یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

وضعیت جدید هسته‌ای


وضعیت جدید هسته‌ای
وضع كنونی برنامه هسته‌ای ایران بحرانی و یا حتی در شرایط اضطراری هم نیست. اما وضعیتی كه ایران در آن قرار دارد، قابلیت تبدیل شدن به اضطرار و بحران را دارد. مبنای وضع كنونی چیست و چگونه می‌توان از آن خارج شد؟
۱) صورت مساله: ایران با استناد به حقوق مطروحه در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان.پی.تی) در پی آن است كه به چرخه سوخت هسته‌ای دست یابد و بخشی از انرژی مورد نیاز خود و همچنین نیازهای صنعتی، پزشكی و كشاورزی خود را مرتفع كند. در مقابل ایالات متحده آمریكا و اتحادیه اروپا و هم‌پیمانان آنها در دیگر نقاط جهان به برنامه هسته‌ای ایران به دیده تردید می‌نگرند و مدعی‌اند احتمال دارد این برنامه به سوی مصارف نظامی منحرف شود.
در پی این برداشت از رفتار و هدف ایران، از تهران خواسته شده است برنامه هسته‌ای خود را متوقف كند تا غرب اطمینان حاصل كند كه جهت‌گیری این برنامه صلح‌آمیز است.
ایران با استناد به قوانین بین‌المللی این درخواست غرب را نامشروع می‌داند و به آن بی‌توجهی می‌كند.
۲) داوری جهانی: به جز آمریكا و متحدانش همه كشورهای جهان به تصریح یا تلویح گفته‌اند كه ایران حق دارد از حقوق مندرج در ان.پی.تی بهره‌مند شود و هیچ كشوری حق ندارد ایرانیان را از دستیابی به تكنولوژی هسته‌ای محروم كند.اما آمریكا و اروپا با ارائه تفاسیری سختگیرانه از ان.پی.تی نوعی از حق هسته‌ای را برای ایران مجاز می‌شمارند كه موجب تهدید صلح جهانی نشود. طبق تعریف غرب و به ویژه ایالات متحده، ‌ایران برای آنكه صلح جهانی را به خطر بیندازد،‌ لازم نیست كه حتما به سلاح هسته‌ای دست یابد، بلكه صرف افزایش توانایی علمی در ایران نیز می‌تواند خطری بالقوه باشد. این تفسیر غرب، محمل حقوقی ندارد، اما از آنجا كه در روابط بین‌المللی نوعا حقوق بین‌الملل تابع سیاست بین‌الملل و قدرت واقعی كشورهاست، ‌تفسیر غرب اكنون به نگاه غالب در جهان تبدیل شده و از درون آن قطعنامه ۱۷۳۷ شواری امینت سازمان ملل بیرون آمده است. این قطعنامه تا دوم اسفند به ایران فرصت داده بود كه فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را متوقف كند. اما ایران با غیرحقوقی خواندن قطعنامه اجرای آن را نپذیرفت و به فعالیت‌های هسته‌ای خود ادامه داد. غرب در واكنش به رفتار ایران، تهدید كرده است كه قطعنامه دیگری تدارك خواهد دید و آمریكا و اسرائیل گامی پیشتر نهاده و ایران را تهدید نظامی كرده‌اند. دیك‌چنی، معاون رییس جمهور آمریكا گفته است: استفاده از « همه گزینه‌ها» در برابر ایران محتمل است. اشاره وی در عبارت تاكیدی «همه گزینه‌ها» روش نظامی است. اسرائیل نیز از زبان یكی از مقام‌های وزارت جنگ خود به تلویح اعلام كرده است كه برای برخورد نظامی احتمالی با ایران آماده می‌شود.
۳) راه‌های پیش‌رو: هر یك از طرف‌های منازعه هسته‌ای راه‌حل‌هایی دارند كه در نهایت یكی از آنها و یا تركیبی از آنها اعمال خواهد شد. ایران تا كنون بر این نكته تاكید ورزیده است كه همواره آماده مذاكره است، اما هیچ نوع پیش شرطی را كه متضمن توقف برنامه‌هسته‌ای پیش از آغاز مذاكره باشد نمی‌پذیرد. برخی مقام‌های ایرانی گفته‌اند حتی تعلیق غنی‌سازی هم نمی‌تواند موضوع مذاكره باشد اما برخی دیگر گفته‌اند درباره این موضوع می‌شود مذاكره كرد. در مقابل آمریكایی‌ها به گونه‌ای سخن می‌گویند كه گویی نتیجه محتوم مذاكره باید توقف برنامه هسته‌ای ایران باشد. اروپایی‌ها و تا حدودی چین و روسیه هم همین موضع را دارند. تفاوت اروپا، روسیه و چین با آمریكا در این است كه سه بازیگر دیگر معتقدند باید ایران را از طریق مذاكره و تحریم وادار به توقف برنامه هسته‌ای كرد و در عین حال كاری كرد كه این كشور از تكنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز محروم نشود، اما آمریكا با ناشكیبایی تمام خواستار كوتاه شدن مسیر مذاكره و تحریم و عندالزوم برخورد نظامی با ایران است.
این تفاوت دیدگاه بازیگران بین‌المللی و نحوه برداشت تهران از آن همان نقطه طلایی است كه ایران را به تعیین كننده نهایی مسیر منازعه تبدیل می‌كند. اكنون چین و روسیه و تا حدودی آلمان، متفاوت با آمریكا و اروپا سخن می‌گویند اما در عمل كمابیش مانند آنها عمل می‌كنند. زبان متفاوت این كشورها در تهران این گمان را ایجاد كرده كه یك قطب‌بندی واقعی جهانی بر سر برنامه‌ هسته‌ای ایران شكل گرفته است. حال آنكه مبانی این قطب‌بندی چیزهای دیگری است و تنها بخش مطلوب برای ایران، خارج كردن بازی از این منازعه دو سویه است. اقتصاد ایران اگر عناصری برای اغوای روسیه، چین و آلمان دارد این عناصر برای دیگر بازیگران جهانی هم می‌تواند اغواكننده باشد.
بر هم زدن موازنه كنونی و ایجاد موازنه مثبت بین بازیگران جهانی موثرترین و احتمالا تنها راه خروج از توازن منفی كنونی است. انگیزه آمریكا، انگلیس و فرانسه برای مشاركت در اقتصاد ایران كمتر از روسیه، چین و آلمان نیست. بعلاوه اینكه در مجموع امكانات سه كشور اول برای ورود به بازار ایران قطعا از گروه دوم بیشتر است. بن‌بست‌های سیاسی جهان امروز را با اقتصاد و تجارت بهتر می‌توان شكست تا روش‌های سیاسی. پیشگامان این حركت نیز لاجرم بخش‌های خصوصی این كشورها خواهند بود. با این كار هم انحصار گروهی از كشورها در ایران شكسته می‌شود و هم اینكه علایق مشترك بازرگانان و تولیدكنندگان كشورها، سیاستمداران را به تفكر درباره صلح ترغیب خواهد كرد.
محمود صدری
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد