چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

عاشق‌کشان


عاشق‌کشان
از ابتدای خلقت آدم ، عاشق‌کشان بوده است، تا پایان نیز خواهد بود. از «آدم و حوا» آغاز شد و تا اکنون هم هست.
همان هنگام که قابیل، هابیل را کشت، عاشق‌کشان آغاز شد؛ از همان قربانی کردن آغاز شد؛ قربانی هابیل پذیرفته شد اما گندم قابیل نه؛ ادامه داشت تا ابراهیم (ع)؛ اما اسماعیل تا قربانگاه رفت، قربانی نشد. تا به امیر مومنان رسید، تا محراب عشق؛ تیغ کین فرق دریای عشق را شکافت، اما خورشید خاموش نشد، علی چشمه خورشید بود.
عاشق‌کشان، به کریم اهل بیت رسید، اما کرامت پابرجا ماند، آن‌گونه شد که به حسین (ع) رسید. قربانی دیگری از عشق. تفاوتی بود میان این عاشق‌کشان با آن دیگری‌ها؛ از قربانگاه عشق ابراهیم، عاشق‌کشان حسین (ع) رقم خورده بود.
ابراهیم اسماعیلش ماند، تا حسینش به قربانگاه عشق رود. از عید قربان تا اقیانوس محشر عاشورا. حسین غرق به خون لب‌تشنه آب، علی‌اصغرش را برد برای قربانی؛ قربانگاه، کربلا بود کنار رود فرات. درنگ نکرد، شک به دلش هم راه نداد. از عرفه که راه افتاده بود، می‌دانست.
شش‌ماهه‌اش را، دردانه اش را روی دست گرفت. آب می‌خواست برای او، کمی، قربانی‌اش را آورد به قربانگاه نینوا و خود نیز قربانی شد؛ قربانی عشق.
خون، آبروی این دیار است. شقایق‌ها همواره باید پرپر شوند تا سرسلسله عشاق بیاید.
خون سیراب می‌کند عطش کهنه این دیار را؛ خون حسین در رگ‌های این سرزمین جاری است. قرن‌هاست مردم این دیار از خون حسین سیراب‌اند و جان می‌گیرند.
«و فدینا به ذبح عظیم ...
و این‌گونه خدا خواست قربانی، تا عاشورا به تاخیر بیفتد.

محمد صفری
منبع : روزنامه جام‌جم