سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


آزادی مطبوعات و امنیت ملی


آزادی مطبوعات و امنیت ملی
سردبیران دو روزنامه بزرگ آمریکایی در مقاله‌ای مشترک به این پرسش اساسی پرداخته‌اند که آیا آزادی بیان در زمان جنگ با امنیت ملی مغایرت دارد؟
به گزارش بی‌بی‌سی، «دین باکی» سردبیر روزنامه «لس‌آنجلس‌تایمز» و «بیل‌کلر» سردبیر روزنامه «نیویورک‌تایمز» دیروز شنبه در مقاله‌ای که همزمان در هر دو روزنامه چاپ شد، به تشریح رابطه بین امنیت ملی و آزادی مطبوعات پرداختند.
در حال حاضر بیش از ۱۴۰ هزار سرباز آمریکایی در عراق در حال نبرد هستند و کاخ سفید برای جلوگیری از تکرار حملات تروریستی یازده سپتامبر تدابیر شدید امنیتی به مورد اجرا گذارده است.
رسانه‌های آمریکایی در این شرایط با این دشواری روبرو شده‌اند که در بین گزارش‌های محرمانه‌ای توسط منابع خود در در درون حکومت دریافت می‌کنند چه اخباری را منتشر کنند که ضمن آگاهی‌رسانی در زمینه نحوه اداره کشور، امنیت ملی را به خطر نیاندازند.
به نوشته این دو سردبیر، سیاستمداران آمریکا از یک‌سو خواستار استفاده از قدرت رسانه‌ها در انتشار اخبار موفقیت‌های خود هستند و از سوی دیگر تلاش می‌کنند مانع از افشای اسناد محرمانه شوند.
این دو روزنامه نگار تأکید کرده‌اند که خبرنگاران هرگز گزارش‌های محرمانه‌ای که جان افراد را به خطر می‌اندازد منتشر نمی‌کنند.
برای نمونه خبرنگاران مستقر در عراق و افغانستان از گزارش عملیات و یا اطلاعاتی که ممکن است مورد استفاده شورشیان قرار گیرد خودداری می‌کنند.
کشمکش بین رسانه‌ها و حکومت آمریکا از حملات یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ تاکنون افزایش قابل توجهی یافته است.
به گفته جیم اوگردی استاد دانشکده خبرنگاری دانشگاه نیویورک این تنش‌ها امر جدیدی نبوده بلکه مقتضای دوران جنگ هستند: «اگر شما تاریخ مطبوعات در جنگ ویتنام را مطالعه کنید می‌بینید که این وضعیت جدیدی نیست. در دوران جنگ هرگاه روزنامه نگاران از اشتباهات و شکست‌هایی که در جنگ رخ داده مطلع می‌شوند، حکومت که خواهان محرمانه نگهداشتن این موضوعات است ترجیح می‌دهد به جای آنکه از خود دفاع کند و یا به اشتباهات خود اعتراف کند مطبوعات را مورد هدف قرار دهد. من فکر نمی‌کنم که اوضاع کنونی تهدیدی جدید علیه مطبوعات باشد بلکه هرگاه کشور در جنگ قرار دارد این نوع کشمکش‌ها نیز بوجود می‌آیند».
اما به نوشته دین باکی و بیل کلر مسئله امنیت ملی یک کشور آنقدر مهم است که تصمیم‌گیری بر سر آن را نباید تنها به حکومت سپرد بلکه باید به کمک رسانه‌ها مردم را نیز در آن سهیم نمود.
آنها می‌افزایند سرنخ یک گزارش محرمانه معمولاً توسط یک مسئول با وجدان به خبرنگار یک رسانه داده می‌شود. این رسانه نیز پس از بررسی‌های کامل و اطمینان از درستی خبر به حکومت فرصتی محدود می‌دهد که درباره صحت و سقم آن و نیز تأثیر انتشار آن بر امنیت ملی اظهار نظر کند.
اگر استدلال مقام‌های حکومت مورد پذیرش قرار گیرد از انتشار آن خودداری می‌شود. درغیراین‌صورت مطلب مورد نظر برای اطلاع عموم منتشر خواهد شد.
سال گذشته روزنامه نیویورک‌تایمز از برنامه استراق سمع شهروندان آمریکایی توسط حکومت این کشور مطلع شد اما به دلایل امنیتی از انتشار آن به مدت یک‌سال خودداری کرد. ماه گذشته پس از آنکه سردبیران روزنامه به این نتیجه رسیدند که استدلال حکومت برای عدم انتشار این خبر دیگر قانع کننده نیست اقدام به انتشار آن کردند.
آقای اوگردی تأکید می‌کند که با توجه به اوضاع وخیم عراق تنش بین دولت جورج بوش و رسانه‌های آمریکا به مسئله‌ای بسیار جدی تبدیل شده است: «من وقتی می‌گویم که در تاریخ آمریکا این نوع کشمکش‌ها بین مطبوعات و حکومت دوره‌ای هستند به این معنا نیست که این وضعیت جدی نیست. حکومت تهدیدی جدی متوجه مطبوعات می‌کند. آنها که بر سر قدرت هستند کوشش می‌کنند که از مطبوعات برای افزایش آرای خود استفاده کنند. آنها تلاش می‌کنند به جای پاسخگویی به هراس و عصبانیت مردم نسبت به جنگ در عراق نگرانی آنها را به سوی مطبوعات منحرف می‌کنند».
دین باکی و بیل کلر در مقاله خود تأکید کرده‌اند که وظیفه خبرنگار انتشار دقیق و بی‌طرفانه اخبار است و این بر عهده مردم است که عملکرد رهبران منتخب خود را مورد قضاوت قرار دهند.
● ارزش‌های خبری:
ارزش‌های خبری معیارهایی هستند در دست روزنامه‌نگاران برای تعیین رویداد‌هایی که باید به خبر تبدیل شود. اجاز بدهید همین جا تاکید کنم که تبدیل رویداد به خبر، امری ارادی نیست و وابسته به همین ارزش‌های خبری است.
در همین جا باید اضافه کنم که کار عکاس‌خبری تفاوتی با روزنامه‌نگار ندارد. عکاس هم باید از رویدادی عکس بگیرد که دارای ارزش‌خبری باشد.
چرا این عکس‌ها بین هزاران فریم عکس، برگزیده می‌شوند؟ فقط به یک دلیل مشترک:
چون مناسب‌ترین لحظه‌ ممکن انتخاب شده و در هر سه سوژه یک تلاش انسانی نهفته است.
به عبارت بهتر، هیات ژوری آن مسابقه معیار حضور عامل انسانی در سوژه‌ها را اصل گرفته بود و من اینجا کاری به درست و غلط بودن انتخاب‌ها ندارم و نکته‌ام این است که فلسفه و علم فتوژورنالیسم در دنیای ارتباطات گونه به گونه و ژانر به ژانر تعریف شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اما ما در ایران نه تنها در این زمینه با فقر ادبیات مواجه هستیم، بلکه در دنیای حرفه‌ای هم با موارد مبهم فراوانی سروکار داریم و این وظیفه نهادهای آموزشی و صنفی و رسانه‌ای است که این کمبودها را هر چه سریعتر رفع کنند؛ این کمبودها و ابهامات را باید طبقه‌بندی کرد و برایشان راه حل یافت و با شناختی که از فضای حرفه‌ای فتوژورنالیسم در ایران دارم؛ با توان اکادمیک و تجارب حرفه‌ای موجود می‌توان به حل این مسائل همت گماشت و باید برایش برنامه‌ریزی کرد.
منبع : روزنامه همشهری