و...) می‏توان وضعیت زنان را به لحاظ فقر، آوارگی و نجات از ناهنجاری‏های اجتماعی بهبود بخشید؟ اگر چنین است پس چرا آمارها از افزایش شکاف بین فقیر و غنی در پایان سال ۲۰۰۰ میلادی خبر می‏دهد.
از زمانی که الگوی مادی در بخش‏های مختلف استراتژی‏های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان و سازمان‏های بین المللی توسعه یافت، نظام ارزشی جوامع غربی نیز بنا به اهداف خاص تغییر یافته و تعریف از آزادی و عدالت‏با تعاریف ارزشی این دو مفهوم با الگوی الهی تغییر یافت.
حضور سیاسی زنان در ایران در بحرانی‏ترین حوادث تاریخی با توجه به گرایشات و تفکرات این قشر، همیشه هدفمند و کارساز بوده است، مانند آن چه که در ایجاد انقلاب اسلامی و سال‏های دفاع مقدس شاهد آن بوده‏ایم، اما پس از این دوره خلا برنامه‏ریزی و سازمان‏دهی در تمامی سطوح جامعه ایجاد شد و زنان به دلیل عدم وجود الگوهای کاربردی برای عرصه‏های مختلف اجتماعی و خانوادگی در معرض آسیب بیشتری قرار گرفتند.
عدم تعریف صحیح از جایگاه عملی زنان، توانایی نظام را در پیاده سازی سیستم‏های برگزیده‏ی اجتماعی برمبنای اسلام (سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) افزایش خواهد داد و اصول ارزشی در پیوند با وضعیت اجتماعی در قالب یک دستگاه نظام‏مند تعریف شده و در چنین چارچوبی است که شعار مشارکت‏سیاسی زنان در جامعه‏ی ایران و برای مسلمانان جهان معنا پیدا خواهد کرد و وجوه اشتراک، اختلاف و امتیاز زن در جامعه‏ی اسلامی با جامعه‏ی غربی معین خواهد شد.
پی‏نوشت‏ها:
۱. We the Peoples, the Role of United Nations in the Twenty First Century, The Millennium Report, United Nation, New York ۲۰۰۱.
۲) چهارمین کنفرانس جهانی زن، پکن، ۱۹۹۵.
۳. Gender - related Developmentl ndex.
۴. Gender - Empowerment Measure.
۵) سایت‏سازمان ملل، دایره‏ی پیشرفت زنان، اطلاعاتی در خصوص حضور زنان در حکومت، ژانویه‏ی ۱۹۹۶.
۶. Devision For The Advancement of Women, United Nation, Bethesda, Maryland, U.S. A, ۱۹۹۶.
۷) مانند جسارت زن در مقابل شوهر، دانش‏آموز نسبت‏به معلم، فرزندان نسبت‏به والدین که موجب شکسته شدن انضباط خانوادگی و اجتماعی خواهد شد و در کشورهایی که دارای مبانی ارزشی هستند این مساله را ترویج‏خواهند داد.
۸. U.S Department Of Commerce, Bureau Of The Census, Current, Population Reports, Series۱ - ۶۰ Selected lssues, Women|s Bureau, April ۱۹۹۸.
۹) منظور حضور زنانی با آرمان‏های عدالت‏خواهانه است، نه صرفا افرادی که به شکل گزینشی برای اهدافی در برخی از این مجامع انتخاب شده‏اند، چه این گونه زنان خود مصرف کننده خواهند بود، نه تولید کننده فکری.
منبع : بنياد انديشه اسلامي